ویرگول
ورودثبت نام
Reza Mousavi
Reza Mousavi
Reza Mousavi
Reza Mousavi
خواندن ۱ دقیقه·۶ سال پیش

درویش رانت خوار ( مثلا طنز )

حجاج یوسف درویشی شیک پوش دید که به بوگاتی متالیکی تکیه داده بود و داشت با موبایل صحبت میکرد . و ادامه ماجرا ...

حجاج: برایم دعایی بکن .

درویش: خدایا جانش بستان.

حجاج: خاک تو سرت با این دعا کردنت. از کجا شانس دارم که از رعیت داشته‌باشم.

درویش: حالا چرا قاطی می‌کنی؟ شوخی کردم بابا!
امروز ، روز شلوغی بود. سه تا جلسه فال و طالع‌بینی داشتم . دو تا طلسم نوشتم. پیش پات هم
جلسه احضار روح داشتم.
الان حال و حوصله دعا ندارم. فردا زنگ بزن دفتر. خودم هم نبودم به خانم منشی یادآوری کن. فقط ...

حجاج: فقط چی؟ باز دردت چیه؟

درویش: هیچی بابا. اعصاب نداریا!

حجاج: آره سرسره حرمسرا خراب شده. گارانتی هم نداره. آقازاده‌ها از چین وارد کرده‌بودن.
حالا بگو مرگت چیه؟

درویش: هیچی. این پسر کوچیکم. نره‌خر سر کار نمی‌ره . دنبال وزارتی، وکالتی، مدیرکلی چیزیه.

حجاج: باشه بره سازمان امور سالخوردگان.

درویش: آخه این فقط 23 سالشه. جوونه!

حجاج: بی‌خیال. تو سازمان امور جوانان، همه 60 سال به بالا هستن. این چیزها که ملاک نیست.
تو چارت معاونت بانوان هم جای خالی داریم.

درویش: باشه بهش میگم. برای تعمیر سرسره هم آشنا دارم. خواستی بگو.

حجاج: باشه حتما. سرسره از نون شب واجب تره. کاش جای سرسره، نونوایی تونلی کاخ
یاتاقان میزد.
پس دیگه هر گلی زدی به سر خودت زدی.

درویش: باشه. خیالت راحت.

برای مطالعه سایر نوشته‌ها، می‌توانید به وبلاگ من مراجعه فرمایید.

https://atekkco.com/


طنزحرمسراجوک
۳
۰
Reza Mousavi
Reza Mousavi
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید