پی نوشت 1: نوشتن قرارداد کاری و شفافیت در همکاری یک اصل مهم در کارکردن است خیلی وقت ها با افرادی مواجه می شویم در همکاری های خود یک سند مکتوب ندارند و به اصطلاح خودشان با اعتمادی که به هم دیگر دارند کار را پیش می برند غافل از اینکه واژه اعتماد در این زمینه اصلا موضوعیت ندارد
دغدغه ای که باعث شد این مقاله را بنویسم مربوط می شود به اتفاقی که چند سال برای من اتفاق افتاد زمانی که جوان تر و کم تجربه تر بودم وارد همکاری با یک مجموعه شدم و این همکاری تا دو سال ادامه داشت و در این دو سال من هیچ قرارداد مکتوبی با آن محموعه نداشتم و همین مساله باعث بروز اختلافات شدیدی بین من و کارفرما شد و همین کار بی حساب و کتاب باعث ایجاد احساسات زیادی در من شد احساس خیانت از طرف کارفرما، احساس شکست و بسیار ناراحت بودم از اینکه حقم خورده شده بود [البته که این احساس من بود] مدام به خودم می گفتم که "بشکنه این دست که نمک نداره" و مدام فکر می کردم به اعتماد من خیانت شده است و دچار خود سرزنشی هم شده بودم.
دوست دارم در ادامه کمی در مورد اعتماد و اعتماد کردن بنویسم.
اعتماد کردن مثل هر کار دیگری اصول خودش را دارد و در بسیاری از اوقات موارد بسیار زیادی را با اعتماد کردن اشتباه می گیریم و به نوعی تنبلی و سهل انگاری خودمان را توجیه می کنیم. بدون حساب و کتاب معامله می کنیم، بدون حساب و کتاب و در فضای ابهام با هم همکاری می کنیم و بسیاری از موارد دیگر که آنها را انجام می دهیم.
بگذارید بی تعارف بگویم وقتی یک زن و مرد با هم ازدواج می کنند در حضور چندین شاهد متناسب با دین و شریعت خودشان عقد می کنند و سند ازدواج را امضا می کنند و حتی چندین شاهد هم آن سند را امضا می کنند. در این جا باید این سوال را بپرسیم آیا دو نفر که در ابتدای پیمان زناشویی خود هستند به همدیگر اعتماد ندارند؟
شاید بهتر باشد دیدگاه کتاب آسمانی قرآن را نیز در این مورد بررسی کنیم
خداوند متعال در آیه 282 سوره بقره که با آیه تداین معروف است چنین می فرماید:
"اى كسانى كه ایمان آورده اید! هنگامى كه بدهى مدّت دارى (بر اثر وام یا معامله) به یكدیگر پیدا مى كنید، آنرا بنویسید و باید نویسنده اى در میان شما به عدالت (سند را) بنویسد. كسى كه قدرت بر نویسندگى دارد، نباید از نوشتن خوددارى كند، همانطور كه خدا به او تعلیم داده است. پس باید او بنویسد و آن كس كه حقّ بر ذمّه او (بدهكار) است املا كند و از خدایى كه پرورگار اوست بپرهیزد و چیزى از آن فروگذار ننماید. و اگر كسى كه حقّ بر ذمّه اوست، سفیه یا (از نظر عقل) ضعیف و یا (به جهت لال بودن) توانایى بر املا كردن ندارد، باید ولىّ او (بجاى او) با رعایت عدالت (مدّت و مقدار بدهى را) املا كند و دو نفر از مردان را (بر این حقّ) شاهد بگیرد و اگر دو مرد نبودند، یك مرد و دو زن از گواهان، از كسانى كه مورد رضایت و اطمینان شما هستند (انتخاب كنید) تا اگر یكى از آنان فراموش كرد، دیگرى به او یادآورى كند. و شهود نباید به هنگامى كه آنها را (براى اداى شهادت) دعوت مى كنند خوددارى نمایند. و از نوشتن (بدهى هاى) كوچك یا بزرگِ مدّت دار، ملول نشوید (هر چه باشد بنویسید،) این در نزد خدا به عدالت نزدیكتر و براى اداى شهادت استوارتر و براى جلوگیرى از شك و تردید بهتر مى باشد، مگر اینكه تجارت و داد و ستد نقدى باشد كه در میان خود دست به دست مى كنید كه ایرادى بر شما نیست كه آنرا ننویسید. و هنگامى كه خرید و فروش (نقدى) مى كنید، (باز هم) شاهد بگیرید و نباید به نویسنده و شاهد (به خاطر حقّگویى) زیانى برسد (و تحت فشار قرار گیرد) و اگر چنین كنید از فرمان خداوند خارج شده اید و از خدا بپرهیزید و خداوند (راه درست زندگى را) به شما تعلیم مى دهد و خداوند به هر چیزى داناست."
با این که این آیه در مورد بدهی است اما نکات بسیار مهمی را در بر دارد.
1- نوشتن قرارداد به صورت کتبی
2- تاکید بر نوشتن بدهی های کوچک به صورت مکتوب
3- گرفتن شاهد بر قرارداد
وقتی که برای یک بدهی و داد و ستد چنین قواعد و قوانینی در شرع و جامعه در نظر گرفته شده است در همکاری های کوتاه مدت و بلند مدت باید به مراتب به این موضوع اهمیت داد.
پس باید به افسانه اعتماد در باب همکاری پایان داد و هر همکاری بلند مدت و کوتاه مدت را در قالب یک قرارداد همکاری قانونی و صحیح پیش برد.
چرا باید قراردادهای همکاری را مکتوب کنیم؟
واقعیت این است که ما انسانها ممکن است در طولانی مدت بسیاری موارد را فراموش کنیم مخصوصا مواردی را که به نفع ما نیستند من اسمش را می گذارم فراموشی عامدانه!
یک نکته دیگر هم که باید به آن توجه داشته باشیم این است که رفتار انسانها همیشه یکسان نیست و ممکن است در روزهای سخت رفتارهایی را از دیگران ببینیم که تصورش را هم نمی کردیم.
به یاد دارم روزی برای خرید خانه به مشاور املاکی مراجعه کرده بود در آن جا پیرمردی به هیج عنوان حاضر به معامله بدون دریافت چک و تعهدات کتبی از طرف مقابل نمی شد تا اینکه بعد از رفتن آن فرد پیرمرد داستانی را تعریف کرد که شاید آوردن آن در ادامه مطلب خالی از لطف نباشد [البته کل داستان ممکن است یک افسانه یا داستان ساختگی بی سند باشد اما درس نهفته در آن بسیار ارزشمند است]
این محتوا ادامه خواهد داشت .........
داستان پیامبر الهی
منطق آتش نشانی
حوزه اختیارات شما
مقصر فریب خوردگی
اعتماد عاقلامه و اصولی
ریش گرو گذاشتن
اگر اعتماد کردید دیگر ناراحت نشوید.
ارزش انسانها
منطق آتش نشانی