شبی دود خلق آتشی برفروخت / شنیدم که بغداد نیمی بسوخت
یکی شکر گفت اندران خاک و دود / که دکان ما را گزندی نبود
جهاندیدهای گفتش ای بوالهوس / تو را خود غم خویشتن بود و بس؟
پسندی که شهری بسوزد به نار / اگر چه سرایت بود بر کنار؟
به جز سنگدل ناکند معده تنگ / چو بیند کسان بر شکم بسته سنگ
توانگر خود آن لقمه چون میخورد / چو بیند که درویش خون میخورد؟
مگو تندرست است رنجوردار / که میپیچد از غصه رنجوروار
تنکدل چو یاران به منزل رسند / نخسبد که واماندگان از پسند
دل پادشاهان شود بارکش / چو بینند در گِل خر خارکش
اگر در سرای سعادت کس است / ز گفتار سعدیش حرفی بس است
همینت بسنده ست اگر بشنوی / که گر خار کاری سمن ندروی
استان گيلان با وسعتي معادل 14042 كيلومتر مربع مساحت خاكي، يكي از سه استان سرسبز كشوراست كه در كرانه غربي درياي خزر قرار دارد ... جمعيت اين استان براساس سرشماري سال 1390 تعداد2 ميليون و 453 هزار نفر است كه جنسيت 50/7 درصد آن مرد و 49/3 در صد آن زن ميباشند. اين استان داراي 16 شهرستان، 51 شهر، و 43 بخش و 109 دهستان[1]ميباشد.
[1]- سالنامه آماري كشور 1390- رياست جمهوري- معاونت برنامهريزي و نظارت راهبردي- مركز آمار ايران- صفحه 55
وجود منابع طبيعي سرشار، سرمايه انساني مستعد، دسترسي آسان به آبهاي دريای خزر، قرارگرفتن در مسير ترانزيت كشورهاي آسياي ميانه و غيره سبب شده است تا اين استان در موقعيت ممتازي از بابت مولفههاي رشد و توسعه قرارگيرد.
ليكن مديريت بر اوضاع و هدايت مولفههاي رشد و توسعه، مستلزم داشتن برنامه كلان و طرح جامع ميباشد. براين اساس «طرح جامع رشد و توسعه استان گيلان» ارائه ميگردد.
نام گيلان از واژه «گُل» يا «گيل» كه طايفهاي در همين ناحيه بودهاند اقتباس شده است. در اين منطقه گروههاي ديگري مانند «ديلمها» و «تالشها» نيز زندگي ميكردند كه براثر اختلاط نژاد با عربها، اسلاوها، تركها ، مغولها و سايرين مانند كردها و مازنيها، نژاد امروزي را به وجود آوردند. ريشه نام «گيل» نيز به كلمه اوستايي «وارنا»[1]كه ناحيهاي در شمال البرز ميباشد باز ميگردد[2].
[1]-Varena
[2] - هـ.ل. رابينو، ولايات دارالمرز ايران (گيلان)، طاعتي، رشت (1357)، ص 49-53
... مردم شهرها و روستاهاي كناره دريا به لحاظ بهرهمندي از آب و هواي ملايم و مراوده با گردشگران كه براي تفريح و خوشگذراني به اين منطقه مسافرت ميكنند، عمدتا از خلق و خوي ملايم برخوردار بوده و اجتماعي و مهمان نواز هستند. شادابي و نشاط، علاقه مندي به تفريح، گرايش به تحصيل علم، شيك پوشي، قابليت انعطاف، اشتغال به مشاغل خدماتي به ويژه براي مسافرين از خصوصيات بارز آنها ميباشد. ...
عليرغم طبيعت زيباي استان گيلان و وجود منابع طبيعي سرشار، سرمايه انساني مستعد، دسترسي آسان به آبهاي دريای خزر و قرارگرفتن در مسير ترانزيت كشورهاي آسياي ميانه، متاسفانه مردم آن از وضعيت مالي مطلوبي برخوردار نبوده و براي امرار معاش با مسالههاي زيادي روبرو هستند.
در بخش صنعت ...
در بخش صنايع دستي ...
در بخش كشاورزي ....
ظاهر زيبا و سرسبز استان شايد يكي از علتهاي كم توجهي به آن باشد.
ساختار سياسي استان گيلان همانند ساير استانهاي كشور از حكومت مركزي تبعيت مينمايد...
از آنجایی که امنیت زیرساخت و پیش نیاز سرمایهگذاری میباشد، با وجود یگانهای نظامی منطقه چهارم دریایی، فرماندهی آموزشهای تخصصهای دریایی، مرکز آموزش تفنگداران دریایی ...
1- عدم توجه حکمرانان به کشاورزی و محصولات راهبردی از جمله برنچ، چای، توتون و مرکبات.
2- عدم توجه به صنعت گردشگری با وجود جاذبههای طبیعی سرشار و آثار باستانی فراوان.
3- عدم وجود مدیران دولتی کارآفرین، حل کننده مساله، هوشمند، آگاه به فناوری روزآمد و یکپارچه نگر.
4- ...
1- وجود سرمايه انساني مستعد.
2- شرايط اقليمي مناسب، وفور منابع طبيعي سرشار و بستر آماده کشاورزی.
3- ...
1- محور توسعه قراردادن کشاورزی و دامپروری در استان و حمایت جدی، مستمر و همه جانبه دولت از آن.
2- ...
3- ارجح دانستن پژوهش در همه امور با نصب العین قراردادن چرخه «از خلق ایده تا تولید محصول».
4- رعایت تفکر حل مساله برای کارآمدی تمامی نهادهای استان، به منظور دغدغه زدایی از مردم و مسئولان.
5- ...
سناریو به آنجا رسید که کشاورز با حمایت حکومتی و دانش مراکز علمی توانمند شده و در یک نظام برد-برد برای خود و جامعه تولید ثروت نموده است.
در این سناریو و فرایند دیگر هیچ چیزی بدون سفارش و نیاز تولید نخواهد شد.
سامانه تابلوی تمام نمای نگرش، دانش وتوانمندی است که تمامی تئوری هایی مدل در آن به مرصه ظهور رسیده و عملیاتی شده است ...
مستندسازی دانش و تجربیات رشد و توسعه و انتقال آن به آیندگان یکی از مهمترین وظایف ...
پیشرفت و رشد استان ، حل مساله های استان ، پرورش نيروهاي متخصص ، مستند سازي تجربیات ، باور اجراي ساختار یافته فرايندها ، ارتقای رتبه استان و ... می تواند بخشی از دستاوردهای طرح جامع رشد و توسعه استان گيلان باشد.
سمیناری برگزار شد و پنجاه نفر در آن حضور یافتند. سخنران در حین سخن، ناگاه سکوت کرد و به هر یک از حاضرین بادکنکی داد و تقاضا کرد با ماژیک روی آن اسم خود را بنویسند. سخنران بادکنکها را جمع کرد و در اطاقی دیگر نهاد. سپس از حاضرین خواست که به اطاق دیگر بروند و هر یک بادکنکی را که نامش روی آن بود بیابد. همه باید ظرف پنج دقیقه بادکنک خود را پیدا کنند.
همه دیوانه وار به جستجو پرداختند؛ یکدیگر را هُل میدادند؛ به یکدیگر برخورد میکردند و هرج و مرجی راه انداخته بودند که حد نداشت. مهلت به پایان رسید و هیچکس نتوانست بادکنک خود را بیابد .
بعد، از همه خواسته شد که هر یک بادکنکی را اتفاقی بردارد و آن را به کسی بدهد که نامش روی آن نوشته شده است .
در کمتر از پنج دقیقه همه به بادکنک خود دست یافتند. سخنران ادامه داده گفت: «همین اتفاق در زندگی ما میافتد. همه دیوانهوار و سراسیمه در جستجوی سعادت خویش به این سوی و آن سوی چنگ میاندازیم و نمیدانیم سعادت ما در کجا واقع شده است. سعادت ما در سعادت و مسرّت دیگران است. به یک دست سعادت آنها را به آنها بدهید و سعادت خود را از دست دیگر بگیرید .