به گزارش خبرنگار ایکنا، تابآوری و مسئله سوگ در ایام کرونا، موضوع نشستی مجازی بود که شامگاه گذشته ۲۳ شهریورماه، با حضور حسین اسدبیگی، روانشناس بالینی و رئیس گروه دفتر امور آسیبدیدگان اجتماعی سازمان بهزیستی کشور؛ محمدرضا مقدسی، تسهیلگر و مترجم حوزه تابآوری و حسن عماری، روانشناس و مدیرگروه روانشناسی خانه اندیشمندان علوم انسانی به همت گروه روانشناسی خانه اندیشمندان علوم انسانی برگزار شد.
در ابتدای این نشست مجازی محمدرضا مقدسی، تسهیلگر و مترجم حوزه تابآوری به مسئله جنگ اقتصاد و سلامت و خرافه و سلامت طی شیوع کرونا در جهان اشاره کرد و گفت: جنگ این دو عامل با مسئله سلامت رنج بسیار زیادی به مردم تحمیل کرده است.
وی ادامه داد: امروز عبور موفقیتآمیز از بحرانی مثل کرونا که پاندمی جهانی است، در بحث تابآوری مطرح است. کرونا بحرانی است که دنیا تجربه آن را نداشت و غافلگیر کننده بود؛ وقتی غافلگیر میشویم، دستمان در پیشگیری هم خالی میماند. یعنی دنیا نه تنها نتوانست کرونا را پیشگیری و پیشبینی کند بلکه غافلگیر شد و مقداری طول کشید که جامعه علمی، راهگشایی کرده و مطالعات به ثمر برسد.
مقدسی به تعاریف متعددی که در خصوص تابآوری در ادبیات تحقیق و پژوهشها مطرح است، اشاره کرد و گفت: «توانایی یک نظام، جامعه یا اجتماع در معرض مخاطره به منظور مقاومت، جذب، تهدیل و بازیابی اثرات ناشی از مخاطرات در زمان مناسب و مؤثر به طوری که بتواند ساختارها و عملکردهای اساسی خود را نگهداری و بازیابی نماید» تعریفی از تابآوری است که سازمان ملل ارائه کرده است.
وی تشریح کرد: اگر سیستمی نتواند کارکردهای خود را هنگام بحران حفظ کند متلاشی و یا آسیب دیده خواهدشد. این ساختارها میتواند ساختارهای روانی، اجتماعی، اقتصادی و ... باشد.
این مترجم حوزه تابآوری به چهار حالتی که ممکن است در مسئله تابآوری رخ دهد اشاره کرد و گفت: در حالت «شرایط خوب و عملکرد خوب» به هیچ وجه اتفاقی خارج از انتظار رخ نداده و شرایط و زیرساختها مساعد است و سیستم نیز عملکرد مطلوبی منبعث از زیرساختهای صحیح ارائه میکند ولی اگر یک ساختار معیوب داشته باشیم، نمیتوان انتظار داشت رفتار خوبی از آن ساختار سر بزند.
وی ادامه داد: «عملکرد بد در شرایط خوب» هم به معنای تعلل، بد کارکردی، سوء مدیریت در وقت و انرژی و ... است. یعنی وقتی زیرساختهای خوبی داریم ولی اتفاق خوبی رخ نمیدهد حتماً سرنخها در عملکردها و مدیریت است. در اصل خط تولید تابآوری، مدیریت است.
مقدسی وضعیت سوم را «عملکرد خوب در شرایط بد» خواند و گفت: قرار نیست در شرایط بد قربانی شویم؛ علیرغم تهدیدها میتوانیم قربانی نباشیم و این حداقل خواسته ماست. علی رغم وجود مخاطرات میتوانیم از خطرها عبور کنیم و تابآوری به دنبال عبور موفقیتآمیز از چالشها است.
وی با اشاره به تعریفی از تابآوری که در آن مطرح شده «هر تعریفی از تابآوری با کلمه توانایی آغاز میشود»، گفت: تابآوری یک رویکرد توسعهگراست و به این مفهوم نیست که به خفت تن دهیم. تابآوری تقلیلگرا نیست بلکه از ما انسان تواناتری میسازد تا بر چالشها غلبه کنیم.
این تسهیلگر حوزه تابآوری، گفت: به دلیل افزایش و تنوع آسیبها و صدمات، محدود شدن دسترسی به درمانها(که لزوم حرکت به سمت پیشگیری را ایجاد میکند)، اختلالهای روانی در حال رشد و ... استفاده از تابآوری در زندگی روزمره ضروری است.
وی تصریح کرد: البته استفاده از تابآوری در زندگی روزمره نیاز به دانش تخصصی روانشناسی ندارد. البته دانش تابآوری مبرا از روانشناسی نیست اما با مختصری از سواد در سطح والدگری میتوانیم از مفاهیم تابآوری برخوردار باشیم. استفاده از مفاهیم تابآوری نیاز به آموزشهای طولانی مدت نیز ندارد و آسان و کاربرپسند است.
مقدسی مفاهیم پایه در تابآوری را؛ جذب(کنار آمدن)، انطباق(سازگاری) و تغییر دانست و گفت: تغیر، زمانی رخ میدهد که سیستم عملکرد قابل دفاعی نداشته باشد. اگر سیستم اختلال داشته باشد باز هم میتوان با آن کنار آمد اما اگر عملکرد سیستم قابل دفاع نباشد و به نوعی عملکردهای اصلی خود را نتواند انجام دهد، تابآوری از ایجاد تغییر برای ساختار استفاده میکند.
وی اضافه کرد: هدف تابآوری این است که آثار سوء شوک، تهدید و بحران را مدیریت کرده و به عبور موفقیتآمیز از بحران برسیم. برای رسیدن به این هدف، دو مسیر در پیش داریم؛ راههای مبتنی بر هدف و راههای غیر مبتنی بر هدف. راه مبتنی بر هدف این است که مثلاً در مواجهه با قلدری، به کودکان آموزش دهیم که چگونه با آن مواجه شوند اما فعالیت عمومی مثل ورزش کردن رفتار غیر مبتنی بر هدف است. ورزش میتواند به بهبود سلامت جسم و روان منجر شود و به صورت غیر مستقیم تابآوری را افزایش دهد.
این تسهیلگر حوزه تابآوری گفت: هنگامی که کسی در کلینیک روی صندلی درمان روبهروی شما به عنوان مشاور مینشیند حتماً بخشهایی از سه گانه «من کی هستم (I am)»، «من چه کارهایی میتوانم بکنم(I can) و «من چه چیزهایی دارم(I have)» دچار خسارت شده است. وقتی فرد پاسخ عمیق، ژرف و باشکوهی به این پرسش ندارد که من کی هستم؟ خالی از معنا و هویت میشود و آنجاست که زنگ خطرها به صدا درمیآید. در فرهنگمان پاسخهای ارزشمند و عمیقی برای این سؤال داریم که ما خلیفهالله هستیم. کسانی که پاسخ ژرف و ارزشمندی به پرسش من چه کسی هستم دارند در مشکلات روزمره دچار پستی و پلشتی نمیشوند.
وی ادامه داد: چیزی که در سوگ میتواند کمک و تابآوری را بیشتر کند، بخش داشتههای ماست. وقتی عزیزانی را به عنوان ستون عاطفی زندگی از دست میدهیم، I have در ما فرو میریزد. من چه کسی را دارم؟ پدر و مادری دارم که به خاطر کرونا از دست رفتند؛ اینجاست که سوگ داشتههای ما را ویران میکند و حتی میتواند معنای زندگی را از ما بگیرد چراکه عزیزی را به عنوان منبع حمایت خارجی از دست میدهیم.
مقدسی تصریح کرد: وقتی دچار سوگ میشویم، اگر شعاع همسایگی داشته باشیم ضربه سوگ فقط به ما وارد نمیشود و چون اطرافیان ما در تحمل آن سوگ در کنار ما هستند، ضربه سوگ کمتر میشود. خیلی خوب است که در روزهای سخت دارایی هم باشیم. این کلید واژه ساده و شفافی است که کنار هم بودن در تقویت داشتهها و تعریف خودمان و تواناییهای ویران شده به ما کمک میکند.
وی افزود: در کرونا نتوانستیم در عزا کنار هم باشیم و همین موجب شد شدت ضربه سوگ را در انزوا و به تنهایی حمل کنیم. در این نشست نمیخواهیم بگوییم اگر عزیزی را در کرونا از دست دادید ناراحت نباشید. انسان باید در عزا ناراحت باشد و افراد تابآور، رویین تن نیستند و هیچ کس در هیچ جای دنیا حق ندارد بگوید اگر عزیزی را از دست دادی به سرعت به زندگی عادی خود برگرد. در روزهای سخت به شدت به افراد دور و برمان نیاز داریم اما در پاندمی کرونا این همسایگان که شدت ضربه حادثه را کاهش دهند را نداشتیم.
در ادامه این نشست، حسین اسدبیگی، روانشناس بالینی و رئیس گروه دفتر امور آسیبدیدگان اجتماعی سازمان بهزیستی کشور با اشاره به تبعات مختلف اقتصادی کرونا و آسیبهایی که اطرافیان بیماران و افراد فوت شده از نظر اقتصادی در طول درمان عضو خود متقبل میشوند، گفت: برای کاهش آسیبها باید به مسائل اقتصادی و آسیبهای وارده در نتیجه کرونا نیز توجه کنیم.
وی ادامه داد: بسیاری از خانوادههایی که باید برای عزیز از دست رفته خود مراسم میگرفتند نتوانستند مراحل سوگ را طی کنند. از سوی دیگر در چنین پاندمیها و مرگهایی نوعی داغ ننگ وجود دارد که موجب میشود افراد منزوی شده و احساس تنهایی کنند. بسیاری از افرادی که از دست میروند نیز سرپرست خانواده هستند که همین مسئله عواقب سختی برای خانواده دارد. برخی از فرزندان کوچک نیز والدین خود را در کرونا از دست دادهاند که نیاز است مسئله سرپرستی آنها به دقت بررسی شود تا صدمات بیشتری نبینند.
اسدبیگی ادامه داد: منظور از سوگواری واکنشهای هیجانی و احساسی در پاسخ به فقدان فرد از دست رفته است که طبیعی محسوب میشود. در بیشتر افراد واکنشهای سوگ طبیعی است و مراحل خود را میگذارند و کار خاصی نباید برای آنها انجام داد، اما برای برخی از افراد این سوگ با تأخیر رخ میدهد یا پیچیده میشود. اگر بعد از چهلم یا دو ماه پس از فوت، حالات سوگ در اطرافیان او برطرف نشد، باقی ماند و یا بدتر شد، باید مداخلات تخصصی روانپزشکی و مشاورهای را انجام دهیم.
وی اضافه کرد: البته رفتار افراد و گروهها در مناطق و فرهنگهای مختلف، تفاوت دارد که باید این مسئله را در نظر گرفت اما در حالت کلی ممکن است یک نفر زود از مرحله سوگ بگذرد و یا ممکن است فردی با سوگ پیچیده مواجه شود. اگر سوگ در بزرگسالان یک سال و در کودکان شش ماه ادامه پیدا کند «سوگ پیچیده» رخ داده است. از علائم سوگ پیچیده این است که فرد اشتغال ذهنی با فرد از دست رفته داشته باشد، توهم صدا و تصویر فرد را داشته باشد، دشواری در پذیرفتن مرگ، تجربه بهتزدگی در مورد فقدان فرد، دشواری در یادآوری مثبت فرد از دست رفته و ... نیز از دیگر علائم سوگ پیچیده است.
اسدبیگی تصریح کرد: سوگ پیچیده را باید تخصصی درمان کرد. بین افسردگی و سوگ ویژگیهای مشترکی وجود دارد مثلاً اختلال در خواب و خوراک، کاهش وزن، افکار مرگ داشتن و ...، اما فرد در سوگواری احساس گناه بیشتری میکنند. به خصوص در خانواده افرادی که از کرونا فوت کردهاند احساس گناه بیشتر میبینیم که میگویند ای کاش بیمارستان دیگری میبردم، ای کاش فلان دارو را میخریدم، ای کاش فلان درمان را انجام میدادم و ... .
وی تصریح کرد: برخی میگویند فلانی از من کرونا گرفت و فوت کرد. البته در اینگونه مواقع ابتدا از خود دفاع میکنند و میگویند فلانی از خانه بیرون رفت، با فلان فرد هم بود، شاید از دیگری کرونا گرفته نه از من و ... اما بالاخره در این افراد احساس گناه ایجاد میشود و خود را نمیبخشند به خصوص اگر اطرافیان دیگر هم بخواهند او را سرزنش کنند این احساس گناه بیشتر شده و باعث ایجاد افکار خودکشی در فرد میشود؛ پس مراقب سرزنشها باشیم.
این روانشناس هشدار داد: گاهی در مرگ والدین، بچهها افکار عجیبی دارند مثل اینکه «اگر خوب درس میخواندم پدر و مادرم فوت نمیکرد» در چنین شرایطی باید حرفهای بچهها را شنید. البته احساس گناه طبیعی است اما ممکن است در موقعیتهای مختلف بزرگنمایی شود. مثلاً خوب از پدرم مراقبت نکردم که فوت کرد و ... .
وی ادامه داد: میتوان در ایام سوگواری از فضای مجازی به خوبی استفاده کرد. مثلاً همه با هم در یک زمان خاص سوگواری تصویری داشته باشیم یا بسته شمع جلوی در خانه متوفی گذاشته شود تا خانوادههای دیگر بیایند و شمعها را روشن کنند تا خانواده متوفی ببینند که چه تعداد افراد با آنها همدرد هستند.
اسدبیگی مطالعه کتاب «خیره به خورشید» که در آن نحوه پذیرش مرگ توصیف شده است را توصیه کرد و گفت: خانوادههای عزادار میتوانند با شمارههای سامانههای حمایتهای روانی مثل خط ۱۴۸۰ یا ۴۰۳۰ برای دریافت مشاوره رایگان استفاده کنند. دو هزار روانشناس در مراکز جامع بهداشت و درمان نیز حضور دارند که مردم میتوانند برای دریافت مشاوره به آنها مراجعه کنند.
وی به خانوادهها توصیه کرد: از متوفی حرف بزنند و کارهای خیر برای فرد متوفی انجام دهند و به سایر اعضای خانواده اطلاع دهند. همچنین اطرافیان برای متوفی خیرات کرده و به خانواده وی اطلاع دهند.
حسن عماری، روانشناس و مدیرگروه روانشناسی خانه اندیشمندان علوم انسانی نیز در بخش پایانی این نشست به بیان تفاوت افسردگی و سوگ پرداخت و گفت: موافق نیستم که بلافاصله وقتی فردی مشکلی دارد به وی عنوان افسرده داده شود. برچسب زدن به افراد آن هم به سرعت خوب نیست و میتوانیم از سایر واژهها مثل تنهایی و سوگ استفاده کنیم.
وی ادامه داد: برای کمک به افرادی که در سوگ هستند باید ابعاد باورها، احساسات و هیجانات و رفتار و عکسالعمل شامل کلام و کردار بررسی و بر روی این ابعاد بیشتر کار شود. دیدگاه وجودگرایانه در کار با حوزه سوگ کارساز است و بازسازی شناختی به فرد کمک میکند.
عماری متذکر شد که در سوگ با یک نظام احساسی مواجه هستیم که بخشی از آن خشم است و توضیح اینکه فرد کجای مرحله سوگواری قرار دارد به وی کمک میکند. در خصوص احساس گناه در حوزه احساسات نیز میتوان کنترلگری ارائه کرد تا هیجانات مؤثر سوگ ایجاد شود.
وی تصریح کرد: البته بارزترین نقطه اعتنا در حوزه سوگ، غمناک بودن است نه احساس گناه داشتن؛ در سوگ نیاز است افراد صحبت کنند و باید افرادی که دچار سوگ هستند را تشویق به حرف زدن کنیم. کسی که مشکلاتی در سوگ برایش به وجود آمده به بازسازی شناختی در حوزه باورها نیاز دارد که انجام این بازسازی تکنیکهای خاص خود را دارد.
در پایان این نشست مقدسی تصریح کرد: ما ایرانیها حتی در ایام کرونا نیز شعاع همسایگی را از دست ندادهایم. ایران ابرقدرت عشق است و مردم ما همیشه کنار هم هستند. در هر اندوهی کنار هم هستیم و چیزی که ما را پراکنده کند هنوز در این کشور تجربه نشده است.