همانطور که قبلا خدمتتون عرض کرده بودم برای راه اندازی یک کسب و کار و ارایه یک محصول یا خدمت پر مشتری چند شرط الزامی وجود دارد.
از جمله باید در ابتدا یک نیاز جامعه یا مشتری را شناسایی کنید و برای بهبود یا حل این نیاز محصول یا خدمتی مناسب با آن طراحی کنیم .
در نگاه به مشتری در تولید محصول یا خدمت دو روش وجود دارد : روش اول مشتری محور ( Customer centric ) و روش دوم محصول محور ( Product centric ) است در حقیقت در روش اول محصول یا خدمت ما بر اساس نیاز مشتری و علایق و سلایق آن طراحی , تولید و بازاریابی می شود اما در روش دوم در ابتدا محصول یا خدمتی تولید می کنیم و سپس به دنبال مشتری خواهیم گشت که از محصول ما استفاده نماید.
تقریبا روش دوم منسوخ شده و امروزه از هر مسیری که اقدام کنید همه به روش اول یعنی مشتری محور و بر اساس نیاز مشتری اقدام می کنند. اما نمونه هایی مانند ورزش یا هنر از این قاعده مستنثنی است خواننده ها معمولا بر اساس دل خودشون آواز می خوانند سپس عده ای این سبک یا این ارایه را می پسندند و جزو طرفداران ان خواننده خواهند بود یا یک نقاش بر اساس علاقه و ظهور احساسات خودش تابلویی را خلق می کند پس از آن ممکن است این اثر هنری مورد توجه مشتری واقع شود . در حقیقت محصولات تولید شده مستقل از نگاه مشتری برای خود هنرمند ارزشمند بوده تا رفع نیاز یک مشتری ، این همان product centricity است.
همانطور که مطرح کردم همیشه درگیر قالبها و فریم ورک ها نشوید و در بند بیزینس پلن یا بوم کسب و کار قرار نگیرید گاهی هم باید خلاقانه تر از چهارچوب های رسمی اقدام کنید.