افزایش تاب آوری در پیچ های نفس گیر زندگی نام کتابی است که توسط دکتر زهره سپهری شاملو نوشته شده است و توسط انتشارات سایه سخن منتشر شده است .
مهارتها و توانمندی های را نمیتوانیم در موقع بحران به دست آوریم یا افزایش دهیم، بلکه باید قبل از ورود به بحران، آنها را بارها تمرین کنیم تا هر لحظه با ما باشند و در وضعیت های دشوار به کمکمان بیایند.
به یاد دارم که چند روز بعد از آغاز سال ۲۰۲۰ میلادی، خبر پیدایش و انتشار ویروس کرونا در ووهان چین منتشر شد.
وقتی در باره وضعیت مردم آن شهر مطالعه کردم، به خود گفتم: طفلکی ها چه زندگی سختی دارند. آن روز به زندگی عادی خود برگشتم و مشغول فعالیتهای روزانه ام شدم، اما وقتی خبر ورود کرونا به کشور را خواندم، بسیار نگران شدم و از آن لحظه به بعد ساعت به ساعت اخبار را رصد میکردم.
این یکی از ویژگی های ما انسان هاست که اگر اتفاق های روزانه با موقعیت و منافع مان ارتباط داشته باشد، آنها را متفاوت میبینیم و درک میکنیم.
مهارتها و توانمندی های را نمیتوانیم در موقع بحران به دست آوریم یا افزایش دهیم، بلکه باید قبل از ورود به بحران، آنها را بارها تمرین کنیم تا هر لحظه با ما باشند و در وضعیت های دشوار به کمکمان بیایند.
میخواهم نوشداری شفا بخش وضعیت بحرانی را معرفی کنم، نوشدارویی که می توانید با نوشیدنش از بستر ملال و تکیدگی به سلامت برخیزید. این معجون تاب آوری است.
مصداق واژه تاب آوری در محاوره” کمرراست کردن در فاجعه” است، زیرا در فاجعه “کمر” خم میشود، اما می تواند دوباره قد راست کند و به زندگی برگردد و این بار با تجربه گذشت از بحران حتی زندگی غنی تری را برای خود رقم بزند.
تاب آوری فرایند سازگاری با دشواری ها،ضربه ها، تراژدی ها، بلاها و کنار آمدن با دشواری های روانی و بازگشت به زندگی دوباره است.شما هم دوست دارید بدانید که آیا راهی هست که بتوان تاب آوری را در زندگی افزایش داد؟ بله، اما باید کمر همت ببندید تا به این مهم دست یابید.برای آن که این متغیر مهم را در سفر کوهنوردی زندگی با خود همراه کنیم، ابتدا باید با آن آشنا شویم.
تاب آوری موضوعی چند وجهی است که شامل باورها و احساسات و خاطره ها می شود وهمچنین تاثیرهای محیطی و اجتماعی را نیز که در بحران ها تجربه کرده ایم، در بر میگیرد. پس اگر میخواهیم تاب آوری را احیا کنیم، باید به هر وجه آن جداگانه بپردازیم.
ابتدا به بررسی و ارزیابی هر یک از وجوه میپردازیم تا بینیم کدام قسمت نیاز به احیا، تقویت یا تغییر دارد.
برای دستیابی به این مهم،باید ببینیم که در سبک زندگی خود چقدر تاب آری داریم، بهترین شیوه برای درک و شناسایی میزان هر وجه، پرسش های شفاف و واضح از خود و شنیدن ذهن آگاهانه پاسخ هاست، برای آشنایی با این شیوه به بررسی یک وجه میپردازیم، ابتدا به سراغ باورها میرویم، باورها مثل قطب نمای زندگی اند.
باورها
با ذکر خاطره ایی وارد بحث باورها می شوم. دانشکده ایی که در آن کار میکنم، درختان بلند و فراوانی دارد که در فصل پاییر پناهگاه مورد علاقه کلاغ هاست، بی اغراق بعضی اوقات آسمان را نمیبینید، زیرا فوج فوج کلاغ در حال پروازند.
در یک روز زیبای پاییزی قرار بود دوستم از محل کارش که در قسمت دیگری از دانشگاه بود، به دنبالم بیاید و با هم به خانه برگردیم. در ساعت قرارمان، به طرف پارکینگ دانشکده رفتم. غروب بود و کلاغ ها در آسمان جولان میدادند. همانطور که به سمت دوستم می رفتم؛ چشمم به آسمان بود و با لبخندی از رضایت کلاغ ها را زیر نظر داشتم، بعد از احوالپرسی، به دوستم گفتم، این فضا را در این فصل و مخصوصا این ساعت ها را بسیار دوست دارم، متعجب به من نگاه کرد و گفت صدای کلاغ ها اذیتت نمیکند؟
با لبخند گفتم من عاشق کلاغ ها و صدایشان هستم.با تعجب گفت هر روز چیز جدیدی را در تو کشف میکنم.صدای کلاغ که در ادبیات و فرهنگ ما به بدیمنی مشهوراست، چه دارد که تو عاشقش هستی؟
سوار ماشین شدیم و بحث در باره کلاغ ها را ادامه دادیم. در نهایت به این نتیجه رسیدیم که کلاغ نوعی پرنده است و این ما هستیم که او را بدیمن یا خوش یمن میبینیم. خاطره هایمان را که مرور کردیم، متوجه نقش پررنگ بزرگترهایمان در مواجهه باشنیدن صدای کلاغ شدیم.
در خانه ما وقتی صدای کلاغ میآمد، بزرگترها می گفتند: خوش خبر باشی! چه خبری برای ما آوردی؟ در خانه دوستم بزرگترها با شنیدن صدای کلاغ میگفتند: صدایت را ببر و از خانه ما دور شو! به همین ترتیب، باوری جدی به بدیمنی و خوش یمنی کلاغ ها در ذهن دو متخصص روان شناس شکل گرفته بود، این باور کمک میکرد که من با شنیدن صدای کلاغ انبساط خاطر را تجربه کنم و دوستم دچار اضطراب شود، من مشتاق دیدار کلاغ ها هستم و او گریزان از مواجهه با آنهاست.
حال میبینیم اگر بدون فکر و با اعتماد زیاد، زندگی خود را بر اساس باورها پیش ببریم، چگونه فرمان آن را به دست میگیرند، فکر میکنم شما هم با من هم نظرید که باورها نقش مهمی در زندگی ما به ویژه در وضعیت بحران دارند.
تاب آوری اصیل در مقابل تظاهر به تاب آوری
تاب آوری ویژگی بسیار اصیلی است، افراد تاب آور از احترام و قدرت خاصی در جامعه برخوردارند. این امر برخی از ما را وادار می سازد که برای دستیابی به این امتیازات، بدون تمرین این ویژگی به صورت اصیل و سالم، به داشتنش تظاهر کنیم.
اگر چه شاید در نگاه اول تمایز این گروه با افرادی که عمیقا تاب آوری را تمرین کرده اند، به چشم نیاید، اما ویژگی هایی وجود دارد که این دو گروه را از یکدیگر متمایز میکند.
افرادی که به تاب آوری تظاهر میکنند:
. در باره توان تاب آوری خود بزرگ نمایی و به شیوه اغراق آمیزی به آن میبالند.
.از خود و سیستمی که با آن ارتباط دارند، مراقبت نمیکنند.
.کسانی که ژست تاب آوری دارند،نمیتوانند همدلی کنند.
.برون ریزی هیجانی برای این دسته از افراد به معنای ضعف است.
بنابراین برای حفظ قدرت خود از ابراز سالم هیجانها خود داری میکنند.
در حالی که تاب آورها در بحرانهای زندگی به ابراز سالم هیجانهای خود اقدام میکنند و در روزهای بحرانی از خود و سیستمی که با آن ارتباط دارند، بیش تر مراقبت میکنند.