فضای کار اشتراکی دارای تاثیر جالبی روی افراد است که در ابتدا قابل مشاهده نیست. در یک تحقیق که با هدف بررسی سطح رضایت شغلی انواع گروههای شغلی انجام شد، نتایج به دست آمده نشان داد که افراد مشغول به کار در فضاهای کار اشتراکی، رضایت شغلی خیلی بالاتری نسبت به افرادی که در خانه، شرکتها یا ادارات کار میکنند دارند. چه چیزی در فضاهای کار اشتراکی باعث میشود سطح رضایت از شغل افزایش یابد و افراد احساس خوبی از کار تجربه کنند؟
اکثر افرادی که از فضاهای کار اشتراکی استفاده میکنند از گروهایی مثل فریلنسرها، دورکارها و استارتاپهای کوچک در مراحل اولیه شکلگیری هستند. در این فضاهای کاری، به جز تفاوت در ظاهر یعنی میزهای مشترک و مبلمان راحت و وجود سایر امکانات مورد نیاز افراد، در نگاه اول تفاوت چشمگیر دیگری با دفاتر کاری معمول ندارد اما تاثیر فضای اشتراکی در رضایت شغلی تعجب برانگیز است.
برای درک بهتر دلیل تاثیر گفته شده میتوان از صاحبان فضاهای کار اشتراکی و افرادی که در این محیطها کار میکنند چند سوال پرسید تا خودشان بهتر توضیح دهند که کار در محیطهای مختلف چه تاثیری در روند کار و رضایت شغلی دارد. در ادامه این تحقیق، پاسخهای جالبی به دست آمد.
فریلنسرها فارغ از این که در چه حوزهای کار میکنند، تحت تاثیر پروژهها هستند. برای مثال، اکثر فریلنسرها کاری را با معنا و مفهوم میدانند که با تمام وجود برای آن کار کنند. فریلنسرهایی که در فضاهای کار اشتراکی حضور دارند، از چند جنبه مختلف دیگر هم شغل خود را با معنا میدانند.
اول این که در فضاهای کار اشتراکی بر خلاف دفاتر اداری معمول شرکتها، فریلنسرها یا کارکنان استارتاپها با تخصص و تفاوتهای گستردهای حضور دارند که هرکدام برای پروژه یا شرکتی متفاوت کار میکنند. همین موضوع باعث میشود رقابت داخلی و سیاستهای روابط کاری بین افراد که در شرکتها وجود دارد، دیده نشود. وقتی هم که هر فرد تخصص متفاوت دارد، احساس هویت مستقل قویتری را پیدا میکند.
شرکتکنندهها در این تحقیق گفتند با هر بار توصیف تخصص و معرفی خود به دیگران حس بهتری پیدا میکنند. این گفتگوهای ساده باعث تمایز یافتن و القای حس مفید بودن میشود.
دومین جنبه تاثیر فضاهای اشتراکی در رضایت شغلی از کمک کردن و وجود فرصتهای در دسترس ناشی میشود. محیط این فضاها به گونهای است که همه در تلاش هستند به یکدیگر کمک کنند و از طرف دیگر، فرصتهای مختلفی برای کار کردن افراد در پروژههای مشترک ایجاد میشود.
سومین جنبه تاثیر گذاری فضاهای کار اشتراکی از منبعی غیر مستقیم خود را نشان میدهد. ماموریتهای اجتماعی که در مانیفست فضاهای کار اشتراکی (Coworking Manifesto) نوشته شده است، یک مانیفست آنلاین است که تا اکنون بیش از ۱۷۰۰ نفر آن را از فضاهای کار اشتراکی کشورهای مختلف امضا کردهاند. در این مانیفست به وضوح نوشته شده است که ارزشهای حرکت اجتماعی این فضاهای کاری چیست و چه ماموریتهای اجتماعی دارند. مواردی مثل یادگیری، همکاری، انطباقپذیری و ... همه در مانیفست از ارزشهای ذکر شده هستند.
این مانیفست، هر سال در کنفرانس «Global Coworking UnConference» تدوین و تحکیم میشود. در واقع، این مانیفست نشان میدهد که هدف فقط کار کردن نیست، افراد با حضور در این فضاها بخشی از یک حرکت اجتماعی میشوند.
فضاهای کار اشتراکی در کل ایام هفته و ۲۴ ساعته باز هستند پس هر فردی میتواند در هر ساعتی که خواست کار کند. میتوان برای طولانی مدت روی پروژهای کار کرد تا به اتمام برسد یا وسط روز به باشگاه رفت و دوباره به کار برگشت. اگر فضای کار اشتراکی امکانات کافی داشته باشد، افراد میتوانند اتاقهای ساکت خودشان را داشته باشند یا در میزهای مشترک در کنار بقیه کار کنند.
جالب است که با وجود خودمختاری در این محیطها، ساختارهایی به صورت حرفهای در این فضا شکل میگیرد. افراد استفاده کننده از این فضاها گزارش دادند که جمع حاضر در این محیط به آنها کمک میکند تا نظم داشته باشند و انگیزه پیدا کنند.
از دلایل مهمی که افراد ترجیح میدهند به جای خانه یا دفاتر اجارهای در فضاهای کار اشتراکی حاضر شوند، ارتباط گرفتن با دیگران است. هر فضای اشتراکی جامعه کوچک خودش را دارد و مدیریت آن هم سعی میکند تا با فراهم کردن امکانات و تامین نیازها، تجربه بهتری را برای حاضران فراهم کند.
برای مثال، شرکت «WeWork» که در سال ۲۰۱۷ توانست به رکورد ارزش ۵ میلیارد دلار برسد، در موفقیت خود روی این جمله تاکید دارد:
تلاش برای ساختن مکانی که به عنوان یک فرد عضو آن میشوند (من) اما وقتی وارد آن شدند عضو یک مجموعه هستند (ما).
البته که رفتارهای اجتماعی و مشارکت با دیگران اجباری نیست و افراد خودشان انتخاب میکنند چطور و چه زمانی با دیگران ارتباط داشته باشند. بیشتر افراد ترجیح میدهند در هنگام قهوه خوردن در کافه با هم صحبت کنند و هر وقت هم که خواستند در محل کارشان تنها باشند.
جنبش coworking در میان فریلنسرها، کارآفرینان و فعالان صنعت فناوری جا افتاده است و جمعیت بیشتری از افراد یا سازمانها هم در حال آشنا شدن با این سیستم هستند. با نگاهی امیدوارانه میتوان انتظار داشت این نوع محیطهای کاری در استراتژی شرکتها هم وارد شوند.
شرکتهایی که کارکنان ثابت و حضوری استخدام میکنند از دو طریق میتوانند از نتایج مثبت فضاهای کار اشتراکی بهرهمند شوند.
راهکار اول مبتنی بر استفاده مستقیم شرکتها، استارتاپها یا کارآفرینان است. برای مثال، مدیر فضای کار اشتراکی «Co-Merge» در سندیگو میگوید:
«در یک سال گذشته شاهد بودیم که تیمهایی از شرکتها برای استفاده از فضای کاری ما میآمدند. آنها برای استفاده از سالن جلسات به این محیط میآمدند یا حتی شرکتهای بزرگی هستند که کارکنانی با ساعات کاری منعطف دارند پس این محیطها یک گزینه مناسب برای هر دو طرف یعنی شرکت و کارمند است.»
تعداد زیادی از افراد هم کارمندان دورکار هستند. خبرنگارهای محلی، کارمندان شرکتهای بزرگ مالی، برنامهنویسها و ... نمونههایی از مشاغلی هستند که میتوانند برای شرکتی حتی در خارج از کشور هم فعالیت کنند.
راهکار دوم این است که همین جنبههای مثبت را در محیط اداری شرکتها یا سازمانها اجرا کنیم. در واقع، به همان اندازه که این محیطها در پشتیبانی از انعطافپذیری و نیروهای کاری سیار خوب عمل میکنند، باید محیطی خوب و مناسب در میان دیوارهای شرکت ساخته شود. گاهی وقتها مدیران به اشتباه فقط دیوارها را حذف میکنند، میزهای بزرگ مشترک و یک کافه اضافه میکنند.
انسانها نیاز دارند که بتوانند در شغل خود هدف و مفهوم پیدا کنند. باید به آنها قدرت کنترل و انعطافپذیری داد. به همین دلیل است که با تغییر دادن دکوراسیون و مبلمان نمیتوان به همان نتایج مثبت گفته شده دست پیدا کرد. شرکتها میتوانند به شکلگیری جوامع کوچک کاری کمک کنند، کمک کردن به یکدیگر را نهادینه کنند و نعطافپذیری بیشتری بدهند.
فضاهای کار اشتراکی یک الگوی مناسب برای دستیابی به این هدف هستند، این محیطها با برگزاری رویدادهای شبکهسازی، برنامههای آموزشی و حتی برنامههای تفریحی به مشتریان خود خدماتی ارزشمند ارائه میکنند. رضایت شغلی در چنین محیطی افزایش پیدا میکند چون نیازهای افراد تامین میشود و تنها هدف کار کردن و انجام وظایف نیست.
منبع: HBR