خب اگر تا کنون کسی متوجه نشده باشد که جمهوری آذربایجان شمشیر را برای ایران از رو بسته است میتواند مشکلی داشته باشد .
دولت باکو با زبان بی زبانی یعنی در خفا و با حوصله در حال جدا کردن بخش شمال غربی کشورمان است . اولش کار را با رسانه های اینترنتی آغاز کردند و سپس با یارگیری از درون کشور و سپس با رخنه در صفوف حاکمیت .
به این چیز ها که نام سرزمین شمال رود ارس آذربایجان نیست و این کار نیرنگ شوروی بوده کاری ندارم زیرا تام نام آذربایجان میدرخشد این هویت ایرانی و منشاء ایرانی باکو و شمال ارس است که میدرخشد . نمیگویم دولت باکو یا دولت بادکوبه نمیگویم قفقاز جنوبی میگویم دولت آذربایجان . آذر نامی فارسی و ایرانی و نمایان گر روح کهن ایران که نگهدار آتش مقدس بوده است . آذربایجان میگویم و افتخار هم میکنم. به داستان بازگردیم . ناخرسندی من از این نیست که چرا باکو و جمهوری آذربایجان به خاک ایران چشم داشت دارند . کاری ندارم که یکپارپگی ایران در خطر است . ناراحتی و نگرانی من این است که چرا آذربایجان نگران تمایلات ایران نسبت به بازپس گیری سرزمین های تاریخیش نیست ؟ چرا آذربایجان از ما نمیترسد ؟ مشکل همین است نه آذربایجان از ما میترسد نه بحرین و نه هیچ کس دیگر . هیچ کس در این کره خاکی نیست که از ایران بترسد .
بجایی اینکه ما گنگره آذری های جهان راه بیندازیم و مردم باکو و گنجه مان را بسوی ایرانمان بسوی خانه شاه راهنمایی کنیم آنها میخواهند تبریزمان را از ما جدا کنند .
مگر میشود آهو به شیر حمله کند ؟ نه نمیشود مساله این است که ما هنوز می اندیشیم ایران شیر است !
ایران نابود است . ایران هر روز ناتوان تر و از هم پاشیده تر میشود . ایران هر روز بیشتر در گند و کثافت فرو میرود .
جهالت داخلی نادانی داخلی و بی خردی ایران را ویران میکند . این دسته جات خود مسلمان و آن دسته جات خود روشنفکر ایران را به نابودی کشاندند انها ایران را آنچنان ناتوان کرده اند که سگ پاکوتاهی در باکو با خود می اندیشد تبریز را بگیرم زنجان را بگیرم .
الهام علیف نمیخواهد ایران را تهدید کند او خوب میداند کسی در ایران دفاع نخواهدکرد کسی در برابر او نخواهد ایستاد کسی از ایران دفاع نخواهد کرد .
او به راهش ایمان داد .
او روشنفکران ما را خوب شناخته او مذهبیون مارا خوب شناخته اما از ما ایران گرایان از ما ایران دوستان و از خدای ما غافل بوده .
