reza khalaji
reza khalaji
خواندن ۴ دقیقه·۵ سال پیش

مدیریت نوآوری و مراحل آن

روزی نیست که خبری درمورد نوآوری، ایده‌های خلاقانه در تجارت و کسب‌و‌کارهای تازه منتشر نشود. نوآوری بیش از همیشه در مرکز توجه قرار دارد و همه‌جا بحث درمورد اثرات آن است. از شرکت‌های کوچک تا غول‌های صنایعِ مختلف، همه به‌‌دنبال نوآوری برای در اختیار گرفتن بازار و توسعه‌ی محصولات و خدمات جدید هستند. اما نوآوری چیست و سازمان‌ها چگونه چارچوب‌های مدیریت نوآوری را اجرا می‌کنند؟

تعریف نوآوری

ریشه‌ی کلمه‌ی نوآوری (innovation) در زبان لاتین از کلمه‌ی «innovare» می‌آید که به معنای تازه شدن است. از نقطه‌نظر اقتصادی، نوآوری به هر پدیده‌ی تازه‌ای گفته می‌شود که سازمان یا جامعه از آن نفع می‌برد.

نوآوری اغلب با دو مفهوم ایده و اختراع مرتبط است. ایده را می‌توان جرقه‌ی فکری خلاقانه درمورد یک موضوع دانست. اختراع هم پدید آوردن چیزی تازه است، اما نوآوری یعنی تمرکز برای رسیدن به راهکاری تازه برای محصول یا فرایندی که از قبل وجود دارد.

مدیریت نوآوری

مدیریت نوآوری رویکردی نظام‌مند برای اولویت دادن به نوآوری در سازمان است و شامل مراحل برنامه ریزی، سازماندهی، مدیریت و کنترل است و شامل همه‌ی ابزارها و روش‌های پیش‌برد و بهره‌برداری از نوآوری در سازمان است. هدف مدیریت نوآوری می‌تواند هریک از موارد زیر باشد:

  • تولید محصولات و خدمات نوین برای حضور در بازارهای جدید؛
  • بهبود محصولات و خدمات برای پیشی گرفتن از رقبا؛
  • بهبود فرایندهای داخلی برای تقویت سازمان و کاهش هزینه‌ها؛
  • توسعه‌ی روش‌های جدید کسب‌وکار به‌منظور درآمدزایی از مسیرهای جدید.

شالوده‌ی مدیریت نوآوری

مدیریت نوآوری مبتنی بر دو پایه‌ی اصلی است؛

  1. فراهم کردن چارچوبی برای تبدیل ایده‌ها به نوآوری و اجرای آنها. این شامل فعالیت‌هایی در جهت توسعه‌ی سازمانی است که به نهادینه کردن فرهنگ نوآوری می‌انجامد.
  2. تمرکز بر خودِ نوآوری که شامل تحقیقاتِ فعال، توسعه و اجرای ایده‌ها و سایر فعالیت‌های مرتبط از جمله مدیریت خلاقیت و مدیریت پروژه است.

محدوده‌ی مدیریت نوآوری

مبحث نوآوری زمینه‌های متنوعی دارد که در اینجا به برخی از آنها اشاره می‌کنیم.

  1. مدیریت آینده: شناسایی موقعیت‌ها، روندها و مخاطرات پیشِ رویِ سازمان؛
  2. تدوین راهبرد و برنامه‌ریزی فعالیت‌های مرتبط با نوآوری از جمله نقشه‌ی مسیر نوآوری؛
  3. سازماندهی و تعیین وظایف در حوزه‌ی مدیریت نوآوری از جمله ساختار تصمیم‌گیری و تعیین مسئولیت‌ها؛
  4. مدیریت ایده‌ها، چارچوبی برای دریافت، تدوین و ارزیابی ایده‌ها؛
  5. مدیریت مراحل نوآوری، شامل مراحل تبدیل یک ایده‌ی جدید به یک محصول نوآورانه، ساخت مدل مفهومی، طرح تجاری، تدوین راهکار، نمونه‌سازی، اجرا و بازاریابی؛
  6. ایجاد بستری فرهنگی و ارج نهادن به نوآوری؛
  7. مدیریت جامع و تدوین معیار سنجش نوآوری، برای ارزش‌گذاری و سنجش فعالیت‌های مرتبط در سطح سازمان؛
  8. سازوکاری برای مدیریت حقوق انحصاری و حقِ مالکیت؛
  9. ایجاد شبکه‌های جدید برای بهره‌بردای از منابع و ظرفیت‌های برون‌سازمانی؛
  10. مدیریت تحول در ذیل پروژه‌های نوآوری.

نکته‌ی مهم آن است که نوآوری به بخش یا واحد مشخصی در سازمان محدود نمی‌شود و دامنه‌ی فعالیت آن به‌اندازه‌ی گستردگی همه‌ی بخش‌های سازمان است.

تفاوت میان بهینه‌سازی و نوآوری

بهینه‌سازی امری باسابقه و مرسوم در صنایعِ مختلف است و شاملِ روش‌های مدیریتیِ متنوعی برای بهبودِ فرایندها، کالا و خدمات سازمان است. بهینه‌سازی ریشه در مدیریت کیفیت دارد. در اینجا به برخی از نمونه‌های آن اشاره می‌شود:

  • فرایند بهبودِ مستمر (CIP): بر مبنای قالبِ چهارگانه‌‌ی برنامه‌ریزی، اقدام، بررسی و اعمال (PDCA) همه‌‌ی کارکنان را ترغیب می‌کند تا در قالب کارِ گروهی، همواره در حال پرسش‌گری درمورد فرایندهای کنونی و بهبود آنها باشند.
  • کایزِن (Kaizen): کایزن یکی از روش‌های مدیریت بهبود فرایند است که ریشه در ژاپن دارد و در لغت به معنی بهبود مستمر است و شعار آن «سازمانی هر روز بهتر از روز قبل» است.
  • مدیریت کیفیت جامع (TQM): تمرکز بر کیفیتِ همه‌ی اجزای سازمان شامل کارکنان، فرایند‌ها و محصولات به‌منظور بالابردنِ رضایت مشتری است.
  • پیشنهادِ عملیاتی: هدف، ترغیب کارکنان به فکر کردن درمورد پیشنهادهای عملی برای بهبود است. به آنها فرصت داده می‌شود که به‌صورتِ خودجوش ایده‌های خود را ارائه کنند. ایده‌ها در فرایندی مدون ارزیابی و در صورت تأیید، اجرا می‌شوند و از پیشنهادکننده قدردانی می‌شود.

با آنکه بهینه‌سازی و نوآوری دارای وجوه مشترکی هستند، تفاوتِ اصلی در رویکرد آنهاست. تمرکزِ بهینه‌سازی بر بهبود یا گسترش فرایندهای موجود در جهت ارتقای کیفی است، اما مدیریت نوآوری، جاه‌طلبانه‌تر و به‌دنبالِ روش‌ها، محصولات و خدمات کاملا نوین برای به‌دست آوردن توسعه‌ی رقابتی پایدار است. در عمل، بهینه‌سازی و نوآوری اموری جدایی‌ناپذیر هستند و راهبرد سازمان باید بهینه‌سازی و نوآوری مستمر باشد.

نوآوری همواره با پیچیدگی، ابهام و مخاطراتی روبه‌روست و این امر، اهمیتِ داشتن روال و ساختاری مدون به‌منظور مدیریت آن در مراحل مختلف را بیشتر می‌کند. همچنین مدیریت نوآوری به سازمان کمک می‌کند که با تمرکز بر روی اهداف و بر مبنای راهبردش به‌سمت نوآوری و روش‌های نوین حرکت کند. مدیریت نوآوری در عینِ حفظ محیط خلاقانه برای رشدِ نوآوری، مخاطراتِ ناشی از تجربه‌های جدید را کاهش می‌دهد.

مراحل نوآوری

فرایند نوآوری به چهار مرحله‌ی اصلی تقسیم می‌شود:

  1. ایده: جمع‌آوری نوآوری‌های بالقوه، ریشه‌یابی ایده‌ها، ارزیابی و سپس عرضه‌ی ایده‌ها؛
  2. تبیین مدل مفهومی: بررسی و ارزیابی گسترده و دقیق و سپس توسعه‌ی مدل مفهومی برای رسیدن به راهکار، اجرا و بازاریابی؛
  3. اجرا: اجرا و آزمودن راهکار برای رسیدن به محصول نهایی؛
  4. بازاریابی: همه‌ی مراحل مرتبط با برانگیختن و سپس برآوردن نیاز مشتری شامل تأمین، تولید، تجهیز، بازاریابی و فروش.

شاخصه‌ی مراحل اول و دوم، خلاقانه‌تر بودن آنها و همچنین داشتنِ چارچوب آزادتر است و در عوض، مراحل سوم و چهارم فرایندمدار و متمرکز هستند. اجرای هریک از این مراحل، به میزان گستردگی سازمان بستگی دارد. برای مثال معمولا سازمان‌های بزرگ، نظام ارزیابی پیچیده‌تر و فرایند تصمیم‌گیری چند‌لایه دارند که به پیچیدگی مراحل اول و دوم می‌انجامد و در شرکت‌های فناوری به‌دلیل تولید محصولات دانش‌محور، مرحله‌ی سوم پیچیده‌‌تر و گسترده‌تر از سایر مراحل است. در شرکت‌های خدماتی نیز مرحله‌ی چهارم دارای پیچیدگی بیشتری است. در ادامه به بررسی هریک از مراحل مدیریت نوآوری می‌پردازیم.

منبع مقاله:

https://shahrjobgroup.ir/%d9%85%d8%af%db%8c%d8%b1%db%8c%d8%aa-%d9%86%d9%88%d8%a2%d9%88%d8%b1%db%8c-%d9%88-%d9%85%d8%b1%d8%a7%d8%ad%d9%84-%d8%a2%d9%86/


بازاریابیمدیریت نوآوریمدیر نوآورگروه شهرجابرضا خلجی
برگزار کننده همایش/ مشاوره دیجیتال مارکتینگ/ طراحی سایت و اپلیکیشن
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید