آموزش تابآوری برای مراقبان خانواده بیماران مبتلا به اسکیزوفرنی
آموزش تابآوری برای مراقبان خانواده بیماران مبتلا به اسکیزوفرنی بر تقویت تنظیم هیجانی و استراتژیهای مقابلهای تمرکز دارد.
آموزش تابآوری در کاهش بار مراقبتی خانواده افراد مبتلا به اسکیزوفرنی موثر است.
بیماری اسکیزوفرنی یکی از شدیدترین اختلالات روانی است که نه تنها بر کیفیت زندگی فرد مبتلا تأثیر میگذارد، بلکه خانوادههای آنان را نیز تحت فشار و استرسهای روانی و اجتماعی قرار میدهد.
بار مراقبتی ناشی از این بیماری میتواند منجر به مشکلاتی چون فرسودگی، اضطراب و افسردگی در مراقبان شود. پژوهشها نشان میدهند که آموزش تابآوری میتواند به کاهش این بار کمک کند.
اسکیزوفرنی، یک اختلال روانی جدی است که با اختلالات قابل توجه در فرآیندهای فکری و رفتار مشخص میشود.
ماهیت مزمن این بیماری معمولاً به پریشانی عاطفی و روانی قابل توجهی در میان مراقبان منجر میشود، که با چالشهایی نظیر افزایش اضطراب، افسردگی و انزوای اجتماعی مواجه هستند.
با توجه به نقش حیاتی مراقبان در بهبود وضعیت بیماران، شناخت و پاسخگویی به نیازهای آنها به یکی از محورهای اصلی مداخلات بهداشت روان تبدیل شده است. تحقیقات نشان میدهد که برنامههای آموزشی تابآوری میتوانند تنظیم هیجانی و راهبردهای مقابلهای را در میان مراقبان خانواده تقویت کنند و در نتیجه رفاه عاطفی آنها را بهبود بخشند و بار مراقبتی را کاهش دهند.
این آموزش معمولاً شامل جلسات ساختاریافتهای است که بر آگاهی عاطفی، بازسازی مثبت و تکنیکهای حل مسئله مؤثر تمرکز دارد. هدف این جلسات توانمندسازی مراقبان برای مدیریت استرس و ایجاد پویایی سالمتر در خانواده است. شواهد نشان میدهد که این مداخلات میتوانند به طور معناداری سطوح تابآوری مراقبان را افزایش دهند و منجر به ارتباطات بهتر و تجربههای مراقبتی قابل مدیریتتر شوند.
با وجود نتایج مثبت مرتبط با آموزش تابآوری، چالشهای قابل توجهی نیز وجود دارد. عواملی مانند انگ اجتماعی، دسترسی به مراقبت و فشارهای عاطفی ناشی از مراقبت میتوانند مانع از اثربخشی این برنامهها شوند.
ادغام مؤلفههای روانآموزشی در آموزش تابآوری ممکن است رویکرد جامع و موثری برای کاهش انگ اجتماعی و افزایش درک مراقبان از مسائل بهداشت روان ارائه دهد و در نهایت محیط حمایتیتری برای بیماران و خانوادههایشان ایجاد کند.
اسکیزوفرنی یک اختلال روانی جدی است که با تغییرات در ادراک، فرآیندهای فکری، احساسات و رفتارها مشخص میشود. علائم این اختلال معمولاً حداقل یک ماه ادامه دارد و برای تشخیص آن، کاهش عملکرد فرد باید به مدت شش ماه وجود داشته باشد. نرخ عود این بیماری بین 70٪ تا 82٪ گزارش شده است.
افراد مبتلا به اسکیزوفرنی معمولاً از حمایت اجتماعی کافی برخوردار نیستند که این امر میتواند روند بهبودی آنها پس از بستری شدن در بیمارستان را مختل کند. بنابراین، بررسی تجارب افرادی که از اسکیزوفرنی رنج میبرند و نحوه سازگاری آنها پس از درمان بسیار حائز اهمیت است. یک مطالعه کیفی پنج موضوع کلیدی را در زمینه سازگاری پس از بستری شناسایی کرد که شامل راهبردهای حل مسئله، اشتغال پس از ترخیص، حمایت خانواده، حمایت محیطی و کمکهای حرفهای بهداشتی بود.
مشارکت خانواده در درمان اسکیزوفرنی از اهمیت بالایی برخوردار است، زیرا اکثر اعضای خانواده تمایل دارند در بهبودی عزیزان خود نقش داشته باشند. با این حال، خانوادهها اغلب به دلیل کمبود دانش و منابع با چالشهایی مواجه میشوند که میتواند منجر به افزایش افسردگی، اضطراب و انزوا در مقایسه با جمعیت عمومی شود. به عنوان مثال، در استرالیا، مراقبان افراد مبتلا به بیماریهای روانی تقریباً ده برابر بیشتر از همتایان خود احساس انزوا میکنند و بیش از 40٪ آنها علائم اضطراب یا افسردگی را نشان میدهند.
فشارهایی که مراقبان خانواده با آن مواجه هستند، ناشی از عدم مشارکت و حمایت کافی پزشکان بهداشت روان است؛ این موضوع نیاز به آموزش روانی برای خانوادهها و مداخلات حمایتی برای پاسخگویی به نیازهای آنها را برجسته میکند.
خانوادهها میتوانند دیدگاههای ارزشمندی درباره بیماری بیمار و عوامل استرسزا ارائه دهند.
با ایجاد محیطی که در آن خانوادهها به عنوان شرکای مراقبت شناخته شوند، پزشکان میتوانند نتایج بهتری برای افراد مبتلا به اسکیزوفرنی فراهم کنند، از جمله کاهش شدت علائم و میزان عود بیماری. تحقیقات نشان میدهد که مداخلات خانوادگی میتواند به طور مؤثری علائم اصلی و منفی مرتبط با اسکیزوفرنی را کاهش دهد. همچنین پویایی حمایتی خانواده با مسیرهای بهبودی بهتر برای افراد مبتلا به اختلالات روانی شدید ارتباط دارد.
درک باری که مراقبت بر دوش خانوادههای افراد مبتلا به اسکیزوفرنی میگذارد، اهمیت آموزش تابآوری را به عنوان یک مداخله بالقوه برجسته میکند. این رویکرد میتواند به خانوادهها کمک کند تا استرس را مدیریت کرده و راهبردهای مقابلهای خود را تقویت کنند، که در نتیجه بار مراقبتی کلی را کاهش داده و پویایی سالمتری در خانواده ایجاد کند.
این برنامه شامل گروههای کوچک متشکل از پنج تا شش نفر است که در هشت جلسه ساختاریافته 90 دقیقهای تحت رهبری یک روانشناس بالینی مجرب در محیط بیمارستان برگزار میشود.
هر جلسه به موضوعات خاص مرتبط با آگاهی عاطفی و تنظیم هیجانات اختصاص دارد و شامل روشهایی مانند سخنرانی، بحث و فعالیتهای کارگاهی است.
اول:
دوم:
سوم:
چهارم:
پنجم:
ششم:
هفتم:
هشتم:
خلاصهسازی آموزش و برگزاری یک جلسه پرسش و پاسخ تعاملی.
هدف این برنامه تغییر الگوهای تفکر منفی و افزایش پاسخهای عاطفی به عوامل استرسزا است.
این آموزش میتواند به طور قابلتوجهی احساس درماندگی و پریشانی عاطفی مرتبط با مراقبت را کاهش دهد.
بررسیهای سیستماتیک نشان دادهاند که برنامههای آموزشی مؤثر بر استراتژیهای شناختی و فراشناختی، ارتقاء چارچوببندی مثبت و تواناییهای حل مسئله در میان مراقبان تمرکز دارند.
آموزش تابآوری به مراقبان کمک میکند تا در ارزیابی مجدد مثبت و پذیرش دیدگاه شرکت کنند.
این امر به آنها اجازه میدهد تا رویدادهای استرسزا را کمتر تهدیدکننده درک کرده و پاسخهای سازندهای را فرموله کنند.
همچنین، این آموزش با بهبود ارتباطات بین فردی مرتبط است و به مراقبان کمک میکند تا روابط خود را با بیماران بهتر مدیریت کنند و از سرزنش خود بکاهند، که معمولاً بار مراقب را افزایش میدهد.
با توسعه این مهارتها، مراقبان احتمالاً بهزیستی عاطفی بیشتری را تجربه خواهند کرد و احساس کنترل بیشتری بر فرآیند مراقبت خواهند داشت.
آموزش تابآوری میتواند به ارتقاء کیفیت زندگی و کاهش استرسهای مرتبط با نقش مراقبتی منجر شود.
منبع : www.resiliency.ir