اگر نگاهی به صحنه‌ی نظام بین‌الملل بیندازیم، متوجه خواهیم شد که آمریکا با چه بحران‌هایی روبه‌روست و برای بازپسگیری هژمونی خود به رئیس جمهوری مانند دونالد ترامپ نیاز دارد.
آمریکا از یک‌سو شاهد قدرت‌یابی مجدد روسیه تحت رهبری پوتین است که با حمله به اوکراین و عدم توجه به هشدارها و تحریم‌های اتحادیه اروپا و آمریکا، عملاً آمریکا را به‌عنوان تکیه‌گاه حفظ نظم در جهان پس از جنگ جهانی دوم با چالشی جدی در سطح جهانی روبه‌رو کرده و نظم اروپایی _ آمریکایی پس از جنگ جهانی دوم را به چالش کشیده است.
از سوی دیگر، چین نیز به‌عنوان بزرگ‌ترین رقیب اقتصادی آمریکا در جهان، با اجرای طرح یک جاده_ کمربند خود و احیای راه ابریشم باستان بازارهای فروش آمریکا را در جهان به خطر انداخته است. هرچند آمریکا با روی کار آوردن طالبان در افغانستان تلاش نمود تا طرح یک جاده _ کمربند چین را ناکام بگذارد هر چند تاکنون مثمر ثمر نبوده است.
چالش دیگر چین برای آمریکا احتمال حمله این کشور به تایوان و تصرف آن در قالب تئوری چین واحد است، اقدامی که می‌تواند حضور آمریکا در منطقه شرق آسیا را دچار چالشی جدی نماید.
سومین چالشی که آمریکا با آن روبه‌روست حمایت از رژیم صهیونسیتی پس از شروع جنگ در هفتم اکتبر بین این رژیم و گروه حماس است. پس از آغاز جنگ بین حماس و رژیم صهیونسیتی در هفتم اکتبر، شاهد حمایت اکثر کشورهای اسلامی و غیر اسلامی از فلسطین و محکومیت رژیم صهیونسیتی بودیم. علاوه بر این دو اتفاق نادر نیز بر وضعیت بحرانی رژیم صهیونسیتی در منطقه افزود.یک حمله موشکی و پهپادی ایران به این رژیم پس از حمله این رژیم به کنسولگری ایران در سوریه؛ دوم حمله مستقیم کشور یمن به پایتخت رژیم صهیونسیتی. این حملات و سکوت کشورهای عربی نشان از بی‌اثر بودن پیمان امنیتی ابراهیم، بین این رژیم و برخی کشورهای منطقه می‌دهد. علاوه براین حمایت مردم جهان از مردم مظلوم غزه نیز راه را بر حمایت آمریکا از رژیم صهیونسیتی در نزد افکار عمومی جهان سخت‌تر کرده است.
مجموع این بحران‌های نظام بین‌الملل برای آمریکا در کنار بحران‌های داخلی آمریکا که مهمترین آن‌ها مسائل مهاجران غیرقانونی هست، نشان دهنده این موضوع برای صحنه‌گردانان آمریکاست که رفع این مشکلات نیاز به شخصیتی دارد که بتوان بدون خدشه وارد کردن به افسانه‌ی حقوق بشر و آزادی آمریکایی و با مقصر جلوه دادن شخص رئیس‌جمهور و نه سیستم حاکم در آمریکا، بتوان با این چالش‌ها مقابله نمود.
بدین ترتیب با نگاهی به دو کاندیدای ریاست‌جمهوری آمریکا یعنی کامالا هریس و دونالد ترامپ و بررسی سوابق این دو می‌توان ترامپ را بهترین گزینه برای دستیابی به اهداف آمریکا دانست. همچنین باتوجه به اینکه تاکنون مردم آمریکا اقبالی به رئیس جمهور شدن یک زن نشان نداده‌اند و ترامپ در سال ۲۰۱۶ توانست رقیب خود یعنی هیلاری کلینتون را شکست بدهد و راهی کاخ سفید شود، فشار بر بایدن برای کناره‌گیری از رقابت‌های انتخاباتی و جایگزین شدن کامالا هریس به جای وی به عنوان کاندید حزب دموکرات را می‌توان چراغ سبزی به ترامپ برای ورود به کاخ سفید دانست.
