تیم محتوا
تیم محتوا
خواندن ۱۴ دقیقه·۶ سال پیش

چگونگی معرفی استارت آپ به شرکت‌های سرمایه‌گذاری جسورانه

از سخت‎ترین مسائلی که کارآفرینان در زمان جمع‎آوری سرمایه با آن روبه‌رو می‎شوند، متقاعدسازی افرادی برای سرمایه‎گذاری است که «اطلاعات نامتقارن» (وضعیتی که در آن یک طرف معامله به نسبت طرف دیگر دارای اطلاعات بیشتر یا بهتری است) دارند. شرکت‎هایی که سرمایه‎گذاری خطرپذیر را انجام می‎دهند روزانه با هزاران درخواست مشابه روبه‌رو می‎شوند و با توجه به قیمت‎های مختلفی که از سوی شرکت‎ها دریافت می‎کنند به خوبی می‎توانند ارزش یک شرکت را تخمین بزنند.

یک کارآفرین با مواجه شدن با این شرکت‎ها ممکن است بترسد و او را می‎توانیم به خریدار ماشینی تشبیه کنیم که قصد خرید از فروشنده‎ای دارد که با همه نوع مدل ماشین و قیمت آن‎ها آشنا است، در نتیجه نمی‎داند چه قیمتی برای خرید پیشنهاد دهد.

ما در این مطلب قصد داریم مطالبی را در مورد نحوه صحبت کردن در مورد ارزش‎ یک استارت‎ آپ بیان کنیم و بگوییم در ذهن فردی که قصد دارد در شرکت شما سرمایه‎گذاری کند چه می‎گذرد. بدون شک، برخلاف مثال خودرو، هیچ استارت آپی را نمی‎توان به صورت مستقیم با هم مقایسه کرد، بنابراین مطالب زیر اصول کلی هستند که می‎توانید از آن‎ها استفاده کنید یا اطلاعات خود را افزایش دهید.

ارزش شرکت شما در آخرین دور بعد از ورود سرمایه‎گذار چقدر بوده است (و موفق به کسب چه مقدار سرمایه‎ شده‎اید)؟

پرسیدن سوال مقدار سرمایه‎ای که جمع کرده‎اید و این‎ که ارزش شرکت شما بعد از ورود سرمایه‎گذار در آخرین دور برای جمع‎آوری سرمایه چقدر بوده است، از سوی یک شرکت سرمایه‎گذاری خطرپذیر (VC) غیرطبیعی نیست. ما قبول داریم برخی از بنیان‎گذاران با شنیدن این سوال ناراحت می‎شوند چون آن‎ها فکر می‎کنند باید اطلاعاتی را در اختیار شرکت مورد نظر قرار دهند که فوق‎العاده محرمانه است و در نهایت باعث ضرر آن‎ها می‎شود.

اما باید بگوییم این سوالات سرراست هستند و جواب‎ها تاثیری روی موفقیت نهایی شرکت شما نمی‎گذارند و اگر واقعیت را بخواهید اکثر شرکت‎های سرمایه‎گذاری خطرپذیر به دیتابیس‎هایی مانند Pitchbook دسترسی دارند که به هر حال تمامی این اطلاعات را دارد.

بنابراین چرا یک شرکت سرمایه‎گذاری خطرپذیر از شما سوال می‎پرسد؟

در وهله اول آن‎ها به دنبال «هم‎خوانی» با شرکت خودشان هستند. اگر در حال مذاکره با یک شرکت معمولی برای سرمایه‎گذاری در فاز هسته‎ای یا دور نخست یا دوم (Seed/A/B round) هستید، آن‎ها اغلب اوقات در شرکتی که سرمایه‎گذاری می‎کنند اهداف مالکیتی در نظر می‎گیرند.

اغلب اوقات از آن جایی که آن‎ها سرمایه و زمان محدودی دارند، سعی می‎کنند در شرکت‎هایی که بیشترین اطمینان را به آن‎ها دارند سرمایه‎گذاری‎های متمرکز انجام دهند. اگر یک شرکت به طور معمول در مرتبه اول بررسی خود 5 میلیون دلار سرمایه‎گذاری می‎کند و هدف آن مالکیت 20 درصدی یا بیشتر است، یعنی معاملات این شرکت برای ارزش‎گذاری‎های پیش از تزریق پول در محدوده 15 تا 20 میلیون دلاری است. اگر قبل از تزریق پول شرکت خود را 40 میلیون دلار ارزش‎گذاری کنید از محدوده مشخص آن‎ها خارج می‎شوید.

بسیاری از شرکت‎های سرمایه‎گذاری خطرپذیر یک منحنی توزیع دارند که براساس آن تعداد اندکی از معاملات مراحل اولیه را (به عنوان مثال 1.5 تا 3 میلیون دلار در یک ارزش‎گذاری 6 تا 10 میلیون دلاری قبل از تزریق پول)، یک تعداد بیشتر از معاملات معمولی (4 تا 5 میلیون دلار در یک ارزش‎گذاری 15 تا 25 میلیون دلاری قبل از تزریق پول) و تعداد اندکی از معاملات در مرحله آخر (به عنوان مثال 8 تا 10 میلیون دلار در یک ارزش‎گذاری 30 تا 40 میلیون دلاری قبل از تزریق پول) را انجام خواهند داد.

البته سرمایه‎گذاری‎های کوچکتری هم صورت می‎گیرد که از نظر قیمتی حساس‎تر هستند و شرکت‎ها در مراحل اولیه آن‎ها را انجام می‎دهند و در مراحل بعدی آن‎ها می‎خواهند سرمایه بیشتری را به کار بگیرند و چک‎هایی با مبالغ بالاتر بنویسند، در نتیجه مهم است اصولی که VCها دنبال می‎کنند را درک کنیم.

دومین چیزی که یک شرکت سرمایه‎گذاری خطرپذیر سعی دارد آن را مشخص کند این است که آیا شرکت شما در آخرین دور با قیمتی بالاتر از ارزشی که دارد، ارزش‎گذاری شده است یا نه. البته ارزش‎گذاری براساس دید ارزشیاب صورت می‎گیرد ولی اگر شرکت VC فکر کند که در آخرین دور ارزش‎گذاری، قیمت شرکت شما بسیار بالا بوده است، آن‎ها احتمالا به جای این‎که به دنبال مذاکره با شما باشند، درخواست شما را مودبانه رد می‎کنند.

این شرکت‎ها از پایین آمدن ارزش‎گذاری یک شرکت به نسبت ارزش‎گذاری اولیه و در نتیجه تزریق پول بیشتر برای تسریع سرعت کسب و کار (down round) و حتی ثابت ماندن ارزش‎گذاری به نسبت ارزش‎گذاری اولیه (flat round) متنفر هستند. دلایل ساده‎ای برای این قضیه وجود دارد. به عنوان مثال، VCها دوست ندارند VCهای دوره‎های قبلی را عصبانی کنند چون آن‎ها احتمالا در دیگر معاملات به دنبال همکاری با آن‎ها هستند. آن‎ها هم‌چنین نمی‎خواهند سهام‎دار شرکتی شوند که دیگر سهام‎داران با آن‎ها لج می‎کنند.

ولی دلیل بسیار منطقی دیگری هم وجود دارد. اگر قیمت پیشنهادی یک VC پایین‎تر از ارزش‎گذاری اولیه شرکت شما یا حتی برابر با آن باشد، یعنی تیم‎های مدیریتی این شرکت اغلب اوقات به بیش از حد رقیق سازی سهام رو می‎آورند. هر VC می‎داند که مدیرعاملان یا بنیان‎گذاران با استعدادی که سهام کافی از یک شرکت را ندارند آن‎ قدر به توانایی خود ایمان دارند که در نهایت به فکر جدا شدن از شرکت و پیوستن به شرکت دیگری بیافتند و بعید است در شرکت فعلی باقی بمانند.

بنابراین یک VC به دنبال پیشنهاد دادن قیمتی که باعث شود بنیان‎گذار از همان روز اول احساس ناراحتی کند، نیست اما از طرفی باعث افت ارزش سهام او می‎شود چون چاره دیگری ندارد.

هر VC برای ارزش‎گذاری مشابه یا ارزش‎گذاری اولیه دلیلی دارد و باید بگوییم این بنیان‎گذار است که به نوعی می‎گوید: «برای من واقعا مهم نیست! من به خوبی می‎دانم قیمت پیشنهادی در آخرین دور ارزش‎گذاری ما بسیار بالا بوده است.» تقریبا در تمامی این موارد بنیان‎گذار پس از گذشت یک سال (و 2 سال و 4 سال بعد) خشم خود را بیان کرده است.

تفکر شما این است: شما زمانی به کمک ما آمده‎اید که ما به سختی می‎توانستیم سایر VCها را متقاعد کنیم ارزش شرکت ما را درک کنند، از شما ممنونیم!

ولی تفکر یک VC به این شکل است: شما قصد سوءاستفاده از ما را دارید زمانی که هیچ چاره دیگری برایتان نمانده است.

همین تفکر باعث می‎شود که یک VC پیشنهاد ارزش‎گذاری کمتر از ارزش‎گذاری اولیه یا برابر با آن را رد کند. در بازاری که همیشه برای بررسی معاملات خوب فرصت لازم وجود دارد، چرا یک شرکت VC خود را درگیر معامله‎ای کند که از همان ابتدا بنیان‎گذاران آن فکر کنند شرکت آن‎ها کمتر از مقدار کافی ارزش‎گذاری شده‎ است؟

سوالی که VC در مورد این‎ که چه مقدار سرمایه جمع‎آوری کرده‎اید؟ می‎پرسد معمولا به این دلیل است که آن‎ها قصد دارند مشخص کنند آیا از سرمایه‎ای که جمع‎آوری کرده‎اید تا به امروز به بهره‎وری لازم و کارآمدی سرمایه رسیده‎اید یا نه. اگر سرمایه زیادی جمع‎آوری کرده‎ باشید و نتوانید پیشرفت زیاد خود را نشان دهید، یقینا برای توضیح عملکرد خود در گذشته به نسبت زمانی که مقدار سرمایه اندک و موفقیت بیش از حد بوده است، با مشکل بیشتری روبه‌رو می‎شوید.

توصیه ما به بنیان‎‌گذاران در مورد سوالات «در آخرین دور توانسته‎اید چقدر سرمایه جمع‎آوری کنید»؟ و «در آخرین دور بعد از ترزیق پول مقدار ارزش‎گذاری چقدر بوده است؟» این است که پاسخ خود را فقط با داده‎ها شروع کنید.

اگر فکر می‎کنید که مشکل بالقوه‎ای ندارید (مانند جمع‎آوری سرمایه بیش از حد یا ارزش‎گذاری بیش از حد زیاد) پس نباید نگران باشید. اگر از وجود بعضی از مسائل آگاه هستید یا دائما این بازخورد را دریافت می‎کنید که مشکل دارید، پس یک راهکار هوشمندانه ایجاد بحث به شکلی است که باعث شود خود را از قبل برای پرسیدن این سوال آماده کنید.

در مورد ارزش‎گذاری چه انتظاراتی دارید؟

غیرطبیعی نیست که یک VC از شما سوال کند در این مرحله از جمع‎آوری سرمایه چه قیمت‎هایی را انتظار دارید؟ این یک سوال طبیعی است چون VC در مرحله «بررسی قیمت» قرار دارد و می‎خواهد ببیند قیمت شما در محدوده ارزش‎گذاری او قرار می‎گیرد یا نه.

موقعیت دشواری است ولی ما جواب‎های زیر را توصیه می‎کنیم:

· در اکثر موارد یک قیمت واقعی را اعلام نکنید

· شما بدون گفتن قیمت واقعی با اعلام یک محدوده قیمتی کلی نقش ایجاد اطمینان را در VC دارید. اسم این کار را «علامت‎دهی قیمت» می‎گذاریم.

· توپ را داخل زمین VC بیاندازید و مودبانه از او بپرسید: با توجه به این‎ که شما باید در مورد ارزش کلی شرکت ما نظری داشته باشید، فکر می‎کنید شرکت ما در بازار امروزی چقدر ارزش‎گذاری می‎شود؟

چرا اکثر بنیان‎گذاران نباید یک قیمت را اعلام کنند؟ یکی از دلایل آن این است که وظیفه خریدار اعلام قیمت است و شما نمی‎خواهید قیمتی را اعلام کنید که پایین‎تر از پولی است که VC می‎خواهد پرداخت بکند یا آن‎ قدر قیمت بالایی بگویید که VC بی‎خیال قضیه شود.

بنابراین چرا کار علامت‎دهی را انجام دهید؟ اگر به یک VC انتظارات کلی خود را نشان ندهید، آن‎ها به سختی می‎توانند متوجه شوند که آیا شما نسبت به قیمتی که آن‎ها در ذهن دارند انتظارات واقع‎گرایانه‎ای دارید یا نه و از طرفی شما می‎خواهید آن‎ها را سر میز مذاکره نگه دارید.

هر مذاکره عالی با مهر تایید زدن روی انتظارات طرف مقابل و سپس محک زدن واکنش آن‎ها شروع می‎شود.

این که چطور در مورد ارزش‎گذاری صحبت کنید بدون شک به عملکرد فعلی کسب و کار شما و این که از سایر سرمایه‎گذاران به چه میزان انتظار دارید، بستگی خواهد داشت. اگر شرکت‎هایی که سریعا به موفقیت و رشد تجاری زیادی دست پیدا کرده‎اند را بی‎خیال شویم و در مورد اکثر استارت آپ‎هایی صحبت کنیم که از آخرین دور سرمایه‎گذاری خود پیشرفت خوبی داشته‎اند ولی دور بعدی آن‎ها زیاد جالب نیست، پیشنهاد من به این شرکت‎ها، از جمله شما، این است که در مورد انتظارات خود با نمونه جملات زیر پاسخ دهید:

· ما آخرین دور خود را قبل از تزریق پول با یک ارزش‎گذاری 17 میلیون دلاری به پایان رساندیم و 3.5 میلیون دلار جمع کردیم.

· ما آخرین دور خود را 20 ماه قبل به پایان رساندیم و احساس می‎کنیم از آن زمان پیشرفت عالی داشته‎ایم.

· ما امیدواریم در این دور به 5 تا 7 میلیون سرمایه دست پیدا کنیم.

· ما تقریبا می‎دانیم که VCها چطور روی دورهای مختلف قیمت می‎گذارند و فکر می‎کنیم ارزش شرکت ما در محدوده طبیعی انتظارات آن‎ها قرار خواهد گرفت.

· اما یقینا ما قصد داریم بازار به ما بگوید که مقدار صحیح ارزش‎گذاری چقدر است. ما هر 2 سال یک مرتبه سرمایه جمع‎آوری می‎کنیم بنابراین بازار بهتر از ما می‎تواند کار ارزش‎گذاری را انجام دهد.

· ما در تلاش هستیم با بالا بردن سطح فعالیت‎های بهینه‎سازی خود بهترین هم‎خوانی طولانی‎ مدت را با یک VC و شرکتی به دست آوریم که فکر می‎کنیم به ما در رسیدن به بالاترین قیمت ارزش‎گذاری کمک خواهد کرد. ما قصد نداریم به بالاترین قیمت ارزش‎گذاری برسیم. اما یقینا یک قیمت منصفانه می‎خواهیم.

· نظر کلی شما در مورد ارزش‎ شرکتی با وضعیت فعلی ما چیست؟

با این سوالات شما بدون بیان قیمت خود یک سری علامت قیمتی در اختیار VC قرار می‎دهید. چیزی که یک VC از این پاسخ‎ها برداشت می‎کند به صورت زیر است:

· قیمت باید از آخرین دور که 17 میلیون بوده است، بیشتر باشد. این قیمت برای 20 ماه قبل بوده است و بنیان‎گذار به شکل آشکاری به من دارد می‎گوید که پیشرفت عالی داشته است (کلمات رمزی شما برای بیان انتظار خود از یک قیمت بالاتر)

· او به دنبال جذب سرمایه‎ای به مقدار 5 تا 7 میلیون دلار است و محدوده ارزش‎گذاری برای این مقدار را می‎داند. اگر من 20 تا 25 درصد رقیق‎سازی را در نظر بگیرم به قیمتی بین 20 تا 28 میلیون دلار قبل از تزریق پول (25 تا 35 میلیون دلار بعد از تزریق پول) می‎رسم. شاید مبلغ مورد انتظار او کمی بالاتر باشد ولی یقینا به دنبال قیمت پایین‎تری نیست.

· او به من گفته است که سعی ندارد به بالاترین مقدار ارزش‎گذاری دست پیدا کند. من آن‎ قدر بی‎تجربه نیستم که کاملا حرف او را باور کنم، هر کارآفرینی دوست دارد پیشنهاد بالاترین ارزش‎گذاری معقول را از سوی یک VC دریافت کند، بنابراین من باید حداقل نهایت تلاشم را بکنم تا قیمتی نزدیک به قیمت او پیشنهاد دهم ولی از طرفی می‎دانم او برای دستیابی به بالاترین قیمت من را تحت فشار قرار نمی‎دهد چون رسیدن به بالاترین ارزش‎گذاری تنها بخشی از تصمیم او است و حرف اول و آخرش نیست.

آیا سرمایه‎گذاران فعلی شما در این دور شرکت می‎کنند؟

پاسخ این سوال بسیار حساس است. هر سرمایه‎گذار جدیدی می‎داند افرادی که بیشترین اطلاعات نامتقارن را در مورد عملکرد شما دارند، سرمایه‎گذاران دور قبلی هستند. آن‎ها نه تنها نسبت به تمامی داده‎های شما آگاهی دارند و می‎دانند نسبت به رقبا چه وضعیتی دارید، بلکه به خوبی از عملکرد تیم مدیریت شما در کنار هم دیگر خبر دارند و می‎دانند شما رهبر خوبی برای این تیم و شرکت هستید یا نه.

از یک طرف سرمایه‎گذار بالقوه جدید می‎خواهد بداند که آیا سرمایه‎گذاران فعلی شما می‎خواهند به سرمایه‎گذاری خود را در این دور به شکل سنگینی ادامه دهند یا نه و از طرفی به دنبال سرمایه‎گذاری به مقداری هستند که به اهداف مالکیتی خود برسند.

قبل از جمع‎آوری سرمایه باید گفتگویی با سرمایه‎گذاران فعلی خود انجام دهید تا متوجه شوید آن‎ها چه نظری دارند یا حداقل بهتر است حس درستی از نظر واقعی آن‎ها داشته باشید. با فرض این که اکثر سرمایه‎گذاران فعلی شما از تصمیم‎تان حمایت می‎کنند و یک سرمایه‎گذار خارجی جدید می‎خواهند، من پیشنهاد می‎کنم به سوال بالای یک شرکت VC با جواب‎هایی مانند موارد زیر پاسخ دهید:

· سرمایه‎گذاران فعلی ما بدون شک می‎خواهند در این دور شرکت کنند. آن‎ها به احتمال زیاد می‎خواهند مبلغی مانند شما سرمایه‎گذاری کنند، حتی بعضی ممکن است بخواهند اندکی بیشتر سرمایه‎گذاری کنند.

· من می‎دانم که شرکت‎های جدید برای خود اهداف مالکیتی تعیین می‎کنند. من مطمئن هستم که می‎توانم این اهداف را برآورده سازم. اگر قرار است بین نیاز سرمایه‎گذاران جدید و سرمایه‎گذاران قبلی مشکلی پیش بیاید، یقینا قصد ندارم به سرمایه‎گذاران خود بگویم که نمی‎توانند در این دور شرکت کنند ولی مطمئن هستم که می‎توانم آن‎ها را متقاعد کنم که مبلغ چک‎های خود را در حد معقولی بنویسند.

برداشت یک VC از پاسخ‎های شما به این شکل است:

· سرمایه‎گذاران فعلی حمایت‎کننده هستند. من در هر صورت در انتهای مذاکره برای تایید نهایی با آن‎ها تماس خواهم گرفت ولی می‎توانم سرمایه‎گذاری خودم را با فرض این‎که آن‎ها حمایت‎کننده هستند، ادامه دهم.

· اگر ما در آینده یک دور دیگر سرمایه‎گذاری برای جمع‎آوری مبلغ بیشتر شروع کنیم، این کارآفرین سعی نخواهد کرد با مجبور کردن من در نپذیرفتن حقوق prorate ام (حقوقی که به یک سرمایه‎گذار اجازه می‎دهد برای حفظ درصد سهام خود در سرمایه‎گذاری‎های آینده نیز شرکت کند) من را دور بزند چون آن‎ها قصد ندارند سرمایه‎گذاران فعلی را هم با من نابود کنند.

· این کارآفرین به قدری آگاه است که می‎داند فرآیند جمع‎آوری سرمایه مانند خیابان دو طرفه‎ای است که در آن باید نیازهای سرمایه‎گذاران فعلی و گذشته برآورده شود. آن‎ها با من همکاری خواهند کرد تا من به اهداف مالکیت خودم نزدیک شوم.

چه زمانی باید ارزش‎گذاری مورد انتظار خود را اعلام کنید؟

در بعضی از دورهای ارزش‎گذاری اعلام قیمت می‎تواند گزینه بهتری باشد.

· استراتژیک‎ها (یعنی سرمایه‎گذاران نهادی در مقابل VCها). به دلایل متعددی سرمایه‎گذاران استراتژیک دوست ندارند اولین شرکت‎های سرمایه‎گذاری کننده باشند و قیمتی اعلام کنند. اما این گفته در مورد تمامی آن‎ها صحت ندارد ولی برای بسیاری از آن‎ها درست است، به ویژه آن‎هایی که سابقه طولانی در سرمایه‎گذاری خطرپذیر ندارند. ارائه یک قیمت به آن‎ها کمک می‎کند یک معامله را بهتر ارزیابی کنند. اغلب اوقات آن‎‏ها در اعلام یک تصمیم بله یا خیر در مقایسه با اعلام یک قیمت به مراتب بهتر عمل می‎کنند. اگر شما نظر خود را در مورد ارزش شرکت‎تان بگویید، اغلب اوقات در اختیار آن‎ها معیاری قرار می‎دهید تا متوجه شوند چطور دیگر شرکت‎های مشابه ارزش‎گذاری می‎شوند تا بتوانند بهتر تصمیم بگیرند. آگاهی از این که دیگر سرمایه‎گذاران نهادی مبلغی مشابه با آن‎ها در این دور پرداخت می‎کنند، کمک‎کننده است.

· تعداد بالای سرمایه‎گذاران. گاهی اوقات اعلام قیمت زمانی ساده‎تر می‎شود که به جای یک یا دو شرکت قصد دارید از سوی 8 تا 10 شرکت سرمایه لازم را جمع‎آوری کنید. یک دلیل برای اقدام شما در جمع‎آوری سرمایه از این تعداد منابع جدید این است که شما نتوانسته‎اید مبلغ بالایی را از یک منبع مالی قدرتمند (به عنوان مثال 20 میلیون دلار) به دست آورید ولی شرکت‎های زیادی وجود دارند که برای پرداخت مبالغ پایین‎تر (مثلا هرکدام 2 تا 3 میلیون دلار) اشتیاق خود را نشان می‎دهند. این قضیه می‎تواند به شکل دیگری هم باشد. یعنی استارت آپ شما آن قدر موفق است که همه دوست دارند در آن سرمایه‎گذاری کنند. در هر صورت، اعلام یک قیمت هدف می‎تواند به شما کمک کند سرمایه لازم را به دست آورید.

جمع‎بندی

در پایان اگر شما از نکات بالا درست استفاده کرده باشید، هر جلسه‎ای که با شرکت VC برگزار کنید می‎تواند به فرصت عالی برای شما تبدیل شود تا بتوانید متوجه شوید سرمایه‎گذاران زمانی که به دنبال جمع‎آوری سرمایه هستید چه دیدگاهی نسبت به ارزش‎گذاری‎های موجود در بازار دارند (ارزش‎گذاری‎ها براساس شرایط اقتصادی تغییر می‎کنند) و شما می‎توانید متوجه شوید نظر شرکت‎های VC در مورد ارزش‎گذاری شما چیست یا این‎ که مشکلی دارید یا نه.

شما هم چنین سوالات زیر را می‎توانید بپرسید:

· آیا شرکت شما برای هدف مالکیتی خود یک حد مشخص دارد؟

· آیا شما معمولا دوست دارید اولین شرکت در یک دور ارزش‎گذاری محسوب شوید یا به عنوان شرکت‎های بعدی به آن می‎پیوندید؟

· آیا شرکت‎هایی وجود دارند که بخواهید همراه با آن‎ها سرمایه‎گذاری را انجام دهید؟

· آیا مقداری که برای سرمایه‎گذاری می‎خواهیم جمع‎آوری کنیم از نظر شما منطقی است؟

· آیا نگرانی خاصی در مورد ارزش‎گذاری دارید که ما بتوانیم آن را رفع کنیم؟

هدف شما از سوال پرسیدن دریافت اطلاعات لازم از VC است. به یاد داشته باشید جمع‎آوری سرمایه یک فرآیند دو طرفه است و شما مانند VC حق پرسیدن سوالاتی که به شما کمک کنند را دارید.

cvاصول مذاکره
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید