خیلی وقتا برای مشاوره کسب و کار با مجموعه ای وارد همکاری می شیم، ممکنه نیاز به استخدام نیروهای جدید برای موقعیت های شغلی مختلف باشیم. تو مرحله جذب نیرو، اغلب خود مدیران درخواست می کنن که مصاحبه ها و تعیین صلاحیت افراد توسط تیم مشاور صورت بگیره و فقط تایید نهایی با خودشون باشه. برای من به شخصه دردناک ترین و پر چالش ترین بخش کار، همین مرحله است.
اکثر اوقات تو جلسات مصاحبه با نیروهای استخدامی خانم، برای یک موقعیت شغلی، انگار غم عالم به دلم می شینه چون موضوع غم انگیز و ناراحت کننده اینکه که با دردهای جامعه زنان مواجه می شم که ممکنه خود اون ها هم خیلی بهش دقت کافی نداشته باشن. مشکل بزرگ من برای استخدام یا همکاری با نیروی خانم هم از همین نقطه شروع میشه.
حالا چرا؟؟؟؟ الان توضیح می دم.
اغلب خانم ها در سنین مختلف حتی با داشتن تحصیلات بالا و دارا بودن مهارت های بسیار خوبی که دارن، هنوز نسبت به فعالیت شغلی خودشون بلاتکلیف هستن، نمی دونن به چه کاری علاقه مندن، خیلی ها حتی اگه چندین سال هم شاغل بوده باشن باز هم شجاعت و جسارت فعالیت در یک شغل رو در درون خودشون احساس نمی کنن، به توانایی ها و پتانسیل های خودشون اعتماد ندارن و هزار و یک مسئله درونی و بیرونی دیگه که باهاش درگیرن...
و این جملاتیه که اغلب از این گروه از خانم ها در 90% مواقع در همون جلسه اول و یا جلسه نهایی استخدام می شنوم:
-شوهرم گفت دوست ندارم کار کنی، بذارین دوباره باهاش مشورت کنم بهتون خبر بدم!
-بچه کوچیک دارم، همسرم حاضر به همکاری نیست و میگه چه نیازی به کار کردن داری، اجازه بدین شرایط کاری رو باهاش درمیون بذارم! (قطعا که فعالیت شغلی یا داشتن فرزند خردسال کار بسیار دشواری هست و مشکلات مربوط به خودش رو داره، اما برام جای سواله چرا قبل از تصمیم گیری برای شروع کار، شرایط خودشون رو در نظر نمی گیرن؟)
-مشاور: حقوق پیشنهادی خودتون چقدره؟ -مصاحبه شونده خانم: نمیدونم بذارین نظر شوهرمو بپرسم!
-خواهر شوهرم گفته در طول 1ماه باید 1هفته مرخصی بگیری چون من که تو یه سازمان دولتی کار می کنم، می دونم عرفش همینه!!! حتما مرخصیت رو از همون روز اول صحبت کن چون می خواییم مثل سابق همگی 1بار در ماه یک هفته دسته جمعی بریم مسافرت!
-مادرم گفته اگه بیمه نداشته باشه، لازم نکرده بری! برو یه جایی کار کن که بیمه ات کنن. (البته که بیمه برای هر پرسنلی در هر مجموعه ای الزامیه اما اینجا منظور از عنوان کردنش، تحت تاثیر نظرات دیگران قرار گرفتنه)
-پدرم گفته ببین چقدر حقوق میدن؟ اگه نمی صرفه بهتره بری آزمون استخدامی بانک یا آموزش و پرورش شرکت کنی!
-دوستم گفته من خودم می دونم باید فلان مبلغ، دریافتی حقوقت باشه، سرت کلاه نذارن بهت کمتر بدن!
-پارتنرم گفته یا منم باید تو این شرکت استخدام بشم یا نمی خوام توام بری اینجا کار کنی!
و هزاران مسئله و دغدغه دیگه که در این مطلب نمی گنجه...
اما جدای از اینکه این کار اون مجموعه با فردی که هنوز سردرگم هست نمی تونه همکاری کنه و فقط وقت و انرژی نادرستی برای انجام مصاحبه های طولاتی برای اون خانم می گذاره، اما چرا چنین اتفاقی برای عده ای از زنان برای مشغول شدن به شغلی در یک محیط کاری مناسب و سالم با شرایط مطلوب، ایجاد میشه؟
عوامل پنهان متعددی در جامعه ایرانی وجود داره که مانع از حضور موثر و تصمیم گیری درست زنان در رابطه با خودشون برای فعالیت در بازار کسب و کار میشه، که نه تنها فردی که قرار هست جایی مشغول به کار بشه با این مسئله دست و پنجه نرم می کنه بلکه بسیاری از زنانی که برای مشاوره گرفتن به ما مراجعه می کنن برای راه اندازی کسب و کار خودشون هم تقریبا با چنین مشکلات و دغدغه هایی مواجه هستن.
چند تا از این عوامل مهم:
· کمبود اعتماد به نفس: مهمترین و اصلی ترین دلیل برای یک زن در زمینه اشتغال به کار با توجه به داشتن پتانسیل کاری، مهارت و توانمندی های زیاد و تحصیلات بالا و عدم توانایی در پیدا کردن شغل مناسب خودشون و یا اینکه به شدت تحت تاثیر افکار خانواده، دوستان و جامعه هستن، همین آفت نداشتن اعتماد به نفس کافی هست. البته باید در نظر گرفت که عدم اعتماد به نفس یک مسئله ریشه ای و عمیقه که اغلب نشات گرفته از فرهنگ خانواده، نوع تربیت فرزند دختر در جامعه ایرانی و شیوه تربیتی در مبحث آموزش مدارس و حتی جامعه هست که بزرگترین ظلم رو در حق این قشر از افراد جامعه کرده و اغلب از کودکی به دختران القا شده که تو نمی تونی این کار رو به درستی انجام بدی.
· ارزش قائل شدن بیش از حد برای نقش مادری و خانهداری: در فرهنگ سنتی ایرانی، نقش مادری و خانهداری از اهمیت بسیار بالایی برخورداره. درسته که بیشترین مسئولیت فرزندان با مادر هست و فرزندان در سنین کودکی نیاز بیشتری به حضور مادر دارن. اما اغلب این نکته مهم در نظر گرفته نمیشه که یک مادر فعال و حاضر در محیط های کاری و اجتماعی که فرزندانش به قول معروف از آب و گل دراومدن، می تونه چقدر به درک بهتر شرایط همسر و رشد و تربیت فرزندانش کمک کنه.
· عدم تعادل بین کار و زندگی: برخی از زنان به قدری خودشون رو دست کم می گیرن و برنامه ریزی درستی برای مدیریت زندگیشون ندارن که احساس می کنن اگر مشغول به کار بشن ممکنه نتونن تعادل درستی بین شغل و زندگی شخصی خودشون برقرار کنن و همین تزلزل در رفتارشون نمود پیدا می کنه و فقط کافیه که همسر یا مادرشون بگه نمی خواد با این شرایط بری سرکار، اون موقعست که با کمترین مقاومتی می پذیرن و تسلیم میشن.
· فشارهای اجتماع: در حال حاضربا وجود تغییر شرایط جامعه و تغییر نگرش های زیادی که رخ داده، همچنان در شهرها و فرهنگ های مختلف فشارهای اجتماعی زیادی به زنان برای ازدواج کردن در سنین پایین تر و عدم فعالیت در محیط های کاری وجود داره و یا گاهی شنیدن برخی مشکلات محیط های کاری باعث ایجاد ترس و وحشت برای خود فرد و خانواده برای عدم فعالیت شغلی میشه.
· نداشتن الگوی زن موفق: فقدان الگوهای زنان موفق در شغل های رده بالا در بین افراد خانواده، دوستان و اطرافیان باعث میشه این دسته از افراد به عدم باورپذیری در مورد خودشون برسن و احساس کنن وقتی زن موفقی در شغل و کسب و کار در نزدیکی خودم نمی بینم پس حتما زن های این خانواده امکان موفقیت های شغلی رو ندارن و باید به همون شیوه ای زندگی کنن که بقیه زنان آشنا و فامیل زندگی کردن.
· تعصبات فرهنگی: در بعضی قومیت ها و فرهنگ ها، هنوز هم کار کردن و درآمدزایی یک زن امری ناپسند و ناخوشایند لحاظ میشه و یا فعالیت در برخی محیط هایی که پرسنل آقا هم داشته باشه برای تعدادی از خانواده ها قابل قبول نیست و به همین دلیل مانع فعالیت شغلی یک زن میشن.
· فقدان حمایتهای لازم: عدم حمایت های کافی از سوی خانواده و اطرافیان و دست کم گرفته شدن توانایی های یک زن باعث میشه کم کم خودش هم به این باور برسه که برای فعالیت شغلی خارج از محیط خونه ساخته نشده و یا اگر هم اقدام به این کار کنه با مخالفت های شدیدی از سوی خانواده و یا همسر و حتی در بعضی موارد خانواده همسر مواجه میشه و برای اینکه اختلافات رو به حداقل برسونه، از کار کردن منصرف میشه.
درسته که تمامی این عوامل بسیار مهم هستن اما با توجه به دسترسی زنان به منابع مختلف در دنیای امروز از زن آگاه امروزی انتظار میره که کمی متفکرتر باشه و بتونه با کمک یک راهنما یا مشاور قدرتمندانه برای فرصت های شغلیش تصمیم بگیره.
من بشخصه برای این گروه از افراد از صمیم قلب ناراحت میشم اما استخدام پرسنل برای یک مجموعه و مسئولیتی که بر عهده ما گذاشته میشه مسئله ای بسیار جدی و سنگینه و اصلا شوخی بردار نیست. فقط می تونم برای این عده از زنان و دختران عزیز آرزوی موفقیت کنم و امیدوارم باشم یک روز که خیلی دیر نشده باشه به خودشناسی برسن، توانایی های خودشون رو کشف کنن و در مسیر درستی قرار بگیرن.
البته در حال حاضر هستن دختران و زنان مقتدر و با جسارتی که گوش شنوایی برای دریافت نظرات بقیه دارن اما استقلال فکری خودشون رو هم دارن و بعد از بررسی کلی شرایط شغلی که برای اون در نظر گرفته شدن، اگر بصورت کلی براشون رضایت بخش باشه اقدام به همکاری با اون مجموعه می کنن اما متاسفانه این گروه از افراد رو تعداد کمی از زنان تشکیل میدن. قطعا که نسل های جدیدتر جسورتر و پیشروتر هستن و امیدوارم که کم کم خودباوری در تمامی زنان سرزمینم به واسطه این نسل شکوفا بشه.
در انتها، یک کتاب بسیار مفید و ارزشمند به به تمامی دختر و زنان نازنین برای شناخت بهتر ماهیت وجودی خودشون معرفی می کنم که از استاد عزیزم برایم به یادگار مونده.
عنوان کتاب: زنانی که با گرگ ها می دوند
نویسنده: کلاریسا پینکولا استس
" کار ما این است، که به جای نابود کردن زیبایی طبیعی زنان، برای همه این موجودات، محیطی بسازیم که در آن هنرمندان خلق کنند، عشاق عشق بورزند و شفاگران التیام ببخشند."
اگه به عنوان یک خانم،دوست داشتی از کمک یه مشاور و راهنما برای پیدا کردن مسیرت کمک بگیری حتما به وب سایت ما یه نگاهی بنداز و با بیشتر با زنان موفق در حیطه شغلی آشنا شو.