"دیوید لی" (David Lee) از شرکای مدیریتی آژانس "اسوی انجل" (SV Angel) است. "اسوی انجل" شرکتی در زمینه سرمایهگذاری فرشته است که توسط سرمایهگذار افسانهای، یعنی "ران کانوی" (Ron Conway) تاسیس گردیده است. این شرکت سابقه سرمایهگذاری در استارتاپهای برجستهای نظیر توییتر، Foursquare، Flipboard، دراپ باکس و AirBnB را دارد.
تمرکز دیوید لی بر روی سرمایهگذاری در حوزه اینترنت، تلفن همراه، جریان ویدیویی و دیگر صنایع IT است. او پیش از "اسوی انجل" در شرکت "بازلاین ونچرز" (Baseline Ventures) فعالیت میکرد که شرکتی پیشرو در زمینه سرمایهگذاری در "مرحله نطفه" (Seed Stage) بود.
به سختی میتوان استارتاپی در "سیلیکون ولی" را پیدا کرد که با "اسوی انجل" بیارتباط بوده است. صحبتهای دیوید لی درباره فلسفه سرمایهگذاریهای "ران کانوی" و نظرات خود او درباره مرحله نطفه و سرمایهگذاری در این مرحله شنیدنی است.
تارنگ شاه: چه چیزی الهامبخش شما برای ادامه دادن کارآفرینی است؟ آیا میتوانید ما را از رویاهای اوایل کارآفرینی خودتان آگاه کنید و بگویید چگونه با "بازلین / ران کانوی" (Baseline / Ron Conway) آشنا شدید؟
دیوید لی: پدر من یک کارآفرین بود. او اولین ماشین کوکی تمام اتوماتیک را ابداع کرد و در همان زمینه هم یک کسبوکار راهاندازی کرد. پدرم تصمیم داشت از محصول اولیهای که تولید کرده بود برای راهاندازی یک خط تولید بزرگتر استفاده کند. قطعا پدرم تاثیر زیادی در این زمینه بر روی زندگی من گذاشت. در حقیقت، تجربیات او برای من این تاثیر را گذاشت تا این کاری را که انجام میدهم، انجام دهم و به جای این که بنیانگذار یا مدیر باشم، به عنوان مشاور و نماینده عمل کنم. من هر روز شاهد بودم که تنها بودن، پذیرفته نشدن از سوی مشتریان، رودررویی با رقبای بیرحم و ... چقدر سخت بود. پدرم مرد بسیار موفقی بود و من و خواهرم را به کالج فرستاد، اما دیدم که برایش چقدر سخت و طاقتفرسا بود.
تا به حال به این قضیه فکر نکردهام، اما شاید همین در عمق وجودم باعث شد تا نقاط قوت و شخصیت من تقویت شود تا کارم را الان بهتر انجام دهم. هدف اصلی من برای رفتن به دانشگاه و ادامه تحصیل این بود که استاد شوم. من به تدریس علاقه داشتم، اما از تحقیق و پژوهش متنفر بودم. در نهایت هم تصمیم گرفتم کار دیگری انجام دهم. پس با این هدف نهایی که به افرادی مانند پدرم مشاوره کسبوکار بدهم، به رشته حقوق رفتم. میخواستم به آنها کمک کنم تا موفق شوند.
در نهایت، به صورت تصادفی سرنوشت مرا به سوی گوگل هدایت کرد. "ران" سرمایهگذار فرشته در گوگل بود. با او در اوایل سال 2005 ملاقات داشتم. در آن زمان، علاقه ران به جریان ویدیویی آنلاین بود. من با تیمی از کارکنان بر روی "گوگل ویدیو" (Google Video) مشغول به کار بودم.
حدود سال 2007 میخواستم فعالیتی بیش از کارآفرینی داشتم و باز هم به "ران" رسیدم. در آن زمان او سرمایهگذار "استامبل اپن" (StumbleUpon) بود و مرا هم به آنها معرفی کرد. بعدها آنها شرکت را به "ای بی" (eBay) فروختند و من که کار در یک شرکت بزرگ مثل گوگل آمده بودم، نمیخواستم آنجا بمانم. میخواستم به شکلی حرفهای بر روی استارتاپها فعالیت داشته باشم. "ران" و "استیو اندرسون" (Steve Anderson) هم بیرون آمدند و سرانجام من هم به "بازلاین ونچرز" پیوستم.
تارنگ شاه: زمانی که برای اولینبار با ران کانوی ملاقات داشتید، چه چیز برجستهای در او بلافاصله نظر شما را جلب کرد؟
دیوید لی: خاطرم هست به این فکر افتادم که او در حالی که بسیار موفق است، اما به شکلی باور نکردنی برخوردی دوستانه و صمیمی دارد. همانجا متوجه شدم که چگونه با دیگران ارتباط برقرار میکند. او با هر کسی بدون این که در نظر بگیرد چه کسی است، همینگونه برخورد میکرد. من این خصوصیت را دوست داشتم. ضمنا، او همچنین واقعا یک مرد سرگرمکننده و قصهگویی عالی بود!
تارنگ شاه: چه چیزی "ران کانوی" را به یکی از موفقترین سرمایهگذاران فرشته موفق و "اسوی انجل" را هم به یکی از موفقترین صندوقهای سرمایهگذاری فرشته در زمان ما تبدیل کرده است؟
دیوید لی: مهمترین چیز این است که "ران" واقعا به کاری که انجام میدهد، عشق میورزد. واقعا تعداد کسانی که بتوانند چنین حرفی را بزنند، زیاد نیست. کار او، زندگی او و زندگی او نیز کار او است. فکر کنم "بیز استونز" (Biz Stones) [یکی از بنیانگذاران توییتر] زمانی گفت که شما هرگز نمیفهمید که "ران کانوی" کی کار میکند و کی مشغول بازی است! من هم همین نظر را دارم. بسیاری از مردم میگویند که عاشق کارشان هستند، اما واقعا آنگونه که "ران" کارش را دوست دارد، به کارشان عشق نمیورزند.
علاوه بر این، معتقدم که "ران" نسبت به هر کسی که تا به حال دیدهام، دارای بالاترین EQ یا هوش هیجانی است. میتوان گفت که داشتن یک IQ بالاتر از حد متوسط در صنایع مبتنی بر فناوری یک پیششرط است، زیرا همه در این صنایع باهوش هستند. با این حال، به طور کلی بسیاری از مردم EQ بالایی ندارند. "ران" بهترین شنوندهای است که تا به حال دیدهام. هرکسی که با او صحبت کرده میتواند یادداشت و مداد ران را به خاطر بیاورد که همیشه در دستش است. با این حال، این تنها خصوصیت او نیست. او از نظر برقراری ارتباط عالی است، او رفتار پویای شخصی را درک میکند و آشفته نمیشود. او تقریبا هر وضعیتی را دیده است و به همین دلیل هم قضاوت او فراتر از یک ارزیابی مقایسهای است. در نهایت میتوان گفت که "ران" یکی از بهترین الگوها در این زمینه است.
تارنگ شاه: شما با همکاری نزدیکی که با "ران" داشتید، چه چیزهای شخصیتی در مورد کارآفرینی و سرمایهگذاری فرشته فرا گرفتید؟ به عبارت دیگر، میخواهم بدانم کارآفرینان چگونه میتوانند از کار با شما، "ران" و تیم سود ببرند و چه انتظاری باید داشته باشند؟
دیوید لی: در واقع درباره این کسبوکار من همه چیز را از "ران" یاد گرفتم. البته یک چارچوبی را هم از استیو اندرسون را در بازلاین ونچرز فرا گرفتهام. آنها اصول و مبانی سرمایهگذاری و سرمایهگذاری فرشته را به من آموختند.
با این حال، در مورد "ران" و مشاوره روزانهای که دارد، مواردی نظیر همان رسیدگی به وضعیتهای مختلف که اشاره کردم، شگفتانگیز و باور نکردنی است. او به من نشان داد که سرمایهگذاری بسیار سادهتر و البته بسیار سختتر از آن چیزی است که مردم گمان میکنند. این کار در عین حالی که ساده است، اما آسان نیست. تنها چیز مهم در اینباره، "اعتبار" شما است. هر چیز دیگری به جز این دارای اثری درجه دو است. اگر اعتبار خوبی (مخصوصا در میان بنیانگذاران) داشته باشید، در نهایت همه چیز در جای خودش قرار میگیرد.
اعتبار عالی داشتن، به این معنی است که به بنیانگذاران یک ارزش واقعی اضافه میکنید. با این حال، استمرار و تکرار این اعتبار به سختکوشی نیازمند است. به نظرم در این زمینه ران کانوی از بیشتر افراد دیگر موفقیتی طولانیتر داشته است. وودی آلن [کارگردان متفکر هالیوود] میگوید که "80 درصد موفقیتها نمایشی است"، اما بخش سخت کار همان 20 درصد دیگر است.
به نظر من، اگر از بنیانگذارانی نظیر "مارک آندریسن" [بنیانگذار نت اسکیپ و Opsware]، "بن هوروویتز" [بنیانگذار Opsware]، "مارک زاکربرگ" [بنیانگذار فیسبوک] و "جک دورسی" [بنیانگذار توییتر] بپرسید که آیا حضور "ران کانوی" باعث افزایش ارزش میشود، مطمئن هستم که قاطعانه پاسخ مثبت میدهند. او در این کار بسیار خارقالعاده است و این آسان نیست. بنابراین، " اهمیت اضافه کردن ارزش واقعی به بنیانگذاران" اصلیترین مسئلهای است که آموختهام.
ما با تعداد زیادی از شرکتهای مرتبط کار میکنیم و زمانی که از ما خواسته شود، تلاش میکنیم به ارزش آن اضافه کنیم. به دلیل حجم پرتفولیویی که داریم، در گلوگاههایی نظیر مالی، توسعه کسبوکار، استخدامهای مهم و M&A (ادغام و جذب مالکیت) شرکت میکنیم. ما جایگاهی در هیئت مدیره را نمیپذیریم. همچنین، زمانی که شرکتها از ما مشاوره بخواهند، به دلیل وسعت محدوده تحت پوششمان بسیاری از موقعیتها را میبینیم و سعی میکنیم از شناسایی الگو استفاده کنیم. البته تا زمانی که آنها بخواهند، ما نظری نمیدهیم.
این موضوع ادامه دارد.
گروه تحلیل گران رتیبا، مشاوره جذب سرمایه، ارزش گذاری استارتاپ، ارزش گذاری داراییهای نامشهود، ارزش گذاری شرکتهای دانش بنیان