یکشنبه ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۰ سومین نشست متنخوانی «اقتصاد ما» برگزار شد. در این جلسه صفحات ۲۱ تا ۲۳ کتاب «اقتصاد ما» چاپ پژوهشگاه علمی تخصصی شهید صدر مطالعه شد.
در نشست قبلی صحبت به اینجا رسید که امت اسلامی چارهای جز این ندارد که نهضت جدید خودش را بر پایۀ شاخصهایی استوار کند که با کشورهای استعمارگر پیوندی نداشته باشد. شهید صدر میگوید خیلی از گروههای سیاسی جهان اسلام برای بریدن از ساختار فکری استعمار به این فکر افتادند که «ملیت» را بهعنوان زیربنای تمدن و نظم اجتماعی قرار بدهند. ایشان در ادامه این نظر را نقد میکند: «ملیت، تنها یک پیوند تاریخی زبانی است؛ نه فلسفهای دارای اصول و عقیدهای دارای پایه ... ملیت بر اساس طبیعت خویش نسبت به همۀ فلسفهها و مکتبهای اجتماعی و عقیدتی و دینی بیطرف است».
نقد نظر مؤلف
اگر ملیت پیوند تاریخی و زبانی باشد، نمیتوانیم بگوییم از باورها خالی است. مثلاً ما وقتی از ایران حرف میزنیم نمیتوانیم از پیوند عمیق باورهای دینی در بین ایرانیان چشم بپوشیم. نمیتوانیم حافظ و سعدی و مولوی و بسیاری از کسانی که در زبان انعکاس دارند، نبینیم. حتی کسانی که میگویند باور دینی نداریم و به ایران علاقه نداریم و ... چون به زبان فارسی حرف میزنند ناگزیر از بازتابهای تاریخ و فرهنگ در زبان هستند. به همین دلیل ایرانِ بدون باورهای دینی مثل شیر بیدموسرواشکمِ مولوی میماند. به نظر میرسد موفقنشدن جریان مدرنیزاسیون در ایران هم از همین مسئله ناشی میشود.
در ادامه جناب صدر میفرماید جنبشهای ملیگرا هم این نکته (ملیت مادۀ خامی است که باید فلسفه و نظام اجتماعی خاصی را برای خودش انتخاب کند) را فهمیده بودند و به همین جهت «سوسیالیسم عربی» را پیشنهاد کردند و تلاش کردند با اضافهکردن «عربی»، واقعیت بیگانهای که از نظر تاریخی و فکری در سوسیالیسم بود، بپوشانند. اما این تلاش ناکام شد. چرا؟ چون ظاهری بود و عامل «عربی» روح تازهای در کالبد سوسیالیسم ندمید بلکه چیزهایی را که با سنت جامعۀ عربی سازگاری نداشت، استثنا میکرد. ما هم در ایران تلاش کردیم چیزهایی را از غرب بگیریم و با تغییر ظاهری، جای آن را در فرهنگمان باز کنیم اما شکست خوردیم. دکتر داوری سالهاست این نگاه ظاهرگرایانه را نقد میکند.
صدر میگوید: «استثنا، ماهیت قضیه و محتوای حقیقی شعار را تغییر نمیدهد» و مدعیان سوسیالیسم عربی، نمیتوانند تفاوتهای ریشهدار سوسیالیسم عربی و فارسی و ترکی را نشان بدهند. ایشان دوباره به نظر خودش بازمیگردد و میگوید امت نمیتواند نهضت نوین خود را بنا کند جز بر اساس سنگبنای اصیلی که با کشورهای استعمارگر هیچ ارتباطی نداشته باشد.
در گفتوگوها دربارۀ متن کتاب این موضوعات دنبال شد:
1. برخی از افرادی که تفکر ملیگرا دارند، فقط به حضور کلمات عربی در زبان فارسی اشکال میگیرند ولی به حضور کلمات انگلیسی یا فرانسوی اشکالی وارد نمیکنند. در واقع از گرایش عربی فرار میکنند اما در دام غرب میافتند. اگر به این مسئله نگاه دقیقی بیندازیم، میبینیم در منطق فکری آنان ملیگرایی چارچوب مشخصی ندارد. اگر نبود همین منطق فکری را در تاریخ معاصر بررسی کنیم میبینیم مصدق پس از سالها مبارزه با استعمار پیر (انگلیس) به استعمار جوان (آمریکا) اعتماد کرد و کودتای آمریکاییها در تهران عملیاتی شد (28 مرداد 1332).
2. در الگوی اسلامی- ایرانی پیشرفت «ایرانیبودن» به چه معناست و چه سهمی در این الگو دارد؟
3. برای آنکه نگاه دقیقتری به مسئله ملیت داشته باشیم خوب است نگاهی به کتابهای خدمات متقابل اسلام و ایران (شهید مرتضی مطهری)، دو قرن سکوت (عبدالحسین زرینکوب) و تشیع علوی و تشیع صفوی (علی شریعتی) بیندازیم.
4. چرا شهید صدر به مسئلۀ «امت» اینقدر تأکید دارد؟ چرا به حقانیت ارجاع نمیدهد؟
5. «مردمسالاری دینی» ابتکار امام خمینی (ره) برای تلفیق مقبولیت و مشروعیت بود. ابتکاری که مردم را بهعنوان محور امور و دین را بهعنوان شاخص حرکت در هم آمیخت.
6. تلاش نکردهایم مسائلی چون اقتصاد را در دل قرآن جستجو کنیم! مثلاً در داستان تعبیر خواب پادشاه مصر، یوسف (ع) ضمن تعبیر خواب پادشاه، یک استراتژی اقتصادی مطرح میکند: هفت سال ذخیرۀ گندم به همراه خوشه و هفت سال استفاده از ذخایر. (بحث حاشیهای) (البته این نظر میتواند «تفسیر به رأی» تلقی شود و مخالفان زیادی داشته باشد اما بهعنوان نظری که شاید بتواند بابی را باز کند، مطرح شد.)▲