تمام بنیانگذاران استارتآپها، آرزوی راه اندازی شرکتی همچون اسنپ و تپسی از نمونههای ایرانی و یا اربیانبی، اسپیسایکس و یا اوبر از نمونههای خارجی را دارند. زرق و برق این شرکتهای میلیون دلاری، به بسیاری از بنیانگذاران انگیزه میدهد تا با ارزشگذاری مناسب استارتآپ و جذب سرمایهگذاران بالقوه در پی دستیابی به آن موقعیت افسانهای باشند. اما عوامل اثرگذار بر ارزش استارت آپ دقیقا چه مواردی هستند و یک شرکت استارت آپی، دقیقا به چه شکل ارزشگذاری میشود و ارزش استارت آپهای مختلف چقدر است؟
ارزشگذاری یک شرکت سهامی عام، کاری بسیار سرراست و ساده است. سرمایه آن شرکت به سادگی برابر است با تعداد سهام در دست داد و ستد آن شرکت ضرب در قیمت کنونی هر سهم. قیمت سهام به نوبه خود، به نقاط قوت شناخته شده شرکت و نیروهای حاضر در بازار بستگی دارد و در نتیجه، به ندرت نادرست به دست میآید.
هرچند، محاسبه ارزش استارت آپی که به سودآوری نرسیده است، به هیچ عنوان ساده نیست. در واقع در بهترین حالت، این ارزش تنها یک تخمین است. اگر بخواهیم به زبان افراد عادی و غیر متخصص صحبت کنیم، شما می توانید آن ارزش را مجموع تمامی منابع، سرمایه فکری، فناوری، ارزش برند و دارایی های مالی که استارت آپ دارد، در نظر بگیرید.
هرچند، محاسبه ارزش استارت آپی که به سودآوری نرسیده است، به هیچ عنوان ساده نیست. در واقع در بهترین حالت، این ارزش تنها یک تخمین است. اگر بخواهیم به زبان افراد عادی و غیر متخصص صحبت کنیم، شما می توانید آن ارزش را مجموع تمامی منابع، سرمایه فکری، فناوری، ارزش برند و دارایی های مالی که استارت آپ دارد، در نظر بگیرید. سرمایهگذاری، و درصد سهامی را که میتوانند بر سر آن با بنیانگذاران مذاکره کنند، در نظر میگیرند تا به مقداری که "ارزش پیش سرمایه گذاری" نامیده میشود، برسند. البته، این تنها یکی از روشها در این زمینه است. برای محاسبه ارزش استارت آپ در حالت پیش سرمایه گذاری، روشهای رایج بسیاری وجود دارد.
این مسئله، ما را به سوال منطقی بعدی که بنیانگذاران استارت آپها با آن مواجهند، میرساند: "ارزش پیش سرمایه گذاری یک استارت آپ دقیقا چیست، و چرا باید به آن توجه کنم؟"
ارزش پیش سرمایه گذاری، برابر است با چگونگی ارزش گذاری کسب وکارتان از سوی شما. این ارزشی است که شما برای دستیابی به منابع مالی برای کسب و کار خود، به یک سرمایه گذار بالقوه یا دیگر منابع تأمین مالی، میگویید. هرچه روش ارزشگذاری شما بالاتر (و دقیقتر) باشد، ظرفیت جذب سرمایه شما بهتر خواهد بود. متاسفانه، پژوهشهای یک موسسه بینالمللی تحقیقات استارت آپی به نام CB Insights نشان میدهد که احتمال اینکه ارزش استارت آپ متوسط به یک میلیارد دلار برسد، کمتر از یک درصد است.
برای آن که ارزش استارت آپ خود را بدانید، تمام آنچه نیاز به انجام آن دارید این است که پیش از قرار ملاقات با سرمایهگذار بالقوه بعدی، به این هفت نکته توجه کنید:
۱- داشتن مشتریانی که پول پرداخت میکنند و واقعا از استارت آپ شما استفاده میکنند
همه کاربران عاشق خدمات رایگان هستند، چه به صورت موتور جستجو، چه شبکه اجتماعی و یا حتی انواع اپلیکیشنهای موبایل. هرچند، بیشتر سرمایه گذاران نسبت به ارائه خدمات رایگان اشتیاقی ندارند. هیچ یک از پنج استارت آپ برتر ایالات متحده، جزو سرویسهای رایگان نیستند. تمام آنها مشتریانی دارند که برای دریافت محصولات یا خدمات، پول پرداخت میکنند.
پینترست که یک شبکه اجتماعی رایگان است، در مکان هفتم لیست برترین استارت آپهای آمریکا قرار دارد. اما پینترست نیز دارای یک مدل درآمدزایی مشخص و واضح است. با آنکه استفاده از این برنامه رایگان است، اما دارای مشتریانی است که برای تبلیغ محصولات خود برای اعضای پینترست، پول خوبی پرداخت میکنند، و در نتیجه، یک مدل درآمدی ثابت را ایجاد میکنند.
مهم نیست که ایده شما تا چه حد به شکل بالقوه، جهان را تغییر دهد؛ در هر حال، باید مشتریانی داشته باشید که کاری را که انجام میدهید، انتخاب کنند و برای آن پول پرداخت کنند. این نکته اولین چیزی است که توجه سرمایهگذاران با تجربه را به خود جلب میکند.
۲- ارتباط میزان رشد و ارزش استارت آپ: به کجا میروید و با چه سرعتی میروید؟
چه مدت از راه اندازی استارت آپ شما گذشته است؟ با توجه به رقابت موجود، سرعت رشد شما چه میزان بوده است؟ شرکت شما در ۱۲ تا ۲۴ ماه آینده، به کدام سمت میرود؟ تمامی اینها سوالات مهمی هستند که سرمایه گذاران در هنگام ارزیابی یک استارت آپ، در جستجوی پاسخ آنها هستند. یک کاندیدای ایدهآل برای سرمایه گذاری، شرکت استارت آپی است که به سرعت رشد کند، در مراحل اولیه چرخه عمر خود قرار داشته باشد و منحنی رشد آن قابل قبول باشد.
ارزش برخی استارت آپها با سرعت بسیار زیاد، به رقمهای میلیون دلاری میرسند. برای مثال شرکت استارت آپ آمریکایی مربوط به سامانه اشتراک اسکوتر به نام "بِرد" ، حدود یک سال پس از تأسیس به ارزش یک میلیارد دلار رسید. ارزش آن تنها در عرض چند ماه، با ارقامی خیره کننده، رشد کرد. این شرکت که در مارس سال ۲۰۱۸ دارای ارزش ۴۰۰ میلیون دلار بود، در کمتر از سه ماه، ارزش خود را تقریبا سه برابر کرد!
۳- سودآوری: پول را به من نشان بده!
هر کس می تواند با صرف هزینه اولیه بالا، ظاهر بسیار موجهی را برای استارت آپ خود ایجاد کند. انواع تخفیفها و خدمات رایگان، شیوه هایی آسان برای به دست آوردن کنترل خریداران و رشد درآمدها می باشند. هرچند، تمرکز صرف بر درآمد، بدون هیچ اندیشه ای در مورد حاشیه سود، میزان سودآوری و یا جریان نقدی، یک راه میانبر است که به فاجعه شکست استارت آپ می انجامد و ارزش استارت آپ را به شکل فوقالعادهای کاهش میدهد؛ چنانچه بسیاری از کسب وکارهای تجارت الکترونیک که با شکست مواجه شده اند، این حقیقت را مکررا نشان داده اند.
۴- ارزش برند
با توجه به آنکه استارت آپ یک ماهیت نوپا است، نخست نیاز است مشتریان نسبت به یک استارت آپ آگاهی داشته باشند تا از محصولات و خدمات آن استفاده کنند. آگاهی نسبت به برند و به یاد آوردن آن، برای موفقیت هر استارت آپ و افزایش ارزش استارت آپ ضروری است. هر چند، تمام ارزش برند وابسته به هزینه کردن مبالغ بسیار بالا جهت بازاریابی و برندسازی نیست. بخش قابل توجهی از آن، از طریق استراتژی بازاریابی دهانبهدهان، روابط عمومی و دیگر منابع به دست میآید.
استارت آپ اسپیسایکس که اخیراً ارزش آن بین ۲۰ و ۲۵ میلیارد دلار تخمین زده شده است، سال به سال، از لحاظ رشد درآمد شتاب گرفته است. این یک حقیقت است که اسپیسایکس در زمینه راه اندازی ماهواره به صورت کم هزینه، حس بهتری را به کاربران و سرمایهگذاران خود داده است. اما ارزشگذاری بیش از حد این شرکت تا حدود زیادی وابسته به سبک شخصیتی بنیانگذار اسپیسایکس، ایلان ماسک است که باعث شده ارزش آن حتی از مقدار واقعی بیشتر بیان شود.
۵- بسامد تزریق سرمایه
وقتی سرمایهگذاران یک شرکت استارت آپی را میبینند که در گذشته، چندین بار در آن سرمایهگذاری شده است، علاقه آنها برانگیخته میشود و ارزش استارت آپ برای آنها زیاد میشود. واضح است که سرمایهگذاران گذشته استارت آپ باور داشتهاند که این شرکت به خوبی عمل خواهد کرد. برای همین سرمایهگذاران جدید هم فکر میکنند که ممکن است نادیده گرفتن شانس سرمایهگذاری در چنین استارت آپی به معنای از دست دادن یک فرصت باشد.
و این گونه است که در دنیای استارت آپ، پول از پی پول به دست میآید. یعنی سرمایهگذاریهای گذشته در یک استارت آپ، اغلب عامل اصلی و انگیزهبخش برای ورود سرمایهگذاران جدید به آن شرکت است. اگر از تمام بنیانگذاران استارت آپها بپرسید، به شما خواهند گفت که سختترین بخش کار این است که کاری کنید که سرمایهگذاران اولیه به دیدگاه شما باور داشته باشند، و سرمایه مرحله کشت یا پرورش ایده را به شما بدهند. پس از آنکه شرکت کار خود را آغاز کرد و توانایی خود را اثبات کرد، منابع مالی بعدی بر اساس سرمایهگذاریهای گذشته، خواهند رسید، و در محافل سرمایهگذاران، با هیجان در مورد این شرکت سخن گفته خواهد شد.
۶- رقابت و بلوغ بازار
هنگامی که شرکتها وارد یک بازار جدید میشوند، یا از طریق نوآوری در مفهوم کسب وکار، بازار تازهای به دست میآورند، بنیانگذاران دو وظیفه پیش روی خود دارند؛ اینکه اول سرمایهگذاران، و سپس، مشتریان را قانع کنند که ایده کسبوکار آنها فوقالعاده است. در کنار آن، ورود به یک بازار بالغ که پر از شرکتهای جاافتاده است، به این معناست که استارت آپ تلاش میکند بگوید "من هم هستم"، و در نتیجه، پتانسیل رشد آن محدود خواهد بود؛ سختی در تامین بودجه، انعکاس دهنده این واقعیت خشن است و ارزش استارت آپ در چنین شرایطی پایین خواهد بود.
اگر شما یک شرکت نوآور باشید، نیازی نیست که در این مورد نگرانی داشتهباشید. نمونهای از این دست، شرکت آمریکایی به نام واربی پارکر است که با مهارت و به سادگی و به شکلی بسیار جالب از پس سه موفقیت بزرگ برآمد؛ این شرکت نه تنها توانست اولین کسب و کار تجارت الکترونیک برخوردار از یک زنجیره عرضه یکپارچه عمودی باشد، بلکه به خود جرات داد که در بازار عینک که تحت کنترل غول ایتالیایی، لوکساتیکا، قرارداد، نامی برای خود دست و پا کند. بهتر از همه آنکه استارتآپ واربی پارکر توانست تنها در عرض ۵ سال، با ارزشگذاری معادل با 2/1 میلیارد دلار، درآمدی معادل با ۲۱۵ میلیون دلار به دست آورد.
۷- درک مدل کسب وکار
در نهایت، قدرت ارزشگذاری و تصمیمگیری شما در خصوص مدل درآمدزایی است که ارزش استارت آپ را بالا خواهد برد. به خاطر داشته باشید که این تصمیم گیری صحیح در لحظه است که تفاوت را پدید میآورد.
برای مثال، شرکت فیسبوک را در نظر بگیرید. در قالب اولیه فیسبوک، مارک زاکربرگ و دیگر بنیانگذاران شریک او، مقدار قابل توجهی زمان و انرژی، برای به دست آوردن تبلیغات برای سایت صرف کردند. خوشبختانه، فیسبوک تبدیل به یک شرکت کاملا منتشر کننده تبلیغات نشد. درعوض، فیسبوک در نهایت متوجه شد که ارزش واقعی این شرکت، در دادههای غنی کاربری و پایگاه بزرگ کاربران آن نهفته است، و بعدا توانست با دستیابی به نتایج فوقالعاده در این زمینه، این امتیاز را به پول تبدیل کند.
مهم نیست کسب و کار شما چه تا چه حد بزرگ یا کوچک باشد؛ تا زمانی که شما از ارزش استارت آپ خود آگاهی داشته باشید، میتوانید سرمایهگذاران زیادی را به آن جذب کنید.
گروه تحلیلگران رتیبا: درخواست ارزشگذاری و مشاوره استارتاپ : https://retiba.ir/valuation-request/