Reyhan·۵ روز پیششبهای پر ستارههر شب با پدر بر روی پشت بام می نشستیم. او برای من میوه پوست میکَند و از خاطرات دوران جوانیاش میگفت. از روزهایی که با مادر در کتابخانهای…