خیلی از ماها تجربه کارهای پروژه ای و فریلسنری رو داریم و با مجموعه های مختلفی کار کردیم از همین رو شاید با کارفرماهای زیادی جلسه داشتیم و قرارداد بستیم و نبستیم و تجربه های مختلف ...
قبل از هرچیز لطفا از تجربه های خودتون برام بنویسید ...
از این تجربه ها زیاد شنیدم بخاطر همین قسمت پنجم پادکست ویدار رو اختصاص دادم به همین داستان که میتونید از اینجا گوش کنید :
و اما در این موضوع تجربه های تلخی هم برای همه ما هست که شاید کمکون کردن که سخت تر باشیم یا حتی باعث شدن که بی رحم تر بشیم و یا شاید بهتر ببینیم
آن دسته از کارفرمایانی که قبلا با خیلی از این مدل کار برون سپاری بخشی از کارها د مجموعه خودشون آشنایی دارند و ما میتونیم باهاشون بهتر سلوک داشته باشیم و حداقل خیلی چیزها مشخص و واضح تر پیگیری میشه و در خیلی از موارد مشکلی پیش نمیاد ..
این کارفرمایان ارزش کار خودشون براشون اولویت داره پس دانش ما و خدماتی که ارائه میدیم هم احترام و ارزشمند خواهد بود .
این دسته از دوستان بزرگوار که حرف ما هم بیشتر از اینجاست کسانی هستند که دانش ما برای اونها خیلی سطح پایین و با استناد به اینکه منم اگر وقت داشتم خودم اینکار رو میتونستم یاد بگیرم و بهتر انجامش بدم همیشه سعی در تخریب و کم ارزش کردن کار ما دارند و منافع شان در حفظ برتری در مذاکره و معامله تامین میشه، حس پیروزی با تخفیف های 50 تا صد هزار تومنی و گاها انتخاب خدماتی با قیمت های رقابتی پایین تر و تخریب اعتماد خودشون و زمان و پول مجموعه شون ...
و درنهایت دست به دامن شدن به پیشهاد اول و باز اینبار با قصه های حسین کرد شبستری سعی بر سیاه نمایی شرایط و نداشتن اعتماد به شما بخاطر تجربه بد گذشته شان شمارو در معذوریت قرار داده و ارضای احساسات بازاری خودشون رو طلب میکنن
هر مدلی که باهاشون رفتار کنیم یعنی قرارداد سفت و سخت، ترسیم نقشه راهی برای انجام و تحویل پروژه ،خدمات ویژه یا هر چیزه دیگه باعث نمیشه اونها قانع شن، چرا ؟
چون این دسته از دوستان دقیقا نمیدونن چی میخوان ...