
گاهی که در مشاورهها یا پروژههای خودم در چندراهی تنوع محتواها و بسترهای انتشارش گیر میکنم میگویم:
الان باید اون آقاهه بیاد و بگه: "همشو بده"
«همشو بده» در عمل فقط با توزیع محتوا (Content Distribution) معنا پیدا نمیکند، چون نمیتوانیم یک فایل را همانطور که هست در همه جا بریزیم بلکه باید همزمان بازتولید محتوا (Content Repurposing) هم انجام بشود تا هر پلتفرم نسخهی مناسب خودش را داشته باشد.

📌 پس «همشو بده» در دنیای مارکتینگ مساوی میشود با ترکیبی از خلق/تولید محتوا + بازآفرینی + توزیع محتوا
خلق/تولید محتوا + بازآفرینی محتوا + توزیع محتوا چی میخواد؟
"پول و نیروی انسانی"
چطور میشه این پول و نیروی انسانی رو به حداقل رسوند اما به همون میزان نتیجه گرفت؟
با "هوش مصنوعی" حتی سریعتر و به نسبت ارزانتر
من تا پیش از این در کانال تلگرامم (Videomarketing+AI) بارها نوشته بودم "هوش مصنوعی میتونه ما رو بهتر و سریعتر به نتیجه برسونه" اما اخیرا احساس میکنم استفاده از صفات "بهتر و سریعتر" برای توصیف هوش مصنوعی کافی نیست.
بنابراین میخواستم کلماتی پیدا کنم که قدرت واقعی AI را فریاد بزنند، کلماتی که نشان دهند هوش مصنوعی فقط یک ابزار الگوریتمیک بهتر و سریعتر نیست، بلکه یک انقلاب است!
برای پیدا کردن بهترین توصیفات که بتواند وجوه فراتر هوش مصنوعی را بیان کند پس از مشورت با هوش مصنوعی به این نتایج رسیدم:
ارزانتر (مثل جادویی که هزینهها را غیب میکند)
کارآمدتر (انگار زمان و انرژی را در یک بطری فشرده میکند)
خلاقانهتر (مثل نقاشی که ایدههای بدیع را روی بوم ذهن میکشد)
دقیقتر (مثل یک تکتیرانداز که خطا نمیکند)
مقیاسپذیرتر (مثل ابرقهرمانی که بینهایت بزرگ میشود)
هوشمندانهتر (مثل یک مغز متفکر دیجیتال)
پایدارتر (مثل قلعهای که در طوفان نمیلرزد)
و نوآورانهتر (مثل موشکی که به سیارات ناشناخته میرود)
این صفات درخشان بودند، اما هنوز نمیتوانستند آن "فراتر از الگوریتمی بودن" را که در ذهنم بود، فاش کنند. منظورم این است که هوش مصنوعی مثل یک موجود زنده عمل میکند نه مثل یک ماشین که فقط کدهای خشک و بیروح را اجرا میکند. الگوریتمهای سنتی مثل رباتهای آهنی قدیمیاند: دستور بگیر، اجرا کن، تمام.
هوش مصنوعی مثل یک جادوگر دیجیتال است که یاد میگیرد، فکر میکند و با دنیای اطرافش رقص هماهنگی میکند. این حس، در هیچکدام از صفات اولیهای که گفتم جا نمیشد. من به دنبال چیزی بودم که بگوید AI سیستمها را به سطحی میبرد که انگار خودشان نفس میکشند؛ چیزی که فقط میتوانستم اسمش را "هوش مصنوعیطورتر" بگذارم!
حالا ماجرا هیجانانگیزتر شد. من مثل یک کاوشگر در جستجوی گنجی افسانهای بودم: کلمهای که "هوش مصنوعیطورتر" را توصیف کند. این عبارت خودساختهام مثل یک معما شده بود. چطور میتوانستم حس پویایی، یادگیری و فراتر رفتن از مرزهای الگوریتمی را در یک کلمه خلاصه کنم؟
بعد از سر و کله زدن مفصل با هوش مصنوعی به توصیفات بهتری رسیدم:
هوشمندتر (مثل یک استراتژیست که همیشه یک قدم جلوتره)
تطبیقپذیرتر (مثل موجودی که با هر طوفان خودش رو بازسازی میکنه)
یادگیریمحورتر (مثل کتابی که خودش صفحاتش رو مینویسه)
پویاتر (مثل رودی که مسیرش رو خودش پیدا میکنه)
شناختیتر (مثل مغزی که نه فقط محاسبه، بلکه درک میکنه)
و خودمختارتر (مثل سفینهای که بدون خلبان به ستارهها میرسه)
هر کدام از این کلمات مثل تکهای از یک پازل هستند. "شناختیتر" از همه نزدیکتر بود چون انگار AI را به موجودی تبدیل میکرد که نه فقط دستورات را اجرا میکند، بلکه میفهمد، استدلال میکند و مثل یک انسان تصمیم میگیرد.
در اوج این ماجرا، مثل وقتی که یک قهرمان تمام قطعات پازل را کنار هم میچیند، فهمیدم که میتوانم همه این صفات را زیر یک پرچم حماسی متحد کنم: "هوشمندانهتر". این کلمه مثل یک شمشیر جادویی بود چون نه تنها "بهتر" و "سریعتر" را در بر میگرفت (چون هوشمندی یعنی کیفیت و سرعت)، بلکه تمام رازهای فراتر از الگوریتمی بودن را هم فریاد میزد. یادگیری؟ انعطاف؟ خلاقیت؟ خودمختاری؟ همه زیر این پرچم جا میشدند!
وقتش بود که پست کانال تلگرامم (Videomarketing+AI) را ویرایش کنم:
خلق/تولید محتوا + بازآفرینی محتوا + توزیع محتوا چی میخواد؟
"پول و نیروی انسانی"
با هوش مصنوعی میشه این پول و نیروی انسانی رو "هوشمندانهتر" مصرف کرد و به نتایجی "هوشمندانهتر" نیز رسید.
بهتر است پاسخ این سوال را با یک مثال بیان کنم. فرض کنید یک وبینار یک ساعته برگزار کردید و حالا قصد دارید از محتوای آن را بازآفرینی و توزیع کنید. تا قبل از هوش مصنوعی باید آن را ادیت میکردیم، به قطعاتی تقسیم میکردیم و در شبکههای اجتماعی منتشر میکردیم بدون آنکه از درستی کارمان مطمئن باشیم!
یا یک نفر آنرا تماشا میکرد، متنش را استخراج میکرد و از آن یک محتوای بلاگ میساخت. دردسر عکسهای متناسب برای بلاگ هم به آن اضافه میشد که اکثر اوقات هم منجر به عکسهایی تکراری و دانلودی میشد. کارهایی زمانبر و پر هزینه که میزان اثرشان در نزدیک شدن به اهدافمان قابل اندازه گیری دقیق نبود چون چیزی به نام شخصی سازی وجود نداشت!
حالا با هوش مصنوعی علاوه بر انجام سریعتر و بهتر کارهایی که قبلا انجام میدادیم کارهایی فراتر قابل انجام شده که بارزترین وجوه آنها هدفمند بودن، قابل پیش بینی بودن، قابل اندازه گیری بودن و امکان شخصی سازی است. برای مثال بخشی از کارهایی که میشود برای همین وبینار یک ساعته جهت بازآفرینی انجام داد، استفاده از هوش مصنوعی در چنین مواردی میتواند باشد:
تشخیص هوشمندانه بخشهای کلیدی یعنی با هوش مصنوعی بفهمیم کدام قطعه از این یک ساعت تعامل بیشتری با مخاطبان ایجاد کرده یا پیام مهمتری را بیان کرده تا به کلیپهایی برای توزیع در شبکههای اجتماعی تبدیل شود
بازآفرینی محتوای همان کلیپ برای شبکههای اجتماعی متناسب با فضای آنها مثلا برای لینکدین با یک پست کاروسلی که با هوش مصنوعی Gamma.app ساخته شده؛ برای اینستاگرام با یک اینفوگرافی که با Canva.com ساخته شده و در آن از Canva AI کمک گرفته شده؛ برای ایکس با یک رشته توئیت بحث برانگیز با لحن مورد پسند توئیتری و رعایت تعداد کاراکتر محدود آن؛ و از همه مهمتر حل شده بودن چالش "حالا هشتگ چی بزنم؟"
از نگاهی دیگر هوش مصنوعی میتواند به راحتی بگوید کدام مطالب وبینار برای تیم فروش خودمان مناسبتر بود و کدام مطالب برای تیم بازاریابی و سپس آنها را دستهبندی و آمادهسازی کند هرچند که از نقاط مختلفی از وبینار باشند. برای آن مطالب میشود با Notebooklm.google.com فلش کارت و کوئیز ساخت و به آموزش کارمندان بیشتر کمک کرد. میتوان از آن مطالب مختص هر تیم با Audio Overviewی همین هوش مصنوعی فایلهای صوتی ساخت تا بتوانند در موقع مقتضی گوش کنند و یه عالمه بازآفرینی هوشمندانه دیگر...!
کمک بزرگ دیگر میتواند آماده سازی محتوای وبینار با تحقیق مطالب توسط امکان Deep Research در Gemini گوگل باشد که مطمئن باشیم نکتهای از دست نمیرود در حالیکه از امکانات آن شامل خروجی اینفوگرافی بهره گرفتیم یا حتی نقشه ذهنی مطالب را با امکان Mind Map در هوش مصنوعی Monica ساخته و در اختیار شرکت کنندگان گداشتهایم و یه عالمه کمک دیگر برای غنای بیشتر محتوای وبینار بطور هوشمندانه...!
و بعد زا تمام اینها جمع آوری بازخوردها و آنالیز و تحلیل آنها با کمک هوش مصنوعی ChatGPT یا Grok که منجر به برنامهریزی بهتر برای وبینارهای بعدی میشود.
دقت کنید اینها فقط بازآفرینی عادی که تغییر فرمت محتوا باشد نیست یلکه به دلیل هدفمند بودن برای مخاطب مشخص بر مبنای نیاز آن و مطابق بستر انتشار بودنشان، نوعی بازآفرینی هوشمندانه هستند.
به نظرم وقت آن رسیده که مطابق نوشته هایلایت شده کتاب "هوشیار" عمل کنیم:
کدام کارهایمان در دنیای محتوا "هوش مصنوعی پسند" هستند و میتوانیم آنها را به ماشینها بسپریم تا با نظارت ما انسانها هوشمندانهتر انجامشان دهند؟
