چگونه ممکن است گروهی پیدا شوند و با شاهان دادگر و مهر بان و تمدن ساز ایران مانند کوروش بزرگ و داریوش که به مردم ایران بسیار خدمت کردند و در پایه گذاری تمدن ایران نقش بسزای داشتند (هرچند شاه یکی از پایه های تمدن و فرهنگ ایران است و فرهنگ ایرانی ستون های بسیاری دارد مانند هنر مندان ایران و سلحشوری سلاحشوران و متفکرین وصنعت گران ) هخامنشیان ایران را از قتل عام قریب الوقوع به دست نیرو های بابلی و مصری نجات دادند , در قبال شهر های فتح شده بابلی و میان رودی نرمش و مهربانی نشان دادند در حالی که منش و مشی فاتحان آن دوران و هزاران سال بعد بر اساس نسل کشی مغلوبان و شکست خوردگان بود و برده کردن زنانشان , یادمان باشد همین صد سال پیش عثمانی ارمنیان و یونانیان را قتل عام کرد و در هشتاد سال پیش آلمانی ها یهودیان را نسل کشی کردند اما داریوش کوروش و دیگر شاهان هخامنشی در برابر دشمنان شکست خورده انسانی و با گذشت بودند.
دلایل گونا گونی برای ایران ستیزی و مخالفت و دشمنی با هخامنشیان و کوروش و داریوش وجود دارد .یکی از آنها ستون پنچم و وابستگان سیاسی فرهنگی دولتهای رقیب مانند شوروی در داخل کشور بود که سیستم سیاسی آن بر اساس سوسیالیسم و برابری بود سوسیالیسم مدعی است تمام انسانها برابر هستند و باید هر مانعی را از سراه برداشت بنابر این آنها با تمام حکومت های پادشاهی مخالف بودند و پادشاهی را از مصادیق نابرابری و ظلم به انسانها میدانستند و در تفکر ایدئولوژیک آنها دشمنی با کروروش و هخامنشیان امیری عادی بود از نظرآنها پادشاه نمیتواند دوست مردم باشد کوروش نمیتواند مردم را از دست کسی نجات دهد پادشاهان تنها ظالمانند اما کافی بود آنها تاریخ و عمل کرد هخامنشیان را نگاه میکردند و متوجه اشتباه خود در یکی کردن پادشاهان دادگر ایران با پادشاهان ظالم احتمالی در نظرشان خود داری میکردند. مخالفت مارکسیستها وکمونیستها با هخامنشیان مخالفت با امنیت مردم ایران در 2600 سال پیش است چرا که اگر هخامنشیان و پیش دستی کوروش بزرگ نبود بابلی ها خاک ایران را به توبره میکشیدند. از طرفی کمونیستهای شوروی خود را درگیر افکار خنده داری مانند برابری کرده بودند چرا که مثلاما کمتر ایرانی و انسانی در جهان توان برابری با بهداد سلیمی در زور و نیرو را دارد همه به اندازه تیلور سوئیفت زیبا و خوش صدا نیستند ,بسیاری زیبا با صدای بد و بسیاری زیبا با صدای خوب هستند اما همه مثل تیلو سوئیفت نیستند که هم صدای خوبی داشته باشد و هم چهره زیبا. بسیاری از ایرانیان به آمریکا رفتند اما همه فیروز نادری نشدند و هر کس به آلمان رفت پروفسور صمیعی نشد. بنابر این همه برابر نیستند در اندیشه ایرانی که بسیار خرد گرا است مردمان هریک استعداد خاصی دارند . مردمان در بهره هوشی و وژدان برابر نیستند گروهی با وژدان و با هوش و گروهی بی وژدان و بی هوش هستند و بر عکس . بنا بر این حکومت پادشاهی حکومت افراد باهوش و با وزدان است آنچنان که هخامنشیان بودند.
گروه دیگری که با کوروش و هخامنشیان دشمن هستند ستون پنچم برخی کشور های همسایه در داخل کشور ما است مثلا پانترک ها نمی خواهند باور کنند که تمدن و فرهنگ آریایی بسیار بر تر از توحش فرمان روایان ترک است که هر کجا رفتند جز ظلم و تغیان کاری نکردند. این دست از کشور ها نه مانند ایران تاریخ غنی چند هزار ساله دارند که مانند ایران کتیبه ها و سنگناره های پادشاهانش 2600 سال قدمت داشته باشد و یا آثار فرهنگیش نزدیک به 10000 سال قدمت داشته باشد و نه در بعد آثار فرهنگی و هنری حرفی برای گفتن دارند مانند ترکیه که سرکله شان در تاریخ هزار و صد سال پس از کوروش بزرگ است یعنی در هزار و پانصد لال پیش وارد تاریخ شده اند آنهم تاریخشان تاریخ خشونت جنایت و غارت است. از آغاز ورودشان بگیر تا نابودی اروپا در دوران عثمانی و ویرانی ایراندر دوران خوارزمشاهیان و سلجوقیان . در دوران مدرن هم که شاهکار کرده و دست به نسل کشی ارامنه و یونانی ها زده اند و هم اکنون در حال نسل کشی کرد ها هستند پانترک ها و ترکیه باید هم به ایران حسادت کنند و برای بالا بردن خود تلاش کنند تا شکوه ایران را کم جلوه کنند. از طرفی تاریخ ترک ها هیچ دستاورد علمی و فرهنگی ندارد در حالی که سراسر تاریخ ایران تاریخ علم و اندیشه ورزی و فرهنگ است .
گروه دیگری عزیزانی هستند که به دنبال جلب توجه هستند و میخواهند هر حرف عجیبی را بزنند تا بلکه دیده شوند و بعنوان کسی که حرف مخالف جمع میزند بعنوان انسانی عاقل و پیشرو شناسایی بشود. این گونه افراد قبلا ژست سوسیالیستی و همراه جمع داشتند اما از روزی که شوروی جمع شد و به زباله دان تاریخ پیوست حال لیبرال شده و از واردیلیبرالیسم سعی در نکوهش کوروش و هخامنشیان دارند هر چند خود کوروش بر قانون اساسی امریکا نیز اثر گذار بوده باشد بهر حال عزیزان آقایان و کمتر بانوان کلا مخالف هستند.
گروه آخر که خنده دار ترین بین این جماعت ضد ایرانی هستند گروه مارکسیست های مذهبی یا بهتر بگویم بر عکسش است. در دوره ای توده ای ها فهمیدند که نمیتوانند با عقاید مذهبی مردم مقابله کنند آنان به نا چار استراتژی مخالفت با مذهب را کنار گذاشته و از راه نفوذ از راه مذهب تصمیم به فعالیت و نیل به اهداف خود گرفتند . این روش بسیار جواب داد و شوروی با این روش توانست به اهداف بسیاری در ایران دست یابد .اما این گروه که اغلب احساس مذهبی فراوانی دارند سعی میکنند با دشمنی با تاریخ و فرهنگ ایران خود را همراه و یاور تجدد نمایش دهند تا انگ تحجر از آنان برداشته شود . خب آنها را باید درک کرد