سعدی، به روزگاران مهری نشسته دردل / بیرون نمیتوان کرد الا به روزگاران
چندت کنم حکایت، شرح این قدر کفایت / باقی نمیتوان گفت الا به غمگساران
بهرهوری یا قدرت تولید، قابلیت تولید و مولدیت . . .
-نسبت میان مقدار معینی محصول و مقدار میعن از یک یا چند عامل تولید، مقداری که هر کارگر در یک زمان معین میتواند تولید کند.
-بهرهوری به توسعه و پیشرفت شیوهای فنی سازمان سرمایه، سازمان اداری، شرایط کار و زندگی و بسیاری عوامل دیگر ارتباط دارد.
-بهرهوری میزان نسبی کارایی است که منابع تولیدی یعنی کار، سرمایه و زمین بدان گونه بکار رفتهاند.
-بهرهوری در سطح سازمان، بخش و اقتصاد ملی اندازهگیری میشود.
-بهرهوری پول یا بر حسب ارزشی است، اگر تولید و عوامل بر حسب پول ارزیابی شده باشند.
-بهرهوری فیزیکی یا واقعی آن است، اگر تولید و عوامل بر حسب مقادیر فیزیکی تقویم شده باشند.
وقتی، دانایی به طریق داستان گفته بود درختی در هندوستان است که هر کس میوهی آن را بخورد عمر جاودان مییابد. پادشاهی این سخن شنید، او از فرط راستی یا سادگی - شاید هم طمع به عمر زیاد کسی را به هند فرستاد تا میوهی آن درخت را بیاورد.
آن مرد سالها در هند به جستجو پرداخت. از هر که می پرسید مسخره اش میکردند که این مرد دیوانه است. بعضیها هم به زبان تعریف و حمد ریشخندش مینمودند و او را به این سو آن سو میفرستادند و درختهایی را نشانش میدادند. سرانجام وقتی آن پیک خسته، درمانده و نومید و اشک بار آهنگ بازگشت کرد، شنید که در همان مکان شیخی عالِم که قطبی بزرگوار است سکنی دارد با خود گفت: «من که در کارم توفیق نیافتم، اکنون به نزد او بروم باشد که دعای خیری نماید.» با چشمی اشکبار نزد شیخ رفت.
شیخ پرسید: «از چه چیز نا امید هستی، موضوع چیست ؟»
مرد گفت: «شاه مرا بدین فرستاده تا درختی را که میگویند هر که میوهی آن را خورد حیات جاودانه مییابد، پیدا کنم ولی سالها گشتهام و نیافتم.»
شیـخ خندید و بگـفتا ای سلــیم / این درخت علـم باشد در عـلیم
بس بلند و بس شـگرف و بس بسیط / آب حـیوانی و دریـای مـحیط
تو به صـورت رفته ای گـم گشته ای / زان نمی یابی که معنی هشته ای
آن یکی کش صد هزار آثار خـاست / کـمترین آثار او عمــر بقاست
در گـذر از نـام و بنـگر در صفات / تا صـفاتت ره نمـاید سـوی ذات
اختـلاف حــق از نـام اوفتــاد / چون به معنی رفـت، آرام اوفتاد