ویرگول
ورودثبت نام
رضا جلالت
رضا جلالت
خواندن ۷ دقیقه·۶ روز پیش

با گذشته تلخ چه کنیم؟

کلید واژه هایی که حداقل دو سه سال است سرچ می کنم.

گذشته تلخ

فراموشی گذشته

راهکارهای فراموشی گذشته

و واژه هایی این چنین!

اما چرا من در دو سه سال گذشته دست به سرچ چنین وازه هایی زدم و چه عاملی باعث شد انگیزه نوشتن این مقاله را پیدا کنم (مقاله ای که ممکن است نگارش، ویرایش و بهبود آن ماه ها طول بکشد)

ماجرا مربوط می شود به زمانی که من در یک مجموعه فعالیت می کردم که در نهایت با مدیر مجموعه به مشکل خوردیم و پایان تلخی رقم خورد و مدت ها با ان موضوع درگیر بودم البته بعد دو سال کیلومترها رنج سفر را به جان خریدم و برای دیدار با مدیر مجموعه آوان رفتم با اینکه در ظاهر جلسه خوب پیش رفت ولی بعدها فهمیدم مدیر مجموعه با دروغ و فرافکنی سعی کرد از زیر بار پاسخگویی و احقاق حق در برود.

شاید زمانی در مورد اتفاقی در موسسه آوان با مهدی رضایی افتاد بنویسم البته شاید!

اما بهتر است کم کم وارد اصل موضوع شوم "چطور گذشته را رها کنیم؟"

اعتراف می کنم نه مشاور هستم و نه روانشناس و صلاحیت علمی لازم را در مورد زمینه روانشناسی رهایی از گذشته ندارم اما خودم را شایسته نوشتن در این مورد می دانم تا تجربیات و درس هایم را منتقل کنم.

شاید با لطف سئوی گوگل و عنایت موتورهای جستجو زمانی در گوشه ای از این کره خاکی کسی گذرش به این نوشته افتاد و با مطالعه آن توانست یک جمله هر چند کوتاه و مفید یاد بگیرد همین برای من و رسالتی که از نوشتن این نوشته دارم دارم کفایت خواهد کرد.

احساس می کنم ما انسانها یک مساله بزرگ داریم و همین مساله انرژی و توان مار را تاحد زیادی می گیرد.

حال آن مساله چیست؟

غیرعادی کردن موارد عادی برای روح و روان و ذهن

اگر بخواهم کمی جمله بالا را سبک تر کنم باید بگویم بسیاری از موارد در زندگی به صورت طبیعی و عادی وجود دارند داغ عزیزان، بیماری، شکست عشقی، طلاق، ورشکستگی، قبول نشدن در رشته مورد علاقه، از دست دادن شغل، بی پولی، بیکاری و اگر بخواهم بنویسم می شود یک لیست بلند بالا

این اتفاقات در زندگی هر کسی می افتد بدترین اتفاقی را که در زندگی تان افتاده را به یاد بیاورید قطعا از آن ده مرتبه بدتر برای هزاران نفر در این کره خاکی افتاده.

شاید بگویییم نه، اتفاقی که برای من پیش آمد خیلی بد و دردناک بوده و قطعا هیچکس آن حجم از درد و رنج را تجربه نکرده است به لحاظ علمی ذهن ما انسانها خطاهای شناختی زیادی دارد و یکی از آن خطاها فاجعه سازی است هزاران هزار نفر هستند که هر روز این جمله را با زبان ها و لهجه های مختلف می گویند "چرا من!"

شکست عادی ترین پدیده ای است که در زندگی همه پیش می آید و همه بدون استثنا ناچار از آن هستند.

شطرنج و دنیای عجیب آن

گاهی همین تضادها هستند که اجازه می دهند مهره ها آزادانه، هدفمند و هوشمند حرکت کنند.
گاهی همین تضادها هستند که اجازه می دهند مهره ها آزادانه، هدفمند و هوشمند حرکت کنند.


چینش مربع های سیاه و سفید در کنار هم موجب ایجاد صفحه ای می شود که چندین قرن است تبدیل به یک بازی و ورزش ذهنی بین المللی شده است اگر قرار بود هیچ گونه سیاهی نباشد صفحه شطرنج و مهره های آن هیچ وقت معنا پیدا نمی کردند

قاعده اول: سیاهی های زندگی را در کنار سفیدی های آن بپذیرید تا زندگی و کارهایتان مفهوم پیدا کند.


ضرب المثلی هست می می گوید علاج واقعه را باید قبل از وقوع کرد.

می خواهم کمی ریشه ای تر به این مساله بپردازم

اول اجازه بدهید در مورد خود مساله کمی بیشتر توضیح دهم.

موقعیتی پیش می آید یا اتفاقی رخ می دهد این وسط یک فرد دیگر هم وجود دارد برادر، خواهر، دوست دختر، دوست پسر، نامزد، همکار، رئیس و خلاصه هرکسی می تواند در این اتفاق و در آن موقعیت باشد.

تعارض ایجاد می شود حال اگر از قبل همه چیز حساب شده باشد و طرفین هم مهارت ارتباطی و مدیریت تعارض داشته باشند آن موقعیت ختم بخیر می شود اما همیشه این اتفاق نمی افتد مسائلی آن وسط هضم نشده و حل نشده باقی می مانند همین موضوع موجب رنجش و کدورت می شود به دنبال آن فرد گفتگوهای ذهنی فرد شروع می شود.

چرا تو اون موقعیت فلان کار را نکردم؟

چرا وقتی فلان حرف را زد من جوابش را ندادم؟

چرا باید این کار را با من انجام می داد مگر من چه بدی به او کرده بودم؟

چرا؟ چرا؟ چرا؟ و هزاران چرای دیگر در ذهن ما رژه می روند...... طبل بزرگ زیر پای چپ

تحت کنترل ما، خارج از کنترل ما

اولین چیزی که باید یاد بگیریم این است که واقعا بدانیم روی چه چیزهایی کنترل داریم و روی چه چیزهایی کنترل نداریم. گاهی اوقات ما می خواهیم روی چیزهایی کنترل داشته باشیم که تحت کنترل ما نیستند و از چیزهایی که می توانیم روی آن ها اثر گذار باشیم و کنترل شان کنیم غافل هستیم.

منبع تصویر: پیج اینستاگرام دیدار
منبع تصویر: پیج اینستاگرام دیدار

اطلاع نگاشت [اینفوگرافی] بالا به خوبی نشان می دهد که چه چیزهایی تحت کنترل ما هست و تمرکزمان را باید روی چه چیزهایی بگذاریم.

افکار دیگران در حیطه کنترل ما نیست یکی از بزرگترین مشکلات ما این است که افکار دیگران را در مورد خودمان تحلیل می کنیم باید این سوال را از خود بپرسیم که آیا واقعا اهمیتی دارد که دیگران در مورد ما چه فکری می کنند؟ جایی خواندم که نوشته بود "مردم برای سردرد خود بیشتر از خبر مرگ ما اهمیت می دهند" درست که این حرف بر مبنای یک تحقیق علمی نیست اما اگر کمی فکر کنیم این جمله را تصدیق خواهیم کرد.

حال دوباره این سوال را از خود بپرسیم که آیا مهم است دیگران در مورد ما چه فکری می کنند؟

آیا مهم است دیگران چه نظری درباره من دارند؟

خیلی وقت ها که با دیگران صحبت می کنم با چند جمله قلمبه و سلمه می خواهند صورت مساله را پاک کنند.

حرف هایی مثل این "کانسپت فرهنگی ما همین است پس نمی توانیم در کالچر ایران به حرف و نظر دیگران در مورد خودمان بی اعتنا باشیم" خب نباشید!!!

بیاییم یک بار برای همیشه تکلیف یک چیز را با هم مشخص کنیم.

ما به این دنیا آمده ایم که برای دیگران زندگی کنیم یا برای خودمان؟ جواب این سوال هر چه باشد انتخاب ماست.

جالب است بدانید که بسیاری از افراد روی همین کره خاکی برای دیگران زندگی می کنند.

همین افراد چیزهایی را می خرند که هیچگاه نیاز نخواهند داشت.

کارهایی می کنند که مطابق با علاقه شان نیست.

برای تایید دیگران به دانشگاه می روند در حالی که می دانند مسیرشان جای دیگری است.

هرچه باشد انتخاب است و این انتخاب های ما هستند که سرنوشت و آینده ما را شکل می دهند.

گذشته هم جزو مواردی است که در کنترل شما نیست پس زمان و انرژی خود برای کنترل و تغییر آن هدر ندهید.

اما بپردازیم به موارد زیبایی که در کنترل ما هستند.

1- اهداف ما : متاسفانه بسیاری از در بی هدفی مطلق به سر می بریم دقیقا مانند راننده کامیون ها هستیم هر کجا بار بخورد همانجا می رویم (البته با احترام به تمامی رانندگان کامیون این فقط یک استعاره برای درک بهتر مطلب بود) نمی توانیم زندگی مان را با نگرش هر چه بادا باد پیش ببریم.

از امروز سعی کنید با یک برنامه ریزی درست هدفگذاری را یاد بگیرید و روی اهداف خود کار کنید.

2- افکار و اقدامات ما

افکار، رفتار و احساسات ما با هم در ارتباط هستند و خوشبختانه هر سه مورد را می توانیم کنترل کنیم.

منبع تصویر: سایت تکراسافارسی
منبع تصویر: سایت تکراسافارسی


در واقع با یک چرخه رو به رو هستین همگی این سه مورد روی همدیگر اثر می گذارند اما شاید بتوان برای قطع چرخه منفی و بهبود چرخه بر روی کنترل افکار کار کرد و با کنترل افکار منفی احساسات را مثبت کرد و همین عامل بر روی رفتار ما هم اثر گذار خواهد بود.


3- نحوه صحبت با خودم

این مورد هم تا حد زیادی به مورد 2 در ارتباط است همه انسانها با خود صحبت می کنند و قطعا رابطه مستقیمی بین افکار، احساسات و گفتگوی درونی افراد وجود دارد پس مراقب گفت گوهای درونی خود باشید و از نشخوار ذهنی منفی بپرهیزید.

منبع: DL Canxiety منتشر شده در پیج تکراسا فارسی
منبع: DL Canxiety منتشر شده در پیج تکراسا فارسی


گذشته تلخفراموشی گذشتهرهایی از گذشتهخطاهای شناختیشکست عشقی
مدرس و مشاور سیستم سازی و توسعه کسب و کار
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید