+اسپیکر و گم کردم ؛ فدای سرم که گم کردم ، چرا انقد حالم گرفته شد
-خب تو ک پول نداری الان میخوای جوابش و چی بدی
+تا حالا شده نگران چیزی باشی بعد حل شه ؟ ول کن دیگه بیخیال ؛ تا اخر هفته وقت بگیر اصن شاید یهو دیدی پیدا شد
-چطور پیدا شه ؛ تو ک از سرایدار و حراست و همه جا سوال کردی ، خودتم ک اصلا قد ی عدس یادت نمیاد چیکار کردی باهاش . کجا گذاشتی . حالا میخوای چه کنی ؟ این پیدا بشو نیست
+اه بابا دست از سرم وردار ... بخدا کار دارم ، قرار بود پس فردا نصف مجموعه روزمرگیت و ببندی ولی هنوز یدونه کارم فاینال نکردی
-لعنت به کار و روزمرگی ... این چه کاریه ک پولش بخور و نمیرم نیست ، این چه کار و زندگی ایه من دارم ، اسپیکرش و به من سپرد ، حالا که گمش کردم پول ندارم مثش و بخرم
+اینطور نگو مرد ؛ داری یاد میگیری ، چرا همچین شدی یهو ، تو ک خیلی ادعات میشد ، تو ک میگفتی اهمیتی نداره اگر هر از گاهی قارچ های غربت در میان
-میدونی منم دوسندارم اینطوری مغزم خورد شه اصن تو ک میشناسی من و ؛ تا ریال آخر حسابم و شده بستنی یخی بگیرم تو خیابون عین بچه ها با دمپایی راه برم و گاز بزنم خرج میکنم و پول برام مهم نیست ؛ اما حالا چیکار کنم ، مال من ک نیست ، مال من بود میگفتم گور پدرش اصن اسپیکر نخواستم .. این آدم و هر روز دارم میبینم ، تازه بدبختی مال اونم نیست ! برا خواهرشه
+آره میشناسمت ولی تو هیچ وقت انهمه تند نمی رفتی ...! نگا ببین بچه ها چطوری نشستن تو خوابگاه دارن حکم میزنن ؛ اصن چرا پا نمیشی بری با نادر یه چایی و نبات بزنی بگی خودش جور میشه ... اصن مگه دلار نخریده بودی تهش میفروشی ، خدا بزرگه ، دوباره بیشترشو میخری
-اونموقع ک خورد خورد جمع کردم ب خودم گفتم ک این حساب و برداشت نمیکنم ؛ فقط هی میزارم روش ، بیخیال تورم بیخیال هر چیز دیگه ای ، این دلارا رو یا موقعی میفروشم ک بخوام از اینجا برم یا بخوام بیزنس خودمو استارت کنم؛ اصن چرا دارم اینا رو برات توضیح میدم ، خودت ک میشناسیم ... خیلی حیفه واسه ی اسپیکر مسخره دست بزنم بهشون
+بزن بره رضا ؛ این پولا برا کی مونده ک برا تو بمونه ؛ اونموقع ک شجریان میخوند نه مُلک خضر بماند نه ملک اسکندر بعد تو انقد خوشت اومد که بدنت مور مور شد و گفتی لعنت به هر چی تعلقات توی این دنیاعه چرا حالا که کارت گیر شده یخورده وا نمیدی ... باور کن اگ رد کنی بره و مغزت و وا کنی الان کاراتو میبندی به موقع ده برابر این قیمت میکنی تو آستین مشتری همین کار و
-هه بابا دلت خوشه کدوم مشتری ؛ تهش چند تا دانشجو اینا رو ببینه بگه به به ؛ تهش بزارم اینستا همون دوستام بیان مرامی چند تا کامنت بزارن ؛ شاید استوریم کنن ولی خب اینا نون و آب میشه برا من ؟! به این پسره ک اسپیکرش و به من سپرده بود چی بگم ؛ دیدی لنتی ، اخرش دارم سر یه چیز مسخره ای دست میزنم به پس انداز
+تو که همچو آدمی نبودی ؛ پاشو برو ی چیزی بخور ، به خودت هوا بده ، با یکی حرف بزن ، ببین رضا الان داغی ، بیخود هی رو کیبورد میزنی که چی ؟ اینا رو کی میخونه ؟ اصن مگه ب قول خودت اینا پول میشه ؟ اصن مگ تو نوشتن بلدی ؟ چارتا کتاب خوندی فاز دولت آبادی ورداشتی داری مکالمه خیالی مینویسی؟ بابا این تو نیستی ؛ یادته عصری ک روغن جلا زدی رو کار تا فیکسش کنی ، با دیدن بافتای روی گچ و رنگ چه عشقی کردی ؟! یادت رفت چقد بوی سیگار پارسا برات اذیت کننده بود ، هندزفری و بکن ، برو بهش تیکه بنداز بخند ، غصه چار هزار پول و بخوری ک ی قرونم کاسب نمیشی ؛ یکم خودت باش ... پولم میرسه ؛ وای رضا اصن گوش بده به این نوا ؛ آذری داره یه چیزی میخونه ، تو ک نمیفهمی ولی چه آوایی ، چه نوایی ... گوش بده
مکالمه خودم با خودم بعد از اینکه فهمیدم اسپیکره گم شده واقعا و حساب پس اندازم و توی سفر آخری ک رفتم خالی کردم