ویرگول
ورودثبت نام
رضا خواجه نوری
رضا خواجه نوری
خواندن ۲ دقیقه·۳ سال پیش

بی‌رویا - آرین وزیردفتری

یکی از معضلات کارگردانان جوان و سینه‌فیل سینمای ایران کلاژ ساختن است. فیلم‌هایشان پر است از ادای دین به سینماگران و فیلم‌های مورد علاقه‌شان. برخی حتی به این هم بسنده نمی‌کنند و سکانس‌ها را مو به مو بازسازی می‌کنند. هومن سیدی از دسته دوم است. کارنامه هومن سیدی پر است از این کپی کردن‌ها. حالا سیدی این بار در مقام تهیه کننده #بی_رویا باز هم این مسیر را ادامه داده. آرین وزیردفتری که تا پیش از این فیلم‌های کوتاه تحسین شده‌ای ساخته در مقام کارگردان سراغ یک درام روانشناختانه رفته است. البته هیچ بعید نیست که مثل فیلم شب طلایی پسر حاتمی‌کیا اینجا هم نقش هومن سیدی بیش از تهیه‌کننده صرف باشد.

با اینکه سالها از آخرین فیلمی با مضمون مشابه در سینمای ایران گذشته و این خرق عادت را می‌شد به فال نیک گرفت اما در نهایت نتیجه کار مایوس کننده است. فیلم تمام تلاشش را می‌کند تا خودش را برای تماشاگر لو ندهد. حاضر است تن به هر ژانگولری بدهد اما مچش تا انتها برای بیننده باز نشود. به همین خاطر فیلم دو نیمه کاملا متفاوت دارد. به یکباره لحن عوض می‌کند و تمام موقعیت‌هایی که در نیمه اول ساخته در نهایت با یک توضیح مکتوب! چهارخطی در انتهای فیلم گره‌گشایی می‌شود.

در صنعت تبلیغات تقریبا هر تبلیغ موفق آن ور آب به طرفة‌العینی کپی شده و نسخه وطنی‌اش برای مصرف کنندگان داخلی ساخته می‌شود. حال این فرمول گویا در سینمای ایران هم روز به روز بیشتر باب می‌شود. سال گذشته بود که فیلم تحسین شده «پدر» فلورین زلر اکران شد. احتمالا موفقیت و ساختار جذاب روایی‌اش انگیزه‌ای شده که تیم سازنده بی‌رویا هم با تغییر مختصری در موضوع، داستانی در این حیطه روایت کنند. به صحنه گفتگوی رویا و زیبا در آشپزخانه دقت کنید حتی مدل کاشی‌های دیوار شبیه فیلم پدر است. و سپس در سکانس‌ پایانی آشپزخانه‌ای با شکلی متفاوت را شاهدیم. البته اگر بیشتر فکر کنید فیلم‌های مشابه دیگری با این مضمون در تاریخ سینما پیدا خواهید کرد. شاید مهم‌ترین‌شان شاتر آیلند اسکورسیزی باشد.

اما مساله من با فیلم صرف این گرته‌برداری‌ها نیست. مساله اصلی این است که فیلم اطلاعات کافی را در اختیار تماشاگر نمی‌گذارد. نشانه‌هایی که در فیلم کار گذاشته شده برای همراه شدن با کاراکترها و رسیدن به آن نقطه پایانی کافی نیست. زبان روایی فیلم الکن است. تمام ابتکار فیلم‌ساز در این راستا محدود شده به بازی با مساله چشم و عینک و عمل چشم. در واقع مساله عینیت و توهم به دم‌دستی‌ترین شکل ممکن ما به ازای تصویری/روایی پیدا کرده است. عمل جراحی چشم رویا در واقع نقطه چرخش مرکزی داستان است که قرار است ما را متوجه مشکلات کاراکتر اصلی بکند. نماهای گذاشتن/برداشتن عینک آفتابی، جابجا شدن عینک طبی و قطره ریختن در چشم از فرط تکرار و تاکید غیرقابل تحمل می‌شود. و به همین خاطر وقتی فیلم با المان‌های تصویری نمی‌تواند خود را توضیح دهد و لاپوشانی کارگردان برای لو نرفتن داستان هم به قضیه اضافه می‌شود لاجرم تیم سازنده مجبور می‌شود با یک بیانیه کتبی فیلم را جمع و جور کند و این تلاش برای فاصله گرفتن از فیلم‌های تکراری سینمای ایران عقیم می‌ماند.

(یک از پنج ستاره)



بی رویاهومن سیدییادداشت‌های جشنوارهجشنواره فجرفیلم
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید