منحنی بی تفاوتی تولید (Production indifference curve) یا منحنی تبدیل (Transformation curve)
در اقتصاد خرد، منحنی #بی_تفاوتی نموداری است که، مقدار مختلفی انتخاب نسبتی از انواع کالا که برای مصرفکننده تفاوتی نخواهد داشت را نشان می دهد.
به عبارت دیگر، مکان هندسی ترکیبات از دو کالا که مقدار یکسانی مطلوبیت ایجاد می کند. در هر نقطه انتخابی این منحنی مصرفکننده ترجیحی بر نسبت انتخابهایش نخواهد داشت. همچنین در هر نقطه از منحنی مطلوبیت مقداری ثابت است.
منحنی #بی_تفاوتی یا منحنی تبدیل وضعیتی است که در آن برای مصرف کننده فرقی نمی کند در سطح ملی
غذا تولید کنند،
یا ادوات نظامی تولید کنند،
یا لوازم ورزشی تولید کنند،
یا هر چیز دیگر!
منحنی #بی_تفاوتی یک نمایش نموداری از محصولات ترکیبی است که نوعی رضایت مشابه را به مصرف کننده می دهد و در نتیجه آنها را بی تفاوت می کند.
هر نقطه روی منحنی #بی_تفاوتی نشان می دهد که یک فرد یا یک مصرف کننده بین دو محصول بی تفاوت است چرا که به او یک نوع مطلوبیت می دهد.
لذت خاصی است که یک واحد کالا در زمان مشخص و مکان مشخص به یک مصرف کننده می دهد.
مثال: در هوای گرم از بیرون به منزل آمدید. اولین درخواست شما یک لیوان آب خنک است!
آیا کسانی که در منزل و زیر کولر هستند مانند شما از یک لیوان آب خنک لذت می برند؟ قطعا خیر!
این همان مطلوبیت است!
اگر شما درخواست لیوان دوم، سوم و چهارم آب خنک را داشته باشید، مطلوبیت و لذت آب خنک برای شما هم بی تفاوت خواهد شد.
انسان ها از بدو تولد تا هنگام مرگ، در هر جامعه ای یک سهمیه زندگانی دارند. یعنی هر انسانی یک دوره می تواند زندگی کند.
این دوره زندگی با دو واژه :
اندازه گیری می شود.
چه دانستم که این سودا مرا زین سان کند مجنون / دلم را دوزخی سازد دو چشمم را کند جیحون
چه دانستم که سیلابی مرا ناگاه برباید / چو کشتیام دراندازد میان قُلْزُم پرخون
زند موجی بر آن کشتی که تخته تخته بشکافد / که هر تخته فرو ریزد ز گردشهای گوناگون
نهنگی هم بر آرد سر، خورد آن آب دریا را / چنان دریای بی پایان، شود بی آب چون هامون
شکافد نیز آن هامون، نهنگ بحر فرسا را / کشد در قعر ناگاهان به دست قهر چون قارون
چو این تبدیلها آمد نه هامون ماند و نه دریا / چه دانم من دگر چون شد که چون غرق است در بی چون
چه دانمهای بسیار است لیکن من نمیدانم / که خوردم از دهان بندی در آن دریا کفی افیون
به هر حال زندگی روز مره، گاهی انسان ها را به مرحله #بی_تفاوتی می رساند تا به پدیده های اطراف خود واکنش نشان ندهد.
زیرا انگیزه ای، دور نمایی و منافعی در پدیده ها نمی بینند تا واکنش نشان دهد.
انسان ذاتا تعالی گراست. تعالی با تغییرات سازنده همراه است. وقتی انسان خود را در بستری می بیند که «عوامل کلیدی موفقیت» از دستان وی خارج است و قادر به تغییرات نیست، #بی_تفاوت می شود. منتظر می ماند به عبارتی کمین می کند تا موعد مقرر فرا رسد.
بزازی در حین فروش پارچه، متر فلزی از دست وی افتاد و شکست!
بسیار متعجب شد!
فورا مغازه را تعطیل کرد و به پستوی منزل رفت و به عیال خود گفت روزانه کمی آب و غذا برای او بیاورد و پا پیچ وی نشود!
عیال بزاز آن می کرد که وی سفارش کرده بود. ولی ته دل خود نگران شوهرش بود و روزانه به وی سرکشی می کرد و طی مصاحبت بعضی ار وقایع و رخداد ها را برای وی تعریف می کرد.
تا اینکه یک روز عیال بزاز در حین صحبت خود گفت:
امروز گلدان کریستال از روی یخچال افتاد و نشکست.
بزاز فورا از جا پرید و آماده شد و برای کسب و کار به مغازه رفت. آورده اند که وی در آینده از تاجرهای موفق پارچه شده است.
در زندگی اجتماعی هر فرد، قوم یا ملتی وضعیتی پیش می آید که واقعا افراد دلسوز و سازنده کاری از آنها بر نمی آید و صاحبان زر و زور آنها را به حاشیه می کشاند.
زیرا، بستر فراهم نیست و موانع زیاد است.
در این شرایط فقط باید منتظر گذشت زمان نشست و دست به کاری نزد، صبور بود.