ReStart
ReStart
خواندن ۸ دقیقه·۱ سال پیش

در چه شرایطی شکست را بپذیرم و پایان کسب و کار را اعلام کنم

شرایطی پیش می آید که ما خسته می شویم و افکار مختلفی ذهنمان را درگیر می کند که اینکار به نتیجه نمی رسد و بهتر است دیگه ادامه نداده و منابعم را هدر ندهم از طرفی بسیار به ما تاکید می شود که ادامه بده ، کسی موفق است که استقامت می کند و ...

عکس زیر را خیلی دیده اید

به تلاشت ادامه  بده
به تلاشت ادامه بده

این عکس داره میگه ما در نزدیکی موفقیت از ادامه کار دست کشیدیم و عدم استقامت ما باعث شد رشد عظیم خود را نبینیم در مورد استقامت و ادامه دادن خواهم گفت اما الان می خواهم مرز بین ادامه دادن و ادامه ندادن را مشخص تر کنم .

و این مقاله پذیرش شکست.

آیا شکست یعنی پایان کار

شکست صرفا مربوط به کل سازمان نیست ، ممکنه محصول یا خدمتی داشته باشیم که زمان آن به پایان رسیده است و باید بپذیریم که این محصول یا خدمت را ارایه نکنیم و در حقیقت زمان شکست یا پایان آن فرا رسیده است.

چرا دوست نداریم پایان کار را بپذیریم

چرخه عمر محصول
چرخه عمر محصول

نمودار بالا چرخه عمر محصول را نشان می دهد که بعدا مفصل در مورد آن خواهم گفت , اما همانطور که در نمودار می بینید خدمت یا محصول ما در زمانی معرفی می شود که نمی دانیم به چه نتیجه ای خواهد رسید پس از آن کم کم رشد می کند تا زمانی که به بلوغ می رسد و محصول برتر بازار می شود و پس از مدتی با دلایل مختلف مانند تغییر تکنولوژی ، ورود رقبای بزرگتر و ... رو به افول خواهد رفت در این زمان محصول سودآور نیست و سهم خودش را از بازار از دست داده و به سختی در بازار حضور دارد اینجا زمانی است که باید شکست این محصول را بپذیریم.

و پایان ماجرا ( البته در آینده راهکارهایی از باب منحنی دوم خواهم گفت برای نجات محصول ).

شرکت مشاوره ای بوستون ماتریسی بنام BCG دارد که چرخه عمر محصول از آن اقتباس شده است که بخش افول با نام سگ مشخص شده است . اما چرا سگ ؟ دکتر محمد طالاری به نقل از یکی از استادید خود گفتند : معمولا در آمریکا برای هر اتفاق خوب یک توله سگ را هدیه می دهند مثلا کودکی بدنیا امده یا سالگرد تولد وی است یک توله سگ هدیه می دهند این حیوان با کودک بزرگ می شود و در تمامی مراحل رشد کودک با وی رشد می کند و بین آنها رابطه عاطفی زیادی شکل می گیرد زمانی که فرد 10 تا 13 ساله می شود و با این حیوان مانوس شده عمر سگ رو به پایان است و پایان عمر سگ رویداد سختی برای شخص خواهد بود.

چرخه عمر محصول را از این باب مطرح کردم که ما شروع کارمون را با این محصول شروع کرده ایم و با این محصول ثروتمند شده ایم و خاطرات خوب و خوشی از این محصول داریم و امروز نمی توانیم پایان انرا بپذیریم لذا خاتمه دادن به ان برای ما بطور احساسی سخت است.

دوستی داشتم که سالها موتورهای چاه آب دیزلی را در عرضه بازار می کرد و متخصص آن بود چندین بار به وی گفتم دوران موتورهای دیزلی پایان یافته و همه موتورها برقی شده اند و شما نیز تغییر محصول بده و موتورهای برقی را عرضه کن اما وی نمی تونست بپذیرد که تمام دوران موفقیت وی با این موتورهای دیزلی بوده و شخص اول بازار بوده و حالا باید آنرا حذف کند . انقدر به عرضه و خدمات این محصول ادامه داد که متاسفانه کل کسب و کارش از بین رفت.


فیل سفید در مدیریت

فیل سفید نژادی کمیاب از فیلهاست که در کشورهای شرق دور زندگی می کنند همانطور که امروز در روابط دیپلماتیک هدیه های نایاب هر کشور به رئیس جمهورها هدیه می شود زمانی این فیل های سفید به پادشاهان هدیه داده می شد. این گونه از فیل ها بسیار پر هزینه بودند و نوع غذای اونها و نحوه نگهداری اونها با بقیه فیلها تفاوت داشت و چون مورد توجه پادشاه بود دربار مجبور بود سازمانی را برای آنها فعال کند تا این هدیه گرانبها زنده بماند.

مواردی بود که پادشاه فوت می کرد و کسی علاقه و توجه ای نسبت به این فیل نداشت اما دربار که هزینه زیادی برای نگهداری این فیل کرده بود همچنان به این هزینه ادامه می داد .

بعدا این رفتار در مدیریت به هزینه های " فیل سفید " معروف شد هزینه های برگشت ناپذیری که دیگر سود دهی نداشت. مثلا در شرکتمون یک بخش بازرگانی راه اندازی کرده بودیم که بشدت روی توسعه اون سرمایه گذاری شده بودو هزینه های زیادی برای آموزش و ... انجام داده بودیم و الان یک تیم با سابقه داشتیم که هزینه زیادی برای اون صرف شده بود و همچنان ادامه می دادیم در حالی که بخش تولیدی شرکت بسیار درآمد زا شده بود و تقریبا نیازی به این بخش بازرگانی نبود اما چون قبلا هزینه زیادی کرده بودیم نمی خواستیم اونها را حذف کنیم با اینکه مفید و مولد نبودند باز همچنان به هزینه های برگشت ناپذیر ادامه می دادیم. ما در زندگی شخصی هم ممکنه دوستانی داریم که برای تداوم دوستب با آنها هزینه های بسیاری کرده ایم اما وی نه تنها هیچ قدمی برنداشته حتی امروزه مورد علاقه و توجه ما نیست لیکن چون در گذشته برای ایشان هزینه زیادی کردیم همچنان به آن ادامه می دهیم.

مفهوم مدیریتی فیل سفید میگه : بخشی از سازمان یا تولیدی خود که دیگر مولد و مفید نیست اما مجبورید هزینه های برگشت ناپذیری را برای ان انجام دهید را تعطیل کنید و از ادامه هزینه جلوگیری کنید.

تئوری اسب مرده

سرخ پوستان آمریکا یک ضرب المثل قدیمی دارند با این مضمون که:وقتی دیدید اسب تان مرده، پیاده شوید.

در نگاه اول این ضرب المثل یکی از بدیهیات به نظر می رسد که در مواجه با آن می گوئیم مگر می شود کار دیگری هم کرد.متاسفانه اسب بسیاری از کسب و کارها در حال حاضر مرده است ( شکست خورده ) ما نمی خواهیم آنرا بپذیریم.از اینرو برای اینکه شکست خود را نمی پذیریم معمولا دست به رفتار و انتخاب های عجیبی می زنیم.

مثلا:

-️ شلاق محکمتری می خریم (آفرها و امتیازهای تشویقی فروش را زیاد می کنیم)

-️ اسب سواران را تعویض می کنیم (مکررا تیم فروش را بدلیل راندمان نامناسب تعویض می کنیم)

-️ گروهی را برای بررسی اسب منصوب می کنیم (اتاق فکرهای بیخود و بدون نتیجه داخلی تشکیل می دهیم)

-️ مامورهایی را به دیگر کشورها می فرستیم تا ببینند دیگران چگونه اسب مرده سوار می شوند (مدام در حال تحلیل اشتباه رقبا می شویم و معمولا هم رقبای کوچکتر و ضعیف تر برای این بررسی انتخاب می شوند)

-️ استانداردها را پائین می آوریم تا اسب مرده را هم شامل شوند (بسیاری از شرکت ها، سود حاصل از تورم و ارزش افزوده ساختمان و ملک و امثالهم را جزو سود خود بشمار می آورند)

-️ اسب مرده را در طبقه جدیدی به نام زنده بی تحرک دسته بندی می کنیم (خود را در دسته بندی اشتباهی از بازار قرار می دهیم)

-️ پیمانکار برون سازمانی می گیریم تا اسب مرده را سوار شود (به سراغ آژانس های تبلیغاتی می رویم، همان ها که صرفا پیامک می فرستند یا صفحات اینستاگرام ما را با فالو و آنفالو جلو می برند)

-️ بودجه و آموزش بیشتری برای بهبود عملکرد اسب مرده اختصاص می دهیم (هزینه های بیخود آموزش تیم فروش را زیاد می کنیم، بدون توجه به نیاز آماده سازی درون سازمانی و استراکچر اولیه شرکت)

-️اعلام می کنیم که چون اسب مرده غذا نمی خورد، هزینه ها کاهش و سود افزایش می یابد.

-️ اهداف عملکردی کل اسب های دیگر را کاهش می دهیم (تغییرات در اهداف انتخاب شده می دهیم و هر روز انتظاراتمان از رشد و تعالی را کمتر و کمتر می کنیم)

-اینها تنها برخی از توجیهات مختلفی است که هر روزه از شرکتهای بسیاری می شنویم.ا گر شما فاصله ی زیادی از اهدافتان دارید، بهتر است یکبار بایستید (از اسب تان پیاده شوید) و اگر اسبتان مرده ، شکست را بپذیرید.

پذیرش شکست

اگر به این نتیجه رسید که محصول یا خدمت شما در بازار شکست خورده است بهتر است شکست ان را بپذیرید زیرا :

1 - زمان طلایی ( Golden Time ) خود را از دست ندهید و هرچه سریعتر اقدام لازم را انجام دهید . شخصی را مد نظر داشته باشید که دچار سرطان شده است و نمی خواهد بپذیرد سرطان دارد . اگر هرچه سریعتر بپذیرد که دچار سرطان شده است امکان درمان وی خیلی بیشتر از زمانی است که سرطان در کل بدن وی ریشه بدواند.

2- جلوگیری از هدر رفتن منابع یکی از دلایل اصلی برای پذیرش سریعتر شکست است چون این پذیرش کمک می کند که برای چرخش ( Pivot ) و بهبود روند سرمایه بیشتری داشته باشید.

3 - زمانی که شکست را از درون بپذیریم می توانیم حضور در بازار را تداوم دهیم و با آرامش نسبت به تسویه تعهدات اقدام کنیم و با مدیریت بهتر برای انجام تعهدات زمان بخریم در صورتی که اگر از بیرون شکست به ما تحمیل شود اعتبار خود را از دست داده ایم و بازگشت این اعتبار بسیار مشکل خواهد بود.



شکستفیل سفیدتئوری اسب مردهپایان کسب و کارپذیرش شکست
شروع مجدد کسب و کار ، مطالعات و تجربیاتم برای کسانی که در کسب و کار خود به بن بست رسیده اند یا اینکه شکست خورده اند.
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید