این مفهوم رو برای اولین بار در کتاب آینده ممکن از ینسی استریکلر خوندم و بنظرم چیزیه که دنیای ما روز به روز بیشتر باهاش درگیر میشه مخصوصا با ورود هوش مصنوعی بعد از ورود ماشین آلات و انقلاب صنعتی این مفهوم بیشتر معنی پیدا کرده.

بیشینه سازی مالی یعنی بصورت فردی یا سازمانی تلاش کنیم سود و ارزش دارایی و سرمایه خودمون یا شرکتمون رو به حداکثر برسونیم و این حداکثر تقریبا بی نهایته دیگه چون هرچقد پول بیشتر باشه بهتره و ته نداره.
برای اینکه سود رو بیشینه کنیم اولا باید هزینه هارو کاهش بدیم دوما باید فروش رو بیشتر کنیم و این یعنی باید یا قیمت بیشتر شه یا تعداد محصولات یا هردو.
هزینه های یه شرکت میتونه پول هایی باشه که به دولت پرداخت میکنه مثلا مالیات و بیمه و.. یا خرید های خوراکی و غیر خوراکی و البته حقوق کارمندان( افزایش حقوق سالانه) و مدیران شرکت.
توی این الگو که بصورتی افراطی در دنیای درحال اجرا شدنه توسط افراد دارای اختیار تصمیم گیری میزان افزایش حقوق کارمندان کم یا حتی سفر میشه یا با تاخیر خیلی زیاد پرداخت میشه و از طرفی از کیفیت مواد زده میشه و مواد محصولات ارزون قیمت خریداری میشه تا بشه با همون پول تعداد زیاد اما با کیفیت پایین تر نسبت به قبل تولید کرد و قیمت رو هم افزایش داد به بهونه های مختلف و غیر منطقی.
سرمایه داری روش و الگوی خوبی برای اقتصاد میتونه باشه از نظر منی که بسیار بسیار کم تجربه ام در این فضا. اما نباید الگوی بیشینه سازی به گونه ای اجرا بشه که هم آینده شرکت به خطر بیوفته از نظر فروش و رقابت تو محصولات هم از درون کارکنانش رو دچار آسیب کنه. در ورژن های بدترش میتونه منجر به رقابت های ناسالم بشه تو بازار و تنش های زیادی رو به وجود بیاره و اگه شرکت های بزرگ اینکار رو بکنن میتونن بازار رو دچار هرج و مرج کنن.
در اینجا گریزی میزنم به کتاب بازی بی نهایت از سایمون سینک که میگه کسب و کار بازی بی نهایت و برنده این بازی میتونن همه باشن اگه اهداف درست باشه و کار های درست صورت بگیره.