در جلسۀ دوم (یکشنبه 12 اردیبهشت 1400)، صفحات 18 تا 21 کتاب را متنخوانی کردیم.
شهید صدر میگوید کتاب یک بررسی مقایسهای بین اقتصاد اروپایی (شامل سرمایهداری و سوسیالیسم) و اقتصاد اسلامی از نظر توانایی شرکت آنها در مبارزۀ جهان اسلامی بر ضد عقبماندگی اقتصادی کرده تا بهترین شیوه بهعنوان چارچوب فرایند رشد اقتصادی برگزیده شود. سپس میگوید مسئله در مقایسۀ محتوای فکری و مکتبی این شیوهها نیست و نباید به دادههای نظری اکتفا کرد بلکه باید شرایط عینی و ساختار روحی و تاریخی امت را مورد توجه قرار دهیم.
شهید صدر «نگاهی تاریخی» به اقتصاد (و البته مدرنیته) میاندازد و مسئله را از پیادهسازی یک شیوۀ اقتصادی فراتر میبیند. از منظر «اندیشۀ تاریخی» پیادهسازی یک چارچوب اقتصادی (یا هر چارچوب دیگری) باید با حرکت همگانی مردم جامعه در تناسب باشد وگرنه شکست خواهد خورد. مسئله این است که ما خیال میکنیم اجرای یک چارچوب اقتصادی در هر نقطه از دنیا، نتیجۀ یکسانی دارد؛ در حالی که ابداً اینگونه نیست. (به زبان رادیکال بخواهم بگویم 2 ضربدر 2 در همۀ دنیا، 4 را نتیجه نمیدهد.) (برای فهم بیشتر اندیشۀ تاریخی به آثار دکتر رضا داوری اردکانی رجوع فرمایید.)
مهمترین نکتۀ این چند صفحه اینجاست (ص 19): «کارایی اقتصاد آزاد سرمایهداری و اقتصاد برنامهریزیشده سوسیالیستی در تجربۀ انسان اروپایی نیز لزوماً به این معنی نیست که این کارایی فقط ثمرۀ آن شیوۀ اقتصادی خاص است تا هرگاه آن شیوه در پیش گرفته شود همان نتایج به دست آید؛ بلکه این کارایی میتواند محصول شیوۀ مزبور بهعنوان بخشی از یک مجموعۀ بههمپیوسته و حلقهای از یک تاریخ باشد. از این رو، اگر آن شیوۀ خاص از چارچوب و تاریخ خود جدا گردد، دیگر نه آن کارایی را خواهد داشت و نه آن نتایج را».
شهید صدر حرکت همگانی امت را شرط بنیادین برای موفقیتآمیزبودن هرگونه رشد (اعم از اقتصادی و فرهنگی و ...) میداند و این حرکت را نشاندهندۀ بالندگی ارادهها و رهاشدن استعدادهای درونی مردم توصیف میکند. اگر بخواهیم مقایسهای تطبیقی با اندیشۀ دکتر داوری داشته باشیم، «حرکت همگانی امت» شهید صدر همان «تحول در جانها» در گفتار دکتر داوری است.
میفرماید: «رشد ثروت در بیرون و بالندگی امت در درون میبایست در یک راستا حرکت کنند» (ص 20). سپس به تجربۀ انسان اروپایی بهعنوان یک بیان تاریخی از این موضوع اشاره میکند و میگوید مردم اروپا ارتباطی فعال با شیوههای اقتصاد اروپایی در همۀ جنبههای زندگیشان برقرار کردند. شهید صدر میگوید اگر کسی مدلی را طرح میکند باید به «امکان همراهی ملت با این شیوه» و «توانایی شیوههای منتقلشده در پیوندخوردن با ملت» توجه کند.
از نظر صدر اگر بخواهیم یک روش برای رشد اقتصادی جهان اسلام معرفی کنیم، باید به احساسات، روحیات، تاریخ و پیچیدگیهای گوناگون امت توجه کنیم و در جستوجوی آمیزهای تمدنی باشیم که امت را به حرکت وادار کند. سپس میگوید به دلیل احساس روحی امت اسلامی نسبت به استعمار، این نظام اجتماعی و آمیزۀ تمدنی باید با کشورهای استعمارگر پیوند نداشته باشد (موضوعی چالشی که ما روی آن بحثهای فراوانی کردیم).
در گفتوگوها دربارۀ متن کتاب این موضوعات دنبال شد:
1. نگاهی به سرنوشت ژاپن انداختیم و شریک شدنش در سرنوشت انسان اروپایی. یادی هم از شهید آوینی کردیم و مقاله معروف راز سرزمین آفتاب. این سؤال را هم دوباره مرور کردیم: آیا امکان شریکشدن در تاریخ تجدد با حفظ هویت فرهنگی سرزمینی وجود دارد؟
2. استعمار دیگر به شکل سابق عمل نمیکند. حتی کلمۀ «استعمار» در ادبیات ما چندان جایی ندارد. استعمار خودش را در قالب جدیدی بهروزرسانی کرده است: استانداردها و شاخصهای جهانی. مثلاً مؤسسهای پژوهشی به نام لگاتوم هست که از 2007 شاخص رفاه را بررسی میکند. این شاخص در 9 حوزۀ اقتصاد، فرصتهای کسب و کار، حکومتداری، آموزش، سلامت، امنیت و ایمنی، محیط زیست، آزادیهای فردی و سرمایۀ اجتماعی را میسنجد. طبیعتاً ایران از نظر اقتصاد، حکومتداری، سلامت و آزادیهای فردی رتبۀ خوبی به دست نمیآورد. چرا؟ چون برای مثال در حوزۀ سلامت امکان سقطجنین قانونی وجود ندارد و این مسئله در شاخص رفاه ما مؤثر است. حالا جامعۀ جهانی میتواند این شاخص را چماقی کند برای قانونیکردن سقطجنین در ایران إلخ.
3. در بین شاخصهای اخلاق اجتماعی، «بیتفاوتی اجتماعی» خصوصاً در شهرهای بزرگ بالاست. این مسئله نه فقط در مورد ارزشهای دینی و اخلاقی صادق است بلکه در مورد مسائل اجتماعی هم هست. مثلاً بسیاری از ما اگر دعوای خیابانی ببینیم خیلی راحت از کنارش رد میشویم (به دلایلش کاری نداریم، اینجا خود مسئله را بررسی میکنیم). (بحث حاشیهای)
4. در حوزۀ اقتصاد، مردم به شاخصهایی مثل تولید ناخالص داخلی (GDP) کاری ندارند و به بهبود کلی اوضاع و تغییرات محسوس فکر میکنند. (بحث حاشیهای)▲