در جلسۀ سوم آموزش مبانی علم اقتصاد که 5 شهریور 1400 برگزار شد، باقیماندۀ مطالب فصل دوم و بخش ابتدایی فصل سوم کتاب توسط استاد شکیبایی مورد بحث قرار گرفت. در این جلسه آقایان حمیدرضا تیموری و سید علیرضا حیدری حضور داشتند.
فصل دوم: روش تحقیق در اقتصاد (Thinking Like an Economist)
هری اس. ترومن میگوید:
Give me a one-handed Economist. All my economists say 'on hand...', then 'but on the other...
جنس علم اقتصاد با علوم طبیعی و مهندسی یکسان نیست. نگاه مهندسی به اقتصاد نتیجهبخش نخواهد بود. لذا اقتصاددان یک دست، مهندس است.
آیا در اقتصاد هر کاری میتوان کرد؟
به دو دلیل نمیتوانیم اظهارنظرهای قطعی در اقتصاد داشته باشیم: 1. محدودیت 2. عدم قطعیت
در تصمیمگیری سیاسی اصل بده- بستان وجود دارد. مثلاً پرداخت یارانهها در ایران موجب کاهش ضریب جینی (و در نتیجه کاهش فاصلۀ اختلافی طبقات جامعه) شد. اما یارانهها در میانمدت موجب افزایش تورم شد.
اقتصاددانان با بیان عقاید خود در سیاستگذاریها تأثیر میگذارند. پیشبینیهای اقتصادی بر مسائل اقتصادی تأثیر میگذارد.
Ronald Reagan used to say that if the game Trivial Pursuit were designed by economists, it would have 100 questions and 3000 answers.
اختلاف بین علمای اقتصاد از دو منشأ اثباتی و دستوری ناشی میشود.
مثال نگاه اثباتی: مالیات بر درآمد را از درآمد اشخاص برداریم یا مالیات بر ارزشافزوده دریافت کنیم (مالیات غیرمستقیم)؟
مثال نگاه دستوری: آیا از همۀ طبقات جامعه باید مالیات مساوی دریافت کرد؟
فصل سوم: وابستگی متقابل و منافع تجارت (Interdependence and the Gains from Trade)
مدت زمانی که یک کشاورز و دامدار (که سیستم تولید قویتری نسبت به کشاورز دارد) برای تولید گوشت و سیبزمینی میگذارند:
دامدار پیشنهاد میکند کشاورز 1 کیلو سیبزمینی را در ازای 3 کیلو گوشت به او بدهد. این مبادله منافع دو طرف را تأمین میکند.
هزینه- فرصت تولید سیبزمینی برای دامدار خیلی بالاست.
مزیت مطلق: تولید با هزینه یا زمان کمتر (نهادههای کمتر)
Economists use the term absolute advantage when comparing the productivity of one person, firm, or nation to that of another. The producer that requires a smaller quantity of inputs to produce a good is said to have an absolute advantage in producing that good.
مزیت نسبی (نظریۀ ریکاردو): تولید با هزینه- فرصت کمتر
Economists use the term comparative advantage when describing the Opportunity costs faced by two producers. The producer who gives up less of other goods to produce Good X has the smaller opportunity cost of producing Good X and is said to have a comparative advantage in producing it.
اقتصاددانان دربارۀ سیاستهای بازرگانی اجماع نظر ندارند اما در خصوص حمایت از تجارت آزاد همعقیدهاند.
مزایای ناشی از تجارت به مزیت نسبی (و نه مطلق) بستگی دارد.▲