اسمش آشناس؟ همون اپ معروفه که چهرهی شما رو پیر میکنه. توی بیست سالگی یه نگاهی به چهرهی احتمالی شصت سالگی خودت میندازی و میگی به به، چقدر خوب موندم.
این که این همه تصویر جمعآوری شده توسط این اپ کجا و چگونه و توسط چه کسی قراره استفاده بشه، نقل بحثای این روزاست. دغذغهی خوب یکسری از افراد اینه که نباید اینقدر راحت عکسها و درکل اطلاعاتمون رو هدیه کنیم به کسایی که نمیشناسیم. معلوم نیست در انتها از این عکسها بجز این چند ثانیه فان که به ما میدن، دیگه چه استفادهای میکنن.
اما یک قدم فراتر: همون چند ثانیه فان خیلی مهمه. اینکه یکهو یه موج بیاد و همه این وظیفهی خطیر رو بر دوش خودشون حس کنن که باید یک عکس از خودشون رو در این فرمت مد روز ارائه بدن، اصلن چیز خوبی نیست. اما مشکل چیه؟
زمان! شخصی رو تصور کنید که ۵۰۰ تا اکانت اینستاگرام رو فالو کرده، از این بین ۳۰۰ تاش دوستاشن و الباقی صفحههای فان و علمی و اخبار و امثالهم. حالا تصور کنید که این اتفاق بیفته: ۱۵۰ نفر از این افراد یه عکس از پیری زودرس خودشون منتشر کنن. حاصل؟ اگر روی هر عکس فقط و فقط ۵ ثانیه توقف کنیم، میشه ۱۲.۵ دقیقه. زمان زیادی نیست یقینن. اگر اون پیجهای فان که میان و سلبریتی ها رو هم پیر میکنن و بهمون نشون میدن بیاریم توی بازی، این عدد یکم بیشتر میشه. مثلن بگیم اونم ۱۲.۵ دقیقه. مجموعن ۲۵ دقیقه از وقت ما هدر رفت.
اما: مگر نه این که ما به هر حال در هر روز کلی وقت توی سوشال میدیا تلف میکنیم؟ خب اینم جزو همون زمانه دیگه. اما نه! حقیقت اینه که ما یه تعداد صفحهی مشخص رو دنبال میکنیم که هرکدوم فعالیت بخصوصی دارن و قسمتی از زمان روزانهی ما رو از ما میگیرن. این ۲۵ دقیقه اما قسمتی از اون زمان نیست، چیزیه که به اون زمان در واقع اضافه میشه. و یه نکته دیگه: تماشای عکسهای سفر یه همکار به یه جای خوش آب و هوا میتونه خودش یه تجربهی خوب و مفید باشه، مخصوصن اگر اون عزیز از تجربیاتش هم برامو بگه. اما زرت و زورت این و اون رو در پیری دیدن؟ نه واقعن.
حقیقت تلختر: این دفعهی اول نیست که یه مدل عکس خاص گذاشتن مد میشه. قبلن مثلن عکس سیاه و سفید یه مدت مد شد، استفاده از فلان فیلتر خاص که گوشای گوگولی بهمون میده مد شد، اونی که پسر رو دختر میکرد و دختر رو پسر مد شد، یا کلی چیز دیگه که والا در خاطرم نیست. این عکس پیری هم آخرینشون نیست و یقینن یکی دیگه میاد.
این رو هم در نظر بگیریم که این سطحیترین ایرادیه که به این قضیه میشه گرفت. اثرهای بلند مدتش روی رفتارهامون، طرز فکرمون، سلیقهمون و خیلی چیزای دیگه رو هم میشه بررسی کرد. ولی خب، فکر میکنم این سطحیترین مشکل، خودش به تنهایی ترسناک باشه.
درسته که با این اپ نه قند خون بالا میره یهو و نه حساب بانکیمون رو خالی میکنن، ولی خب، چندان هم بی اثر نیست روی زندگی ما. کاش یکم با وسواس تر توی این موج ها شیرجه میرفتیم. این چیزی که اینقدر راحت ریخت و پاش میکنیم، زمان ماست، منبع محدودی که هیچوقت قرار نیست دوباره برگرده به جیبمون. لذتهای خیلی عمیقتری هست که با افتادن به دام اینجور اپها، از خاطرمون میرن. حیف نیست زندگی؟
پ. ن. هنوز سه ماه نشده یه جدیدش اومد. این یکی اسمش gradient هست و بهمون میگه شبیه کی هستیم. ببینیم بعدی کی میاد.