به مــردم گفت دانشمند چینی / سـخن هـای مرا نیکو شماریـد
اگـر برنامه یک ساله داریــد / بـرنج اندر حیاط خود بکاریـد
درخت میوه باید کاشت در باغ / اگـر برنامه ده سالـه داریــد
اگر برنامه را صد ساله بایــد / به انسان ساختن همت گمـارید
چو انسان تربیت کردید شایـد / جهـانی را به دست او سپاریـد
در عصر حاضر بطور يقين ديگر نمی توانند با شيوه های معمولی و تجربی مديريت، رسالت های اجتماعی و فرهنگی را به سرانجام رساند. زيرا این نیازها از حالت تك بُعدی به سوی چند بُعدی گرايش پيدا كرده است و كسب سود و منفعت طلبی و توجه به انتظارات مشتريان و جامعه هدف نيز دارای اهمیت است.
شناخت فرصت ها ، تهدیدها ، قوت ها و ضعف های كسب و كار - به عبارتی مدیریت استراتژیک - در ميزان تصميم گيری های اداری تاثير گذار بوده و شايسته سالاری و عدالت محوری در كنار سودآوری از معيارهای نظام ارزشی آنها محسوب می شود.
مديريت واژه ای است كه با مفاهيمی همچون نظم و درايت بكارگرفته می شود و مدير كسی است كه در بكار گيری اين مفاهيم به درجه بالايی از مهارت رسيده باشد و آنها را در امور زندگی و كاری خود ملكه قرار دهد.
انسان در شرايط جسمی، فكری و احساسی مختلف، رفتارهای متفاوتی از خود بروز می دهد (دو تصمیم گیری متفاوت برای یک موضوع، صرفا اینکه جایگاه مدیر در این طرف میز یا آن طرف میز باشد از بی ثباتی ناشی می شود) و يك مدير بايد به درجه ای از مهارت ها و توانمند های خود كنترلی رسيده باشد كه در شرايط نابسامان بتواند بهترين ها را تصميم گيری نمايد.
یک مدير با درايت و تدبير باید بر اوضاع مشرف باشد تا با توانمندی های جسمی، فكری و احساسی خود بتواند مجموعه تحت مديريت خود را به سمت تعالي[1]سوق دهد و به عنوان ناخدای کشتی آن را از طوفان و امواج سهمگین به سمت ساحل امن هدایت نماید.
1-Excellence
داشتن دانش عمیق، معلوماتی که سال های متمادی آن را تجربه کرده باشد و مهارت بکارگیری اندوخته ها از ضروریات و شایستگی یک مدیر محسوب می شود تا بتواند در مسیر خود موفق باشد.
حداقل های دانش، معلومات و مهارت را می توان به شرح ذیل تبیین نمود:
ديدگاه استراتژيك
كارآفرينی
قدرت يادگيری
تفكر سيستمی
تحليل گری
انديشه ورزی
دانش اندوزی
حل مساله
نوآوری
تفويض اختيار
مشاركت جوی
خطر پذيری
كم خطایی
پاسخگویی
پيگيری
تسهيل گری
اطلاع رسانی
برای مطالعه هریک از مولفه های بالا می توانید به لینک سایت نویسنده یا لینک مقاله مراجعه نمایید.
کار را باید به کاردان سپرد.
یعنی هرکاری را باید به کسی که متخصص و کاربلد است سپرد. به قول معروف، کار را باید به اهلش سپرد.
کسی که می خواهد لباسی برای دوخت سفارش دهد، پیش خیاط ماهر و کاربلد می رود نه کسی که فقط توانایی راسته دوزی دارد.
يكی از دوستان من برای خريد ماشين آلات به آلمان رفته بود، بعد از مذاكره قرار شد به مدت يك هفته در آن كارخانه مشغول كار شود و پس از بررسي و آموزش نسبت به خريد ماشين آلات اقدام نمايد.
در يكی از اين روزها به اپراتور يكی از دستگاهها مراجعه می كند و از او در مورد ظرفيت و اطلاعات فنی سوالاتی می پرسد ولی اپراتور هيچگونه جوابی نمی دهد. او فكر می كند اپراتور ناشنوا است يا زبان او را نمی فهمد. ظهر كه برای صرف نهار به غذاخوری می روند، اپراتور دستگاه كنار دوست من می رود و يكی يكی به سوالاتش جواب می دهد.
وقتی از او سوال می شود چرا آن موقع جواب ندادی، می گويد: «من وقتی در حال كار هستم فقط بايد كار كنم و نبايد كار ديگری انجام دهم.»
تمركز بر کار، وجدان كاری، احترام به قوانين كار، حداكثر استفاده از ساعت كاری موضوعی است که همه ی دنیا به آن احترام می گذارند.