بدانگه كـه يابي تـن زورمند / زبيماري انديش و درد و گـزند
پس زندگي يادكن روز مـرگ / چنانيم با مرگ چون باد و بـرگ
هرآنگه كه دركار سستي كني / همـه راي نا تندرستـي كـني
وقايع ناخوشايند و برخلاف ميل انسانها كه منشاء طبيعي و غيرطبيعي دارند، هميشه با خطرات و تهدايدات خود در كمين جوامع هستند. پس از وقوع رخداد ناخوشايند زندگي از حالت عادي خارج ميشود و دريك مسير پردستانداز قرارميگيرد. به عبارتي ديگرشرايط بحراني ميگردد. بعضي از وقايع و رخدادها قابل پيشبيني و برخي ديگر غيرقابل پيشبيني هستند و مانند پرنده شكاري برسرصيد فرودميآيند و قدرت هرگونه تصميمگيري را از انسانها سلب ميكند.آنچه خطرات ناشي از وقايع را ميتواند كاهش دهد، درك شرايط ”قبل ، حين و بعد“ وقوع رخداد است.
به عبارتي ديگر بايد بايك نگاه منطقي و كارآمد، احتمال وقوع رخدادهاي ممكن را شناسائي نمود و چارهاي براي رفع آن انديشيد. رفع رخدادها ممكن است در مقاطع مختلف انجام پذيرد. بخشي از آن را قبل از وقوع و بخشي ديگر را حين وقوع و بخشي ديگر را نيز بعد از وقوع ميتوان رفع نمود. ولي آنچه بيشتر از همه در اين راستا مورد تاكيد قرارميگيرد، اين است كه نخست بايد باپيشبينيهاي دقيق وقايع خطرناك را حذف يا تخفيف داد، دوم آنكه با طراحي يك ”سامانهارگانيك“ پس از وقوع رخداد خطرناك عواقب آن را در كوتاهترين زمان تحت كنترل درآورد.براي رفع پيچيدگي و بازكردن موضوع بحران و تحت كنترل درآوردن شرايط بحراني بايد عواملي مانند ”تفكر، مديريت و سيستم“ را دور هم جمعنمود تا قبل از بروز هرگونه رخداد تلخ سامانه ارگانيك مقابله با بحران را طراحي و عملياتي نمود.اين سامانه با كارآمدي خود درمواقع بحراني به كمك جوامع بحرانزده ميآيد و از تشديد خسارات ناشي از بحران جلوگيري مينمايد.
وقتي رخدادي اتفاق ميافتد و منجر به بروز بحران ميشود، متغيرهاي زيادي در اطراف آن بوجود ميآيد.هر كدام از اين متغيرها تاثيربسزائي روي بحران دارند. به عبارتي ديگر بحران بوجود آمده از رخداد را نميتوان از يك جنبه مورد بررسي و كنترل قرارداد. زيرا غافل شدن از يك متغير سبب تشديد ساير متغيرها خواهد شد.بنابراين در تحليل و پيشگيري بحران بايد همه جوانب امور را مدنظر قرارداد. براي شناسايي عمدهترين متغيرهاي مرتبط با بحران و كنترل آنها در سامانه مقابله با بحران نمودار استخوان ماهي متغيرهاي مرتبط ترسيم ميگردد. اگرهنگام بحران متغيرهاي مذكور در سامانهاي كه طراحي ميشود تحت كنترل درآورده شوند، درواقع يك نوع پيشگيري براي تشديد بحران بعمل آمده است و مهمتر از همه اينكه قبل از رخدادهاي تلخ، احتمال وقوع و نقاط ضعف و قوت هريك از متغيرها، مورد بررسي اساسي قرار ميگيرد.
مدل سامانه كنترل بحران بصورت پويا و ارگانيك طراحي شده است. بجاي آنكه در تدوين اين مدل به يك موضوع خاص و يكي از عوامل بحرانزا پرداخته شود، روشي ساختار يافته طراحي شده است كه در قالب يك مدل مفهومي همه موضوعات احتمالي قابل پيشبيني را مورد تحليل و ارزيابي قرار ميدهد و به رفع آنها ميپردازد.
اين سامانه با نگرشي وسيع و همهجانبه به جمعآوري، تحليل، ارزيابي، تصميمگيري و جهت گيري امور ميپردازد.
ساختار اصلي مقابله با بحران از تركيب افراد محلي با آموزشهاي خاص تشكيل شده است و اين امر ميتواند بسياري از تغييرات محيطي و حركات غيرمعمول را بهتر شناسايي نموده و آنها را در چرخه تصميمگيري قرار دهد.
نصرالدین هر روز در بازار گدایی میکرد و مردم حماقت او را دست میانداختند.
دو سکه به او نشان میدادند که یکی شان طلا بود و یکی از نقره. اما نصرالدین همیشه سکه نقره را انتخاب میکرد.
این داستان در تمام منطقه پخش شد. هر روز گروهی زن و مرد میآمدند و دو سکه به او نشان می
دادند و نصرالدین همیشه سکه نقره را انتخاب میکرد. تا اینکه مرد مهربانی از راه رسید و از اینکه
نصرالدین را آن طور دست میانداختند٬ ناراحت شد.
در گوشه میدان به سراغش رفت و گفت: هر وقت دو سکه به تو نشان دادند٬ سکه طلا را بردار. این طوری هم پول بیشتری گیرت میآید و هم دیگر دستت نمیاندازند.
نصرالدین پاسخ داد: ظاهراً حق با شماست٬ اما اگر سکه طلا را بردارم٬ دیگر مردم به من پول
نمیدهند تا ثابت کنند که من احمق تر از آنها هستم. شما نمیدانید تا حالا با این کلک چقدر پول گیرآوردهام.
اگرکاری که می کنی٬ هوشمندانه باشد٬ هیچ اشکالی ندارد که تو را احمق بدانند.