اهمیت تابآوری زنان بهدلیل آنکه در نقشهای مراقبتی تعریف میشوند، مشتمل بر دغدغههایی مراقبتی نسبت به فرزندان، همسر، والدین و نزدیکان دارند.
بنابراین توجه بیشتری به دیگران و توجه کمتری به خود دارند. متأسفانه یکی از عوامل تشدیدکنندهی عدم توجه زنان به خود، الگوهای اشتباه جامعه است که قالبهای پیشساخته نسبت به زنان و دختران ارائه میکند. این امر موجب میشود که دختران از ابتدای تولد براساس ذهنیت مراقبتی و قضاوتهای زنانه نسبت به پسرها بزرگ شوند.
در ابتدا مراقبت از پدر و مادر و خواهر و برادر و بعد از ازدواج نیز این مراقبت به طرف همسر و فرزندان و والدین سوق داده میشود. البته حمایت و مراقبت در ذات خود نیکوست ولی باید به اندازهای باشد که زنان از خود غفلت نورزند و به سلامت خود نیز اهمیت دهند.
تابآوری از طفولیت در وجود همه انسانهاست. مخصوصا زمانیکه با بحران مواجه میشویم. وقتی ما بحران را مدیریت میکنیم در واقع از تابآوری خود بهصورت ناهشیار و ناآگاهانه استفاده میکنیم. به زبان ساده، قدرت برونرفت از بحران را تابآوری میگویند.
چرا تابآوری زنان دارای اهمیت است؟ زنان بهدلیل قضاوتهای خانواده و جامعه که از ابتدای تولد، رشد و تربیتشان را تحت تأثیر قرار میدهند، به مراتب نسبت به مردان، آسیبپذیرترند. ضروریست که زنان بتوانند به قدرت درونی و توانمندیهای خود توجه و نسبت به آن آگاهی پیدا کنند و در مواقع ضروری از آن استفاده نمایند. غفلت زنان نسبت به خود و نداشتن باورمندی به تواناییهای ذاتی باعث پایینآمدن تابآوری آنان در بحرانها یا مشکلات زندگی میشود. چرا که توانمندیها و مهارتهای خود را درک نکرده و از خِرد درونی خود استفاده نکردهاند. در نتیجه به خوبی مسائل مربوط به زندگی را نمیتوانند مدیریت کنند.
افکار زنانه
افکاری که در جامعه مختص زنان و دختران در نظر گرفته میشود و براساس آن الگوهای رفتاری مشخصی را برای زن تعیین میکند و مردم نیز براساس این دیدگاهها زنان و دختران را ارزیابی یا قضاوت میکنند، افکار زنانه میگویند.
زنان نیز مانند دیگران اکثر اوقات براساس افکار زنانه نسبت به خود و همجنس خود، قضاوتمندانه برخورد میکنند، خود را سرزنش کرده یا ارزیابی میکنند. زمانیکه شکست در زندگی مشترک یک همجنس را بر ضعف و ناتوانی یا نداشتن زنانگی زن بدانیم، یعنی قضاوتمندانه با مسأله برخورد کردهایم. زیبایی و آراستهبودن خوب است، ولی نه بهعنوان معیار سنجش خوب یا بدبودن. آن زمان که ارزش وجودی خود یا دیگر زنان را منوط به زیبایی ظاهری و لباس بدانیم یا وقتی در مورد بدنمان عزت نفس نداشته باشیم و خود را به وسیله تصویر بدن خود تفسیر یا نقد کنیم، این موارد نمونهای از افکار زنانهای است که معمولا در مورد خود یا همجنسان خود بهکار میبریم.
تاب آوری جسمانی چگونه توصیف میشود و مزایای آن چیست ؟
تسهیلگری تاب آوری چگونه سلامت اجتماعی را افزایش میدهد؟
افکار زنانه و تابآوری
اگر تاب آوری زنان تحتتأثیر افکار زنانه قرار گیرند و عوامل حمایتی کمتری در زندگی داشته باشند، به احتمال زیاد زمانیکه رخدادهای منفی در زندگی رخ میدهد، تابآوری پایینی خواهند داشت. زیرا توانمندیهای درونی خودشان را به رسمیت نشناختهاند و نسبت به آن آگاهی پیدا نکردهاند و خود را دستخوش تغییر بهوجودآمده میبینند و برای تغییر شرایط تلاش کمتر یا تلاشی نمیکنند.
افکاری مانند «من زن هستم»، «من ضعیف هستم»، «نمیتوانم»، «این کار مربوط به مردان است» مواردیست از تکیه بر ناتوانی و اظهار ضعف و تأکید روی افکار و نگاههای قضاوتمندانه نسبت به زنان که ما در مورد خودمان بهعنوان زن اعمال میکنیم.
در این صورت، احساس نیاز به حمایت دیگران بهوجود میآید. یا اینکه فکر میکنیم، نمیتوانیم به تنهایی مسأله را حل کنیم. درصورتیکه انجام اکثر کارها یا حل مشکلات جنسیت نمیشناسد و هر کس میتواند آن را درست انجام دهد، البته در صورتیکه به مهارتها و استعدادهای درونی خود آگاه باشد.
عوامل حمایتی
اگر زنان یا دختران بیش از حد حمایت شوند به استعدادها و تواناییهای خود تکیه نمیکنند و تابآوری کمتری خواهند داشت و عوامل حمایتی نیز اگر وجود نداشته باشد، دختران و زنان ما نمیتوانند ظرفیتهای وجودی خود را پرورش دهند. بنابراین، عوامل حمایتی باید در حد نرمال باشد. ما میتوانیم از ابتدای رشد و نموی دخترانمان به آنها بیاموزیم که بر مهارتها و استعدادهای خود نیز آگاه شوند، آن را پرورش دهند تا بتوانند در زمان حل مشکل بدون چشمداشت به دیگران بر تواناییهای خود متکی باشند.
اهمیت تابآوری این است که معمولا با تمرکز بر هدفهای بزرگتر استفاده میشود ولی زنان تابآوری خود را بهدلیل نقشهای زیادی که ایفا میکنند در بخشهای مختلف تقسیم میکنند. (مراقبت از فرزندان، امور منزل، مراقبت از والدین، انجام وظیفه و ارتباط با دوستان و همکاران). پراکندگی نقشها ظرفیت تابآوری را پایین آورده و ضعیفتر میکند.
پاتریشیا اوگورمن در کتاب «تابآوری زنان» میگوید «زنان از ارتباط با دیگران انرژی میگیرند ولی ارتباطات زیاد و پراکنده و اهمیت دادن به رضایت دیگران عامل مقایسه خود از منظر دیگران است. همچنین روابط زیاد و پراکنده، انرژی زیادی را از زنان میگیرد و تمرکز آنها را برحل مسائل مهم زندگی کمتر میکند.»
ذهن قربانی
نکته پر اهمیت تاب آوری زنان در این است که برای رشد تابآوری در خود باید تاج قربانی را از سر خود بردارند. ذهنیت قربانیبودن را رها کنند و ذهن خود را از افکاری نظیر چرا این مشکل برای من اتفاق افتاد، چرا من همیشه شکست میخورم و چرا از من سوءاستفاده میکنند، پاک کنند و سعی بر تمرکز بر حل مسأله کرده و راه حل آن را بیابند.
زنان باید بهجای چرایی به چگونگی بیندیشند. مسألهمداری را تمرین کنند. از تابآوری درونی خود و ظرفیت عظیمی که در درونشان است استفاده کنند و از مثلث ناجی و قربانی بیرون بیایند.
تعیین حدود و قلمرو
زنان برای اینکه هدفمند باشند، باید بر اهدافشان متمرکز باشند. متأسفانه به علت ارتباطات گسترده و کسب رضایت دیگران خود را نادیده میگیرند. بنابراین باید یاد بگیرند که هر انسانی، توانایی و ظرفیت محدودی دارد و نمیتواند برای همه وقت بگذارد و به همه یاری برساند. باید حد و مرز ارتباطات و زندگی خود را مشخص کنند و «نه گفتن» را بیاموزند.
مثبتاندیشی
بزرگترین انتقام از بحرانها مثبتاندیشی است. بحرانها برای همه ما اجتنابناپذیر است و در قالبهای مختلف اتفاق میافتند. بحرانهای روحی، عاطفی، سوگ، مالی… ولی افراد ظرفیتهای متفاوت برای کنارآمدن یا حل بحران دارند. مثبتاندیشی در حل بحران باعث میشود به توانمندیهای خود توجه داشته باشیم که در مقابله با بحران چه توانمندیها و تواناییهایی داریم.
بنابراین باید نقاط قوت و ضعف خود را یافته و مهارتهای لازم را بیاموزیم تا بتوانیم از بحرانها عبور کنیم. با اینکه بحرانها ما را دچار منفیگرایی میکنند ولی با مثبتاندیشی، میتوانیم راهحلهای خلاقانهتری برای مدیریت چالشها پیدا کنیم.
سخن آخر
زنان باید اتفاقهای خاص را از زندگی خود شروع کنند و تابآوری خود را ارتقا دهند. این مسأله زمان خواهد برد ولی تواناییهای زنان را قوت خواهد بخشید. خودآگاهی و تکیه بر استعدادها و ظرفیتها، باعث جرأتمندی آنان میشود. این امر موجب میشود تا از دیگران انتظار حمایت کمتر داشته باشند و در مواقع بحران آسیب کمتری را متحمل شوند. افکار زنانهای را که جامعه به ما و دیگران تلقین کرده، رها کنند و آن را معیار یا قالب ارزیابی خود و دیگران ندانند.
همهی ما به میزان قابلتوجهی، تابآوری داریم و هرکس به روش خود از بحران عبور میکند ولی مسأله این است که باید تلاش کنیم تا در بیشتر زمینهها بتوانیم یک تابآوری متعادل ایجاد کنیم. تابآوری به معنای این نیست که غمگین نشویم یا اظهار ناراحتی یا سوگواری نکنیم بلکه به این معنی است که بلند شویم و بایستیم. بنابراین تابآوری در مقابله با بحران معنا پیدا میکند.