آیا این یک عنوان زرد است؟ آیا واقعا موفقیت یک فرمول مشخصی دارد؟
همه ابنا بشر بدنبال موفقیت بودن ، موفقیت در ورزش ، در تحصیل دانش ، در جذب جنس مخالف ، در کسب و کار و ... چه تحقیق علمی در این مورد صورت پذیرفته است !
آیا فرمولی وجود دارد که بتوان تمامی موفقیت ها را در قالب آن گنجاند؟
در ابتدا یک نکته مهم را براتون مشخص کنم و آن اینکه : موفقیت یک پدیده جمعی است . بدین معنی که موفقیت شما زمانی مشخص می شود که دیگران به آن توجه نشان بدهند و اگر توجهی را به خود جلب نکند موفقیت محسوب نمی شود .
یک بحث فلسفی است که میگه : زمانی که یک درخت در جنگلی می افتد ، اگر کسی حضور نداشته باشد که صدای آنرا بشنود پس صدایی تولید نشده است . بعضی دانشمندان مانند انشتین معتقد هستند که قوانین مستقل از بودن یا نبودن ناظر است در صورتی که نظریه پردازان مکانیک کوانتوم وجود ناظر را مهم می دانند. در هر صورت بحث فلسفی نمی خواهم بکنم اما اگر شما به عنوان قهرمان دو جهان ، در یک بیابان متروکه که کسی شما را نمی شناسد حضور داشته باشید اصلاموفق و قهرمان قلمداد نخواهید شد .
همیشه موفقیت از خودش ردپا می گذارد. در حقیقت موفقیت یک ورزشکار را جوایزش مشخص می کند و نشان موفقیت یک هنرمند ورود تابلو نقاشی اش در موزه یا گالریهای معتبر است .
هرچند هنر پیشه یا ورزشکار از محل جوایز اش ثروتمند نمی شود بلکه توجه دیگران و اهمیتی که جامعه به موفقیت وی می دهد عاملی است برای ثروتمند شدن وی ! اینجاست که برند ها برای جذب طرفداران آن هنرپیشه یا ورزشکار ، وی را به عنوان سفیر برند معرفی می کنند و ...
بدیهی است که برای موفقیت باید تلاش کنیم و عملکرد مان را بالا ببریم به زبانی دیگر مهمترین عامل موفقیت عملکرد و پرفورمنس ما است . اما این موضوع نقیض های مختلفی دارد بطور مثال یک ماه قبل از اینکه براداران رایت موفق به پرواز شوند در همان حوالی شخص دیگری موفق به پرواز شد در صورتی که از وی نامی برده نمی شود !
یا مثلا همه می دانیم که خیلی از اختراعات منتسب به ادیسون ، اختراع وی نبوده یا قبلا ساخته شده بوده ، اما همه جا از وی نام برده می شود .
یک مثال نقیض دیگر موفقیت خانم کیم کارداشیان است که بدون هیچ عملکرد یا پرفورمنسی موفق شده است !
آیا اینها نتیجه شانس بوده یا عامل دیگری باعث شده که از افراد موفق تری نام برده نمی شود و فقط تعدادی موفق نامیده می شوند.
در مقاله می خواهم این عوامل را بطور علمی بررسی کنم تا ببینیم چه عواملی فارغ از موضوع باعث موفقیت فرد خواهد شد .
موفقیت در اصل بیشتر از اونکه به عملکرد تو ربط داشته باشد به درک دیگران از عملکرد تو ربط دارد .
موفقیت در اصل بیشتر از اونکه به عملکرد تو ربط داشته باشد به درک دیگران از عملکرد تو ربط دارد بدین معنی که اگر دیگران پول زیاد را موفقیت ندانند رسیدن شما به ثروت به معنی موفق شدن شما نیست. برای اینکه فرق بین عملکرد و موفقیت را برای شما بیشتر باز کنم توجه شما را به این نکته جلب می کنم که عملکرد را میشه بطور انفرادی اندازه گیری کرد و اونو با خودمون مقایسه کنیم اما موفقیت را باید با دیگران مقایسه کرد بطور مثال اگر شما یک دونده باشید مدت زمانی که می توانید 100 متر را بدوید عملکرد شما ست اینکه یک سال گذشته این صد متر را طی چه زمانی می دویدید و هم اکنون طی چه زمانی ،نشان دهنده بهبود عملکرد شماست . اما موفقیت به این بستگی دارد که با دیگران مقایسه شود . به بیان دیگر باید گفت موفقیت بدین معنی است که دیگران چه واکنشی نسبت به عملکرد شما نشان خواهند داد.
موفقیت بدین معنی است که دیگران چه واکنشی نسبت به عملکرد شما نشان خواهند داد.
بدیهی است که منظور ما از دیگران یک نفر نیست ، مادر و پدر شما نیست بلکه تعدادی از افراد که جامعه یا شبکه ای را به خود اختصاص می دهند شبکه ای که در آن تاثیر گذار هستند در این جامعه یا شبکه قدرت ارتباط بین افراد در حوزه کاری مد نظر شما مهم است . اگر شما در در جامعه ای از بهترین آشپزان دنیا قرار داشته باشید و موفق به پیاده سازی الگوریتمی بشید که سرعت محاسبه یک عملیات ریاضی را در کامپیوتر چند ثانیه بهبود بدید بهیچ عنوان یک فرد موفق محسوب نخواهید شد در صورتی که اگر در شبکه ای که متخصصین علوم رایانه در آن حضور دارند شما بسرعت تبدیل به یک آدم موفق خواهید شد.
شبکه اطرافیان ادیسون قدرتمند تر از اطرافیان تسلا بود و از اینرو موفقیت ها به نام وی ثبت شدند.
آلبرت لزلو با همکاری تیمش تحقیقات گسترده ای در مورد موفقیت انجام دادند تا فرمول موفقیت را بر اساس تحقیقات و مطالعات علمی بدست بیارند و این مطالعات و تحقیقات را در کتاب فرمول ارایه کرده اند . بر اساس نظریات ارایه شده در این کتاب موفقیت 5 قانون اصلی به قرار زیر دارد:
موفقیت یک نقاش و قیمت گذاری اثر هنری وی وابسته است به شبکه نامریی کلکسیوندارها و گالری دارها و هنرمندهاست تصمیمات اینهاست که قیمت میده به اون اثر هنری !
یک مثال دیگر اینکه , در نمایشگاهی تابلویی بود منصوب به رامبرانت ، مردم صف می کشیدند که این تابلو را در نمایشگاه ببینند تا اینکه معلوم شد این تابلو مربوط به رامبرانت نیست یکهو صف تماشاچیان محو شد انگار نه انگار که تا دیروز صف طولانی برای بازدید از این اثر هنری وجود داشت پس کجا رفت ارزش ذاتی هنر ، مگر عملکرد نقاش باعث موفقیت آن نبود؟
دانشمندان و محققین در تحقیقات و بررسی های علمی به این نتیجه رسیدن که همزیستی و همراهی این شبکه ها است که باعث موفقیت می شود.
یعنی اینکه اگر شما در در خیابانی که همه گالری دارها حضور دارن گالری بزرگی اقتتاح کنید بمعنی این نیست که شما موفق خواهید شد حتی اگر هنرمندان بزرگ را دعوت کنید تا از گالری شما بازدید کنند باعث موفقیت شما نخواهد شد. بلکه شما باید در مسیر شبکه های موفق قرار بگیرید نه افراد موفق!
همانطور که در ابتدا عرض کردم اصل موفقیت می گفت عملکرد ، محرک موفقیت است و موفقیت در اثر عملکرد بوجود می آید. قانون اول میگه در جایی که عملکرد قابل اندازیه گیری نباشه اون چیزی که باعث موفقیت می شود شبکه قدرتمند همراستا با موضوع فعالیت است.
عملکرد انسان محدودیت دارد مثلا زمان رسیدن به خط پایان در مسابقه دو میدانی بین قهرمانان با اختلاف چند صدم ثانیه می باشد اینطوری نیست که فاصله زمان رسیدن نفر اول با نفر دوم دقیقه ای باشد اما موفقیت نفر اول چندین برابر نفر بعدی است که صرفا چند صدم ثانیه بانفر اول فاصله دارد ، به بیان دیگر عملکرد سقف دارد اما موفقیت نامحدود است .
لذا در اینگونه رقابت ها باید حداکثر عملکرد خودمون را ارایه کنیم و نمیشه نسبی به موضوع نگاه کرد لذا برای رسیدن به موفقیت باید فقط صد اون موضوع را هدف قرار داد.
تحقیقات و بررسی های مختلف نشان می دهد ماکسی را مستحق جایزه می دانیم که قبلا نیز موفق شده باشد. قطعا شنیده اید که پولدارها پولدارتر و فقرا فقیر تر می شوند ( فارغ از توانمندی افراد ) . بازار هم اعتبار بیشتری به یک شخص پولدار نشان می دهد و بانک نیز ، با راحتی بیشتر به اونها تسهیلات اختصاص خواهد داد.
در یک سایت دانلود موسیقی معمولا قطعاتی که محبوب تر است بیشتر دانلود می شود و امتیاز و رتبه بالاتری بدست خواهند آورد در یک آزمایش تعداد دانلود ها را در سایت جابجا کردند و بر خلاف سطح کیفی و حرفه ای آن قطعه ، امتیازات بیشتر به سمت قطعاتی رفت که بیشترین دانلود را داشته اند در حقیقت اگر قطعه ای مورد توجه دیگران قرار گرفته باشد بیشتر مورد توجه ما نیز قرار خواهد گرفت .
در بررسی دیگری بین نویسندگان ویکی پدیا آزمایشی انجام شد در این آزمایش بطور تصادفی به تعدادی نویسنده که امتیاز برابری بین کاربران داشتند امتیاز بیشتری دادند ، اول اینکه اونهایی که امتیاز بالایی گرفته بودند فعالیتشون 60 % بیشتر شده بود ، بدیهی است که میشه نتیجه گرفت این تشویق باعث افزایش این کارکرد شده بود اما نکته جالب این بود که ، بطور متوسط اونهایی که امتیاز گرفته بودند بیشتر متوجه کاربران قرار گرفتند و بازم امتیاز بیشتری گرفتند.
موفقیت موفقیت می آورد.
بقولی موفقیت امروز شما بستگی دارد به موفقیت قبلی شما ضربدر تناسبی از شرایط فعلی شما .
در کارهای موفق تیمی مثل ورزشهای گروهی یا مطالعات و تحقیقات جمعی معمولا یک یا چند نفر مطرح می شوند و موفقیت متوجه آنها خواهد بود. بطور مثال موفقیت اپل نتیچه تلاشهای صدها مهندس و متخصص بوده است در صورتی که اعتبار اینکار به استیو جابز رسیده است .
قبلش چند نکته در مورد تشکیل یک تیم مطرح کنم :
برای اینکه بفهمیم در یک تیم اعتبار بدست اومده برای چه کسی خواهد بود تحقیقات به اینجا رسید که :
موضوع فعالیت تیم اگر همراستا با کارهای قبلی شما باشد شما در موفقیت اون تیم بیشتر دیده خواهید شد مثلا یک تیم در حال تولید یک محصول در حوزه گردشگری الکترونیک است در این محصول چندین مهندس و متخصص در حال کار هستند با اینکه همه در موفقیت این محصول نقش داشته اند اما کسانی که قبلا تجربه ای در این حوزه داشته باشند بیشتر دیده می شوند و بیشترین سطح موفقیت به نام آنها نوشته خواهد شد.
اگر در گروهی که روی موضوعی همراستا با سوابق قبلی شما فعالیت می کند مشارکت نمایید در صورت موفقیت تیم شما سهم بیشتری از این موفقیت را خواهید برد.
قانون پنجم : ایده موفق
در فعالیتهایی که وابسته به ایده هستند موفقیت حاصلضرب ایده در توانایی اجرای ایده است بدین معنی که موفقیت یک ایده خوب وابسته به اجرای خوب است.
امیدوارم پنج قانونی که براتون مطرح کردم بتونه شما را در مسیری قرار دهد که به موفقیت برسید و اگر در مسیر خود دیدید که عملکرد بالای شما عاما موفقیت شما نخواهد بود کمی جابجا شوید تا به موفقیت بالاتری دست پیدا کنید.