طنزنویسی دلمشغولی اصلی ابراهیم رهاست اما در کنار طنزنویسی سابقه فیلمنامهنویسی، و کار مطبوعاتی نیز در پرونده کاری او دیده میشود.
ابراهیم رها زاده بیستمین روز آبان سال ۱۳۵۰ با نام اصلی علی میرمیرانی و نام مستعار ابراهیم رها. بیشتر، بر روی جلد کتابهایش نام ابراهیم رها به عنوان نویسنده درج میشود.
رها که در جایی گفته نویسنده محبوب خارجیاش کورت ونه گات است، نزدیک به دو دهه تلاش کرد تا ابراهیم رها نامی صیانت شده باقی بماند و معلوم نباشد چه کسی است! اما به قول خودش: یکبار در یک سرچ گوگلی که نام ابراهیم رها را سرچ کرده بود، در همان نتیجه اول، گوگل نام علی میرمیرانی را آورده بوده و همان جا بوده که فهمیده این گوری که سالها بر سرش گریه کرده، مردهای تویش نیست! عمو جان استالین، از اون بالا کفتر میآیه، پرت و پلا، چه قدر خوبیم ما، شرلوک هولمز خالی نبند و قورمه سبزی عناوین تعدادی از کتابهای اوست.
نامه به یک سرمایه خارجی
سلام سرمایه خارجی، خیلی لوسی!
شنیدم امسال اصلا حتی یک دلار هم جذب نشدهیی. وا، بدسلیقه، راستی سرمایه خارجی، چرا در هشت ماهه اول امسال حتی یک دلار هم طبق گفته بانک مرکزی، جذب ما نشدهیی؟ چرا؟ ما اصلا برات جذاب نیستیم؟ ما به این خوبی، به این قشنگی، به این دلبری (با دلبرهای آن کتاب خاص تفاوت داریم، البته) دیگه از ما جذابتر کجا پیدا میکنی جذبش بشی بلا.
سرمایه خارجی جان، من واقعا دلیل جذب نشدن تو را نمیفهمم. همه چیز اینجا ردیف است. ما از تو با آغوش باز (فکر کن) استقبال میکنیم. ما خیلی تلاش میکنیم تو جذبمان بشوی. تنش زدایی کردهایم.
خب اینکه از این. منطق داشته باش جذابیم دیگه، بیا جذب ما شو، باشه؟
سرمایه خارجی عزیز، بیا خودت رو به ما بجذبون، دلیلش هم اینکه بر فرض مثال الان ما درگیر برگزار کردن یک انتخابات برای مجلسمان هستیم. خب مشت نمونه کوبیدن به دهان یاو گویان است (یا یک چنین ضربالمثلی، توی همین مایهها).
سرمایه خارجی خوب من، ما اساسا با سرمایه میانه خوبی داریم. هر کس در ایران به آن برسد از نظر ما یا دزد است یا غارتگر یا بانک خصوصی عوضی دارد، یا به بخش خصوصی وابسته است.
مهر و محبت را عشق میکنی؟ حالا اگر طرف خارجی هم باشد که دیگر عالی است، یا گرایشات غربی دارد یا بالاخره در دوره بچگی روی تی شرتش یک بار پرچم امریکا چاپ شده، یا با این تفاسیر نمیدانم چرا جذب ما نمیشوی.
چرا دست دست میکنی؟ دو دستی بیا جذب ما شو!
…
نامه به یک جمال شورجه
سلام جمال، جمالتو عشقه
من اول نامه عذر خواهی میکنم از تو که نامهات یک روز به تاخیر افتاد. فوت احمد بورقانی عزیز باعث شد نتوانم همان دیروز نامهات را بنویسم. حالا که روی دور عذرخواهی کردنم، از موسی قربانی و الیاس نادران هم که نشد دیروز از آنها یاد کنم معذرت میخواهم.
اما شما آقا جمال. خوبی؟ نامه به شدت سرگشادهات را به یک عده هنرمند معلومالحال خواندم. خوب بود جمال. گفتهیی باز هم در جو و هوای نزدیک به انتخابات، فیل هنرمندان سینماگر ما، هوای هندوستان تساهل و تسامح کرده است.
این فیل و هندوستان را خوب آمدی جمال. به نظر من هم فیل هنرمندان سینماگر ما اغلب یاد بد چیزهایی میکند. مثلا یاد این میکنند که نامه بنویسند و حین نوشتن توهم بزنند که فرهنگ کشور یعنی کتابهایی که پسر خالهشان میخواند و البته جملگی را شوهر خالهشان نوشته و ایضا هنر مملکت یعنی شیوه آواز خواندن پسر همسایهشان زیر دوش (آب گرم یا آب سردش فرقی نمیکند. تساهل و تسامح را میبینی جمال؟) این فیل هنرمندان ما اساسا یک جور چیز بی تربیتی است، فیل همه جورش بد است با آن خرطوم درازش حالا اگر مال هنرمندان باشد دیگه بدتر. خرطوم فیل هنرمندان است لوله دراز قلیان که نیست مهم باشد جمال جان.
گفتهیی باید واقعا تکلیف نظام و سیستم فرهنگی کشور با اینها روشن شود. به واقع از ته دل عرض میکنم روشنتو بخورم، میبینی جمال، فیل سینماگران ما که یاد هندوستان میکند یک دفعه تصمیم میگیرند تکلیف عزت الله انتظامی و علی نصیریان و… را روشن کنند عین روز.
دمشان گرم، حتی داغ. گفتهیی به سینماگران که تا کی باید خود را به خواب خرگوشی بزنیم. گرفتم جمال، تو در این تعبیر، احتمالا معتقدی بخش گوشی زیادی است. چشم. آن نوع خواب را که فوت آبیم. شما نگران نباش دوستان مشغولند.
بقیه را هم رسما همین بدون گوشی فرض کردهاند. این کلامت دیگر بی نظیر است، حیف که بوتو نداری، آنجا که در توضیح حذف فیلمها از جشنواره گفتهیی: گاه پزشک برای درمان و سلامت جان بیمار عضوی را که آلوده است، قطع میکند تا سلامت بیمار به خطر نیفتد.
بابا جراح، چطوری دکتر جمال شورجه جان؟ شما که عمل میکنی لطف کن چهار تا قرص و شربت هم برای این سینما بنویس دل آشوب ادواری برخی سینماگران نسبت به اهالی سینما رفع شود عجالتا. حالا که دستت به عمل است (ای عملگرا) این سینما را چهار تا عمل زیبایی کن، محمد ورشوچی را هدیه تهرانی نشان بدهد. قربان دستت جمال جان. شما خوب نامه مینویسی. پتانسیلش را هم داری، خواستی بگو این ستون پستخونه را در اختیارت میگذاریم. بی تعارف.
منبع: بیوگرافی: علی میرمیرانی (ابراهیم رها)
لينك خريد كتاب هاي ابراهيم رها