از دوران باستان تا همین چندی پیش تا مدرنیته کسانی که پول زیاد میخواستند اما زحمت کشیدن را نمیپسندیدند یا میرفتند در بیرون از شهر سر گردنه ای راه زن میشدند و مال مردم را غارت میکردند یا میرفتند فرقه ای دین نوپدیدی چیزی درست میکردند ادعای عرفان و نبوت میکردند و از این راه مال و ملالی به هم میزدند اما به مدد مدرنیته دزد ها و شیاد دیروز هریک امروزه امده اند و یک حزب زده اند. در حقیقت دزد های دیروز امروز حزب زده اند و فریاد نوع دوستی و مردم داری میزنند تا به کمک مردم به قدرت بنشینند و سوار مردم شوند اما کدام خادم سوار مردم میشود؟ این را وقتی مردم از حزبی طرفداری میکند از خود نمیپرسند!!!
مردم از خود نمیپرسند که خدمت و سوارکاری متفاوت است و حکومت کردن بذات سوار کاری است
من نمیگویم تمام حزب ها فاسد و دروغ گو هستند زیرا هستند مردمان دلسوزی که حزبی زده اند تا مردم را از دست راهزن های دیروز برهانند که امروز در لباس فاخر تحزب گرد امده اند اما حرفم این است که دموکراسی راهش نیست.