سلام من راضی هستم کسی که وجودش از شش سال پیش حقیقت یافت درست زمانی که تصمیم گرفتم شغل داستان نویسی را به عنوان شغل اصلی ام در زندگی انتخاب کنند یعنی شغل من داستان نویسی باشد روی این موضوع تاکید دارم چون هنوز هم خیلی ها فکر می کنند داستان نویسی کاریست در که باید در کنار کار های دیگر باشد اما من نه تصمیم گرفتم امرار معاشم نیز از همین راه باشد پس تحصیل در رشته ای از شاخه های تجربی را رها کرده و در گوشه خانه و گه گاهی وقتی پول یک ماه را جمع میکردم گوشه کافه ای می نوشتم روزگار سختی بود اوایلش همه مرا با کلمات چون جو گیر ، دیوانه ، تی نیجر و خام صدا می زدند اما همه این نظر ها بعد از چاپ اولین کتابم بعد از سه سال حدودا کم تر شد اما این فقط شروع ماجراست از آنجایی که از مهم ترین نیاز یک هنر مند بیان احساساتش به دیگران است و من این روز ها در این دنیا خالی رها شده ام با خودم گفتم شاید اینجا مکانی باشد که کسی بشنود امیدوارم در آینده بتوانم داستان هایم را در این شبکه منتشر کنم ممنون از شما به زودی بخش های دیگر را خواهم نوشت اگر هم اینجا کسی نخواند وصیت نامه خوبی برایم خواهد شد ارادت مند شما یا به قول جرج ار ار تالکین چاکر شما راضی
#داستان_نویس
#زندگی_ نامه