ویرگول
ورودثبت نام
reza.banfshe59
reza.banfshe59
خواندن ۱ دقیقه·۴ سال پیش

از کرمانشاه تا سراوان برای او


آسمان غم عجیبی در دل خود داشت
هیچ چیز غم انگیز تر از غروب افتاب نبود
بعدر از ۱۸ ماه چشم انتظاری
حتی صندلی اتوبوس هم مرا پس می زد
موزیک
مصداق پاشیدن نمک بروی زخم من بود
من به امید رسیدن اون تن به این ذلت داده بودم
برای ساخت رویا ها
اما او ........
شروع زیبا این انتخاب
تمام این سختی ها را برایم لذت بخش کرده بود
که....
در نهایت پایان تلخی به همراه داشت
این رسم زمانه بود و من فقط و فقط عشق را میدیدم
عشقی چیزی جزء رنج برای من به همراه نداشت
عشق پوچ
البته دوستانم می گویند اسم عشق را لکه دار کردن این جماعت نادان
این فقط هوس است و جز دورغ گویی چیزی نیست
دروغی که هر دو طرف کاملا میدانند و باز هم ادامه میدهند
راستم هم می‌گویند
ولی من او را با تمام وجودم دوست داشتم
تا حدی که .....
البته تعریف کردنش بی معناست
او بدون آنکه متوجه شود هدیه های گران بهایی را به من اهدا کرد
مثل
فهمیدن معنای واقعی عشق
تلاش برای شاد کردن خود نه دیگران
درس گرفتن از زندگی دیگران
و ......
اما برای من این هدایا هزینه زیادی به همراه داشت
به قیمت عمر و جوانیم
به قیمت دوری از خوانواده و زندگی در شرایط سخت
و من در نهایت این دروان سخت را پشت سر گزاشتم
شب بخیر سراوان



خدمتدل نوشته سربازیمرزبانیهوشنگ ابتهاجطهران
سلام من رضا بنفشه ام. عاشق بازاریابی البته از نوع محتوایی . اینجاهم مطالبی که آموزش دیدم و در اختیار شما دوستان قرار میدم تا با نظرات شما عزیزان بهتر یاد بگیرم.
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید