اصطلاح May December در زبان انگلیسی، برای رابطههایی استفاده میشود که دو نفر در آن اختلاف سنی بسیار زیادی دارند. ماه may، سمبلی از بهار و جوانی و ماه December، سمبلی از زمستان و بزرگسالی است.
سوال 1: قطاری به سرعت در حال حرکت است و چند بچه سهلانگار روی مسیر آن در حال بازی هستند. در مسیر فرعی نیز یک نفر ایستاده است. آیا برای نجات جان تعداد بیشتری از بچهها، اهرم را میکشید و قطار را از مسیر اصلی منحرف میکنید؟
سوال 2: شما و تعدادی دیگری از مسافران یک کشتی، از طوفان جان سالم به در بردهاید و حالا وسط اقیانوس و روی یک قایق نجات منتظر رسیدن امدادگران هستید ولی تا زمان رسیدن آنها، به اندازه همه آب و غذا ندارید. آیا افراد ضعیفتر را برای نجات افراد قویتر قربانی میکنید یا غذا را به شکل مساوی تقسیم میکنید و ریسک مردن همه افراد را میپذیرید؟
سوال 3: آیا کودکآزاری شامل استثنا میشود؟ اگر یک نفر ادعا کند که عاشق یک فرد زیر سن قانونی شده و پای عواقب کارش هم بایستد، میتوانیم این علاقه را قابل قبول بدانیم؟
در عین حال که فیلم May December، دنبال مطرحکردن دوراهیهای اخلاقی نیست و نمیخواهد روی اخلاقیات متزلزل ما دست بگذارد، اما بیننده را با پرسشهای مهمی روبهرو میکند.
خلاصه داستان از این قرار است:
الیزابث بری (با بازی ناتالی پورتمن)، قرار است در فیلمی ایفای نقش کند که از شخصیت یک زن عجیب به نام گریس الهام گرفته شده است. گریس (با بازی جولیان مور)، زنی است که 20 سال پیش به اتهام داشتن رابطه جنسی با یک پسربچه کلاس هفتمی به نام جو (با بازی چارلز ملتون) به زندان افتاده است. اما این مسئله باعث نشده تا گریس از عشق خود نسبت به جو دست بکشد.
گریس بعد از رسوایی، همسر و فرزندش را رها میکند، فرزند جو را در زندان به دنیا میآورد، جلوی همه دنیا میایستد و بعد از آزادی از زندان و با رسیدن جو به سن قانونی، با او ازدواج میکند. حالا، گریس و جو، در انتظار جشن فارغالتحصیلی فرزندانشان از دبیرستان هستند و جو ناگهان در سن 27 سالگی دچار سندرم آشیانه خالی شده است.
ما به عنوان بیننده، فرصت قضاوت گریس یا دلسوزی برای جو را به دست نمیآوریم. چون مبهوت تلاشهای الیزابث برای درک افکار و رفتار گریس و تقلید کوچکترین رفتارهایش هستیم. در فیلم May December مانند رمان مشهور لولیتا، که مضمون مشابهی با داستان گریس و جو دارد، زیاد درگیر تایید یا رد رابطه این دو فرد نمیشویم چون معمای دیگری برای حلکردن داریم؛ بررسی رفتارهای الیزابث یا همان دختر بازیگر.
قصه ناجور آشنایی و ازدواج گریس و جو، آرام آرام توسط شخصیت جدید داستان به حاشیه کشانده میشود. همانطور که فیلم جلو میرود، ما دست از قضاوت گریس برمیداریم و با داستان الیزابث همراه میشویم. الیزابث، دنبال قضاوت یا تایید گریس نیست بلکه سعی میکند او را درک کند و به دنیای او پا بگذارد. و موفق هم میشود.
کارگردان، قصد ندارد تا ما را با دیدن این فیلم، درگیر پرسشهای فلسفی کند بلکه فقط میخواهد دستمان را بگیرد تا با هم از دنیای عجیب و ناشناختهای عبور کنیم و یک بار دیگر، از خودمان سوالهایی را بپرسیم که قبلا پاسخ قانعکنندهای برایشان پیدا کرده بودیم. دنیایی که به واسطه حضور الیزابث، فرصت لمس آن را به دست آوردهایم.
فیلم May December، فرم جدیدی از روایت دارد. در این فیلم، یک قهرمان اصلی نداریم که با چالشی روبهرو شود و درنهایت غالب یا مغلوب بماند. روایت، اصل ماجراست. کاراکترها وزنی مساوی دارند و بیننده میتواند قهرمانش را از بین آنها انتخاب کند و با او همراه شود.
در نهایت، حتی اگر ژانر فیلم را دوست نداشته باشید، آنقدر از بازیهای خیرهکننده ناتالی پورتمن و جولیان مور لذت میبرید که داستان را فراموش میکنید. امتیاز من به این فیلم، 8.5 از 10 بود.