همانطور که در بخش اول مصاحبه گفتیم، راجر لی (Roger Lee) یکی از شرکای "باتری ونچرز" (Battery Ventures) است. تمرکز سرمایهگذاری او بر روی نرمافزار، اینترنت مصرفکننده و بازار رسانههای دیجیتال است. علاوه بر این، راجر لی عضو هیئت مدیره در "انجیز لیست" (Angie's List)، "فری ویل" (FreeWheel)، "گوگو بات" (Gogobot)، "گروپون" (Groupon)، "ترایال پی" (TrialPay) و ... است.
راجر لی پیش از پیوستن به "باتری ونچرز"، ده سال را به عنوان کارآفرین گذراند. پس از آن بود که او از یک کارآفرین سریالی به یک سرمایهگذار تبدیل شد. او در هر دو سمت ماجرا تجربیات گرانبهایی دارد.
بخش دوم مصاحبه:
راجر لی: اتفاقا برعکس این مسئله است. زمانی که شبکههای ویروسی در محصول ساخته نمیشوند، بیشتر قانعکننده است. در حقیقت اینجا است که همین صحبت مردم در مورد آن محصول، فارغ از آن شبکههای ویروسی واقعا خیلی عالی است. این که همه ویژگیهای ویروسی به درستی در محصول ایجاد شده باشد، مطمئنا به شما کمک میکند. با این حال، وقتی که محصول خیلی هم عالی نیست یا چندان ویروسی نیست، اما مردم هنوز درباره آن صحبت میکنند، واقعا بسیار جذاب است.
راجر لی: اول از همه باید بگویم که برای مدتی من در حال سرمایهگذاری در فضای محلی بودم. پیش از آن من در "انجیز لیست" سرمایهگذاری کرده بودم. اعتقاد من این بود که فعالیت افراد آنلاین از سمت رفتارهای آفلاین آنها هدایت میشود. در "انجیز لیست" از طریق سرویس آنلاین میتوانیم لولهکش، نقاش، پزشک و ... را پیدا کنیم. به طور سنتی، مردم این جستجو را با بررسی صفحات تبلیغاتی مجلات و روزنامهها یا تماس با دوستان خود انجام میدادند. اما این روش ناکارآمد و همراه با اشتباهات است. "انجیز لیست" این امکان را فراهم میآورد که کاربران این روند را بسیار کارآمدتر و موثرتر طی کنند. در نتیجه، پس از آن از خودم پرسیدم که فعالیتهای دیگر محلی که در آن خدمات آنلاین میتوانند رفتار آفلاین را تسهیل کنند، چه فعالیتهایی است؟ یکی از آنها، تجارت محلی بود.
از نظر تاریخی، "وب" کارهای بزرگی در انجام برخی از انواع معاملات انجام داده است. کتابی را که من از آمازون خریداری میکنم، بلیط هواپیمایی که خریداری میکنم، حتی رزرو هتل من در هیلتون و ... . با این همه، برخی کارها مثل کوتاه کردن مو، قرار رستوران با همسر و ... کارهایی هستند که نیاز است انسان آن را انجام دهد.
جالب اینجا است که وقتی زمانی که جهان تجارت را تقسیمبندی میکنید، 80 درصد از کارهای قابل انجام توسط اشخاص به طور متوسط در شعاع ده مایلی خانه انجام و پول آن پرداخت میشود. تقریبا هیچ کدام از آنها هم آنلاین نیستند. بنابراین، همیشه به این فکر میکردیم که چگونه این کارها به صورت آنلاین انجام شدنی است. این به این معنی نیست که من مدل موهایم را آنلاین به دست آورم، اما فرآیند یافتن آرایشگر به وسیله خدمات آنلاین، آسان خواهد شد. این واقعا فرضیه پشت سر سرمایهگذاری در "انجیز لیست" بود.
افراد دیگری هم وجود دارند که به بازار تجاری محلی وارد میشوند. این چیزی است که ما را به سمت "گروپون" هدایت کرد. من همیشه به دنبال یافتن رستورانی جدید هستم. همسر من هم همیشه به دنبال اسپاهای جدید است. ما همیشه به دنبال چیزهایی هستیم که با هم و با فرزندانمان انجام دهیم و "گروپون" ابزاری را برای کشف فعالیتهای جالب و جدید برای ما در نزدیکی خانهمان و با تخفیفهای عالی فراهم میکند.
بنابراین، "گروپون" برای مصرفکننده بسیار ارزشمند است. "گروپون" بازاریابی "کارایی" را برای کسبوکارهای کوچک معرفی کرد. در گذشته، تاجران پولشان را برای صفحات زرد روزنامهها، تبلیغات رادیویی و تبلیغات تلویزیونی صرف میکردند و اگر هیچ وقت این تبلیغات جواب نمیداد، هیچ ایده دیگری نداشتند. در این مورد، هیچ ریسکی وجود ندارد و آنها فقط زمانی هزینه میکنند که "گروپون" واقعا مشتریهای واقعی را به سراغ آنها بفرستد. این چیزی است که آن را قانعکننده کرده است و به همین دلیل بسیاری از تاجران از این خدمات استفاده میکنند.
راجر لی: "گروپون" دارای تیمی بسیار تماشایی است. "اندرو میسون"، بنیانگذار و مدیر عامل "گروپون" به شدت باهوش است. دیدگاه پشت "گروپون" از آن او است و او با ایده محصول آمد. "اندرو میسون" واقعا آن را تعریف کرد، موارد استفاده آن را ایجاد کرد و به نوآوری در این زمینه ادامه میداد. او همیشه آنلاین است و مثل ماشین کار میکند. میسون هر کاری را که بتواند، برای ساختن این شرکت انجام میدهد و آن را تبلیغ میکند. او پرشور و اشتیاق است و اگر یک دقیقه را با او صرف کنید، این شور و هیجان را احساس میکنید.
علاوه بر این، "اندرو میسون" یک آهنربا برای جذب استعدادهای خارقالعاده است. او یک تیم سطح جهانی را در اطراف خود جمع کرده است. این تیم شامل تعدادی از مدیران ارشد است که پیش از این در برخی از شرکتهای شناخته شده در جهان فعالیت میکردند.
ما بسیار خوششانس هستیم که میتوانیم از "اندرو میسون" و تیم "گروپون" حمایت کنیم. وقتی در مورد بسیاری از شرکتهای بزرگ که در دهه گذشته ساخته شدهاند، بررسی انجام میدهید، میبینید که توسط افرادی با ویژگیهای مشابه "اندرو میسون" به وجود آمدهاند.
راجر لی: چه ویژگیهای مشترکی بین "مارک زاکربرگ" از فیسبوک، "اندرو میسون" از "گروپون"، "لری پیج" و سرگئی برین" از "گوگل" و "جری یانگ" از "یاهو" وجود دارد؟
تمامی این افراد از کارآفرینان جوان هستند و در بیشتر موارد، این اولین کار واقعی آنها است. در بسیاری از موارد میبینیم که آنها هنوز در حال تحصیل بودهاند یا به تازگی فارغالتحصیل شده بودند. با این حال، تمامی که پیش از این در مورد آن صحبت کردم، در آنها وجود داشت. آنها به شدت باهوش هستند. آنها فضاهای بازار محصولات خود را تعریف میکنند. آنها به شدت در مورد کارشان پرشور و اشتیاق هستند. این افراد بیست و چهار ساعته کار میکنند. آنها آهنربای جذب استعدادها هستند. تمامی این موارد، ویژگیهایی هستند که من دریافتهام.
راجر لی: بله، الگویی وجود دارد که در طول دهه گذشته، بزرگترین شرکتهای مصرفکننده محور توسط جوانانی مشتاق و پرشور ایجاد شدهاند. آنها دیدگاهی را در مورد فضای بازار محصول دارند و توانایی اجرای آن را هم دارند. البته این به این معنی نیست که در هنگام سرمایهگذاری باید تعصب سنی وجود داشته باشد. در نهایت، ما همیشه به معیارهایی که پیش از این توضیح دادم، نگاه میکنیم.
تارنگ شاه: کتاب دیگری که ما بر روی آن مشغول کار هستیم، کتاب "از ایده تا میلیارد" نام دارد و به یکصد استارتاپی میپردازد که به موفقیتهای چند میلیارد دلاری در دهه اخیر رسیدهاند و جزئیات بسیار خوبی دارد. ما این استارتاپها را به سه بخش تقسیم کردیم: "تلفن همراه"، "اینترنت مصرفکننده" و "نرمافزار یا فناوری اطلاعات (IT)". الگویی که ما در آنجا به دست آوردیم، دقیقا همان چیزی است که پیش از شما به آن اشاره کردید. ما متوجه شدیم که بیشترین موفقیت در "نرمافزار یا فناوری اطلاعات (IT)" توسط بنیانگذاران باتجربهتر به دست آورده شده است، اما موفقیتهای اینترنت مصرفکننده بیشتر توسط بنیانگذاران جوان به دست آمده است. این واقعا تفاوت این است که چه کسی ده هزار ساعت را برای شناسایی و رفع نقاط مشکلآفرین در بخشهای خاص صرف کرده است. برای افراد با تجربه، تمایل به سمت "نرمافزار یا فناوری اطلاعات (IT)" است و برای دانشجویان و جمعیت جوانتر، تمایل به برنامههای "تلفن همراه"، "اینترنت مصرفکننده" وجود دارد.
راجر لی: کاملا با این حرف موافقم. بیشتر شرکتهای فناوری اطلاعات و نوآوریهای کسبوکار محور از سوی کارآفرینان و مدیران بالغتر و کارآمدتر به وجود میآیند. از سوی دیگر، ایدههای اینترنت مصرفکننده بیشتر از طرف جوانترها ارائه میشود که به نوعی مدیریت محصول است. آنها چیزی را میسازند که صادقانه خودشان از آن استفاده میکنند و برایشان مفید است و به نظر میرسد که برای دهها میلیون نفر دیگر در سراسر جهان نیز مفید است.
راجر لی: بله، موافقم. کارآفرینان جوان در هنگامی که اینترنت فراگیر شد بود، بزرگ شدهاند. زمانی که اینترنت واقعا شروع به شناخته شدن کرد، سال 1994 بود. این زمانی بود که "موزائیک" (Mosaic) بیرون آمد. اگر در آن زمان شما هشت تا ده ساله بودید، به شکل موثری با اینترنت رشد کردهاید، اما اگر بیست ساله بودید، واقعا اینگونه نمیشد. این شرکتها دارای این مزیت هستند که توسط آن دسته از افرادی تشکیل شدهاند که با اینترنت رشد کردهاند و از سن جوانی غرق در آن بودهاند. آنها متفکرانی پیشرفته هستند.
راجر لی: من درباره "الکس رمپل" (Alex Rampell)، بنیانگذار و مدیرعامل شرکت "ترایال پی" (TrialPay)، صحبت میکنم. زمانی که ما برای نخستینبار از او حمایت کردیم، او فقط بیست و چهار یا بیست و پنج سال سن داشت. البته او از چهارده سالگی کارآفرین بوده است! هنگامی که "الکس رمپل" به شانزده یا هفده سالگی رسید، میلیونری خود ساخته بود. او مسیرش را از طریق هاروارد پی گرفت. فکر کنم "ترایال پی" چهارمین شرکت "الکس رمپل" است. او با تمام معیارهایی که پیش از این شرح دادم همخوانی دارد. او بسیار باهوش است و مورد استفاده و کل دامنه محصول و پرداختهای جایگزین را تعریف میکند. "الکس رمپل" یک آهنربا برای جذب افراد فوقالعاده است. او ساعتهای بیشماری را کار میکند. او کارآفرینی نمونه است و کسی است که دوست داریم از او حمایت کنیم.
راجر لی: یکی از مزایای سرمایهگذاری بر روی محصولات مصرفی این است که من به عنوان یک مصرفکننده میتوانم با آن ارتباط برقرار کنم. اگر محصول، محصولی سازمانی باشد، برای من قضیه کمی سختتر است، زیرا حسی بصری در مورد آن ندارم. اما وقتی میروم و از "گروپون" استفاده میکنم و با همسرم و پنج نفر از دوستانمان در مورد آن صحبت میکنیم و همه آن پنج نفر میگویند واقعا جالب است، این کار مجموعهای جالب از اطلاعات را برای من به ارمغان میآورد که میتوانم در فرایند تصمیمگیری از آن استفاده کنم.
حتی اگر یک محصول برای من مفید نباشد، باز هم میتوانم بفهمم چرا ممکن است برای دیگران مفید باشد. همزمان با این که در مورد مردم در بازار هدف محصول به تحقیق میپردازم، در مورد این که آیا آنها فکر میکنند که محصول ارزشمند است یا نه، به دیدگاهی دست مییابم. مسلما این بخشی از کارهایی است که ما انجام میدهیم.
گروه تحلیلگران رتیبا، ارائه دهندهی خدمات مشاوره جذب سرمایه، ارزش گذاری استارتاپ و مدلسازی مالی