ویرگول
ورودثبت نام
رضا حاجی کریم
رضا حاجی کریم
خواندن ۶ دقیقه·۵ سال پیش

ما و انتخابات

ما و انتخابات

یکی از چالشهای فکری مهم دو هفته اخیر من، رای دادن یا رای ندادن در انتخابات دوم اسفند است. برای کسی که باور دارد دموکراسی هم هدف است و هم مسیر، برای کسی که عمیقا اعتقاد دارد دموکراسی و توسعه سیاسی صرفا از مسیر و راه دموکراتیک میسر است و برپایه همین تحلیل از ۱۵ سالگی در انتخابات مختلف شرکت کرده، اینبار رای دادن یا ندادن به یک دغدغه تبدیل شده است.

حضور ما در انتخابات گذشته منجمله سالهای ۷۶، ۹۲ و ۹۶ که ملت ایران با درصد بالای مشارکت پای صندوقها حاضر شدند، منجر به حصول نتایج مورد نظر کسانی که درصدهای بالای مشارکت را رقم زده‌اند نشده است. آزادیهای سیاسی مد نظر دولت اصلاحات و تعاملات بین المللی مورد نظر دولت اعتدال به طور کامل شکل نگرفته و اگر توفیقی هم در این مسیر حاصل شده، نهادینه نشده است.این امر درکنار ناکارآمدی برخی ساختارهای موجود موجب دلسردی شدید مردم از حضور پای صندوقهای رأی شده است.

اما در چنین شرایط ناامید کننده ای فکر کردن به انتخابات چه محلی از اعراب دارد؟

1.توسعه سیاسی در سرزمین ما امری نوپا بوده و قدمت آن در ایده آلترین شرایط به یک قرن -از مشروطه تا کنون- میرسد. این موجودیت نوپا در طول حیاط سیاسی خود دچار چالشهای عدیده‌ای شده است. جنگ، کودتا، انقلاب و... در کنار به قدرت رسیدن حاکمانی که اعتقادی به این توسعه نداشته اند سبب شده تا این درخت همچنان نحیف و آسیب پذیر باقی بماند.

2.گذشته از عوامل فوق، استقرار دموکراسی در هر سرزمین و کشوری همواره با مخالفتهای عدیده‌ای روبرو بوده است. این مخالفتها آنجا پررنگ میشود که یکی از وجوه مشخص توسعه سیاسی و استقرار دموکراسی، شفافیت و توزیع برابر قدرت تعریف میشود که طبعا به مذاق کسانی که اعتقادی به سیال بودن قدرت و لزوم جابه جایی آن ندارند خوش نمی آید.

3. اقتدارگرایانی که این شفافیت را مانع بسط قدرت سیاسی و اقتصادی خویش میبینند میکوشند تا به هرنحوی و با عملکردهای مختلف مانع از شکوفایی این شفافیت و توسعه سیاسی شده و با مبانی تفکر ماکیاولیستی، از میدان به درکردن رقیب با استفاده از هر روش و اهرمهای گوناگون را در این مسیر مباح میدانند.

4.در چنین شرایطی بی شک خواسته بلافصل این اقتدارگرایان، عدم مشارکت مردم در انتخابات است. این تفکر به واسطه بهره گیری از پایگاه رای ثابت، به دنبال برگزاری یک انتخابات با حداقل حضور مردم بوده تا در سایه رای ثابت خود بتوانند مجلسی یکدست و بدون مزاحمت نمایندگانی که به گونه ای دیگر میاندیشند را شکل دهند.

5.در این وضعیت، رای ندادن و قهر با صندوق رای به چه تعبیر خواهد شد؟ این رای ندادن حرکتی در جهت خواسته این اقتدارگرایان نخواهد بود؟ در تجارب قبلی قهر با صندوق رای -شورای شهر 81، انتخابات ریاست جمهوری 84 و مجلس 90 – چه نتیجه ای حاصل شده است؟ نتیجه حاصل شده از این قهر با صندوق جز پیروزی تفکر رییس جمهور معجزه هزاره سوم و به قهقرا رفتن کشور و سقوط تمام شاخصهای اقتصادی و اجتماعی بوده است ؟

6.به تجربیات جهانی تحقق دموکراسی نگاه کنیم. استقرار دموکراسی در فرانسه دو قرن زمان برده است. از ژوییه 1789 و سقوط باستیل تا شکل گیری جمهوری سوم در دهه های اول قرن بیستم، قریب به یکصد پنجاه سال به درازا کشیده و در نهایت جمهوریت در آن دیار نیز هنگامی شکل میگیرد که ملت مسیر انتخابات را پیشه میکند. مسیر تحقق دموکراسی به مثابه به راه افتادن طفل نوپا، مسیر زمین خوردن و برخاستن است. قهر با صندوق رای، قهر با برخاستن مجدد است. در مسیر تحقق دموکراسی باید زمین خورد و برخاست. اگر منویات و آرمانهای ما در انتخابات 20 سال اخیر محقق نشده است، باید باز هم تلاش کرد. باید هربار و هربار آنهم صرفا از راه دموکراتیک خواسته ها را مطالبه کرد. دوستانی که به حق از وضعیت موجود ناامیدند و طریق تحریم انتخابات و قهر را پیشه کرده اند، چه استراتژی در ذهن دارند؟ بدیل آنها در برابر گزینه انتخابات چیست؟ میدانم که درگذشته نیز با همین انگیزه ها بارها در پای صندوق حاضر شده ایم و آنچه میخواسته ایم حاصل نشده اما همین تلاش کردن و صرف کردن فعل خواستن، مشق دموکراسی کردن است.

7.به تجربیات جهانی آنارشیسم و شورش نگاه کنیم. کدام جنبش اجتماعی و کدام تفکر در جهان امروز توانسته از کف خیابان و اعتراض و شورش، دموکراسی و توسعه سیاسی خلق کند؟ بدیل انتخابات و صندوق رای، جز مطالبه خواسته ها در کف خیابان و شورش خواهد بود؟ محرکهای خارجی در منطقه ای آشوب زده و بحرانی نیز در این میان مزید برعلت خواهند شد.

8.از یاد نبریم که در مجلس هشتم نماینده ای همچون علی مطهری – که از نظر تفکر سیاسی در اقلیت کامل بود-یک تنه رییس جمهور وقت را به جلسه سئوال کشید. وجود یک تفکر حامی اصلاحات، دموکراسی و توسعه سیاسی هرچند در اقلیت کامل، به مراتب بهتر از عدم وجود این اقلیت خواهد بود.

10. مجلس آینده دستورکارهای مهمی در پیش رو دارد. اتخاذ مواضع رادیکال در خصوص موضوعاتی همچون خروج احتمالی از NPT، افزایش تخاصم با آمریکا و انگلستان و اروپا، موضعگیری در خصوص ارتباط با همسایگان، اتخاد موضع در مورد آزادیهای اجتماعی و.... از جمله مواردی هستند که میتوانند بر زندگی ما اثرگذاری زیادی داشته باشد. با وضعیت بغرنج و قابل تاسف ارزیابی صلاحیتها که منجر به از بین رفتن توان رقابت شده است، احتمال قریب به یقین اکثریت مجلس در اختیار اصولگرایان آنهم از نوع رادیکال و تندروی آن خواهد بود اما تنها انگیزه باقی مانده برای رأی دادن، امید به وجود تعداد بسیار محدود از نمایندگانی است که در خصوص مواضع فوق به گونه ای دیگر می اندیشند و این امر میتواند سبب تعدیل در اتخاذ مواضع رادیکال نمایندگان تندرو یا حداقل پژواک کوچکی از خواست اکثریت ملت در مجلس گردد.

11.سرنوشت مام میهن قابل قهر نیست. از بی تدبیری و انفعال در برابر سقوط وضعیت اقتصادی ملت، از بی توجهی به مطالبات ساده مردم، از آبان خونین، از هواپیمای سرنگون شده و عذرخواهی نکردن و بی تفاوتی و دروغگویی متعاقب ان، دل شکسته، آزرده و خونین دل هستیم اما نمیتوانیم در برابر سرنوشت این گربه زیبای نشسته کنج نقشه آسیا بی تفاوت باشیم.اجازه دهیم منطق بر احساس یأس و ناامیدی و خستگی غلبه کند.

12. نیک میدانم که بین خواسته های به حق مردم و عملکرد حاکمیت در این سالها فاضله گزافی بوده است و مسیری که اتخاذ شده به نفع و صلاح و فلاح میهن نیست. اما در مقابل مام میهن کدامیک دلسوزتریم؟ ما یا اقتدارگرایان؟

و در آخر اینکه با دلی خونین و دیدگان اندوهگین از حال و روز این روزهای کشورم، رای میدهم چون روزهای سیاه 84 تا 92 را از یاد نبرده ایم. روزهای به محاق رفتن اندیشه، هنر و تدبیر. روزهای "کاغذپاره دانستن قطعنامه ها" و روزهای "خس و خاشاک" دانستن ملت. رای میدهم تا آنچه در تیرماه 84 بر ملت حادث شد و ملت کشورم هنوز که هنوز است تاوان آن را میدهند تکرار نشود. رای میدهم تا با حضور حتی تعداد محدودی از نمایندگان معتقد به شفافیت و مردم سالاری، حداقل شفافیت در پارلمان به عنوان خانه ملت حاصل گردد تا مانع از شکل گیری و نهادینه شدن خط مشی ای گردم که چشم دوخته در برابر دوربین تلویزیون قاطعانه بروز خطای انسانی در سقوط هواپیما را تکذیب میکرد. رای میدهم برای حفظ "سرمایه اجتماعی" که در هر جامعه ای بر سه اصل "مشارکت، انسجام و اعتماد" پابرجاست و در نبود سرمایه اجتماعی هر جامعه ای قدم در مسیر اضمحلال خواهد گذاشت. رای میدهم و براین باورم در طول تاریخ، پهلوانانی برای بقای نام زیبای ایران، جان داده اند و امروز که دشمنان بیرونی و جزم اندیشان کوته فکر داخلی عامدانه یا از روی جهل کمر به همت تخربش بسته اند، رای دادن کمترین کاریست که میتوان در برابر این نام بزرگ انجام داد. چون یاس و ناامیدی را برادر مرگ میدانم و به امید آینده آباد برای ایران زمین پای صندوق رای خواهم رفت.

این نوشتار را بعد از 15 روز درگیری ذهنی در خصوص شرکت کردن یا شرکت نکردن در انتخابات به رشته تحریر آوردم تا در آینده نه چندان دور پاسخی برای وجدان خویش که از عملکردم در قبال میهنم سئوال میکند داشته باشم.

رضا حاجی کریم

27/11/98

انتخاباتمجلسایرانتحریم انتخاباترأی دادن
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید