وضعیت صنعت برق ایران و تأمین برق مشترکین، به خصوص در دورههای پیک مصرف مانند تابستان یا زمستان، همواره یکی از مهمترین چالشهای مسئولین این حوزه بوده است. میتوان عوامل مهمی را در ایجاد این چالشها موثر دانست. از جمله مهمترین این عوامل عبارتند از: افزایش تعداد و همچنین میزان مصرف مشترکین بخشهای مختلف اعم از خانگی، صنعتی، تجاری و کشاورزی، ایجادنشدن ظرفیت نیروگاهی متناسب با رشد مصرف و تعداد مشترکین، قیمت پایین برق و عدم تمایل بخش خصوصی به سرمایهگذاری در این صنعت و همچنین بدهکاری دولت به فعالین صنعت برق کشور.
در این مقاله سعی خواهد شد تا ابتدا شرحی از وضعیت کلی صنعت نیروگاهی و مشترکین برق ارائه شود و در ادامه به برخی از چالشهای مطرحشده (علیالخصوص بحث یارانههای انرژی و قیمت برق در کشور) اشاره خواهد شد تا عمق بحرانی که کشور و مردم در این زمینه با آن مواجه هستند، بیش از پیش روشن شود.
طبق اعداد و ارقام ارائهشده در گزارش آمار تفصیلی صنعت برق ویژه مدیریت راهبردی مربوط به سال 1399 که توسط شرکت توانیر ارائه شده است (لازم به ذکر است که جدیدترین گزارش ارائهشده توسط شرکت توانیر مربوط به این سال است و گزارش سال 1400 تا زمان نگارش این مقاله منتشر نشده است)، مجموع ظرفیت نیروگاهی منصوب در کشور 85،313 مگاوات است. در شکل 1، ظرفیت انواع نیروگاههای منصوب در کشور تا پایان سال 1399 به تفکیک نوع فناوری نشان داده شده است.
همانطور که در شکل 1 قابل مشاهده است، چیزی در حدود 80% برق کشور از طریق سوختهای فسیلی مانند گاز طبیعی، نفت، گازوئیل، نفت کوره و اورانیوم و با فناوری برق حرارتی تأمین میشود.
از سویی دیگر طبق آمار موجود در وبسایت آژانس بینالمللی انرژی (IEA)، میزان برق تولیدی تمامی نیروگاههای ایران سال 2020 برابر با 343,488 گیگاواتساعت بوده است. این میزان تولید برق در یک سال ایران را در بین 122 کشور مورد بررسی در این مقاله، در رتبه 13 دنیا قرار میدهد؛ رتبهای که از سویی دیگر به معنای چیزی در حدود 1.3% تولید برق کل دنیاست. در همین پارامتر، کشورهای چین، آمریکا، هند، روسیه، ژاپن، کانادا، برزیل، کره جنوبی، آلمان، فرانسه، عربستان سعودی و مکزیک تولید بیشتری نسبت به ایران داشته و در رتبههای 1 تا 12 قرار گرفتهاند.
همچنین طبق آمار همین وبسایت، سرانه مصرف برق در ایران در سال 2020 برابر با 3.4 مگاواتساعت بوده است. این عدد سرانه مصرف ایران را در بین 122 کشور مورد بررسی در این مقاله در رتبه 58 و همردیف کشورهایی همچون ترکیه، بوسنی و هرزگوین، لتونی، مقدونیه شمالی و اروگوئه قرار میدهد. بیشترین سرانه مصرف برق در دنیا در سال 2020 برابر با 51 مگاواتساعت و متعلق به کشور ایسلند و کمترین سرانه مصرف برق در دنیا در همین سال برابر با 0.1 و متعلق به کشورهایی چون کنگو، نیجریه و اتیوپی بوده است. ذکر این نکته نیز خالی از لطف نیست که متوسط سرانه مصرف برق در 122 کشور مورد بررسی، برابر 4.74 مگاواتساعت است.
پس از این مقدمه و ارائه تصویری از وضعیت کلی صنعت برق کشور در دنیا، به بررسی یکی از چالشهای بسیار مهم این صنعت که همواره محل اختلاف متخصصین و همچنین فعالین بخشهای مختلف صنعت برق از جمله تولیدکنندگان خصوصی و بخش دولتی بوده است؛ تفاوت قیمت تمامشده تولید برق و قیمت ارائه برق به مشترکین.
طبق محاسبات صورتگرفته توسط متخصصین و همچنین با تأیید فعالین حوزه تولید برق، قیمت تمامشده هر کیلوواتساعت برق حرارتی چیزی در حدود 4،500 ریال خواهد بود. این در حالی است که متوسط قیمت هر کیلوواتساعت برق تحویلی به مشترکین صنعتی حدود 1،100 ریال و قیمت برق تحویلی به مشترکین خانگی حدود 700 ریال است! برای روشنتر شدن اعداد سرسامآوری که به شکل یارانه برق توسط دولت به مردم پرداخت شده و در نهایت به بدهی دولتی به نیروگاهها بدل میشوند، فرض میکنیم متوسط قیمتی که دولت به ازای هر کیلوواتساعت برق به نیروگاهها میپردازد 900 ریال باشد.
اگر در سال 343،488 گیگاواتساعت برق تولید شده باشد و دولت برق را با قیمت واقعی (4،500 ریال به ازای هر کیلوواتساعت) از نیروگاهها بخرد، باید حدود 150 هزار میلیارد تومان هزینه کند و طبعاً لازم است این هزینه از مشترکین اخذ شود. حال اگر دولت با قیمت متوسط 900 ریال به ازای هر کیلوواتساعت برق را از نیروگاهها بخرد و مابهالتفاوت قیمت واقعی و این مبلغ را به صورت یارانهی غیرمستقیم به مشترکین بپردازد، باید حدود 30 هزار میلیارد تومن پرداخت کرده و این مبلغ را از مشترکین دریافت کند. تفاوت ارقام به ما نشان خواهد داد که دولت در سال چیزی حدود 120 هزار میلیارد تومان فقط بابت برق یارانه پرداخت میکند! و همین عدد باعث میشود فعالین صنعت برق اعلام کنند که دولت حدود 60 هزار میلیارد تومان به آنها بدهکار میشود!
چالش دیگر آن است که علاوه بر مبالغ یادشده که برای دولت به بدهی انباشته تبدیل میشوند، در سال چیزی معادل حدود 100 هزار میلیارد تومان نیز برق در شبکههای توزیع و انتقال تلف میشود. بخشی از این تلفات ناشی از سیاستهای توسعهای به عنوان مثال در کشیدن خطوط انتقال به مسافتهای طولانی و بعضاً مناطق صعبالعبور با کمتر از 50 خانوار و بخشی دیگر ناشی از فرسودگی تجهیزات توزیع و انتقال است که با توجه به مبلغ سنگین بدهی انباشته سالانه دولت به فعالین صنعت برق، چندان هم غیرمنطقی و عجیب به نظر نمیآید.
به اعداد و ارقام جهانی بازگردیم. همان 122 کشور مورد بررسی در وبسایت آژانس بینالمللی انرژی، در پارامتر قیمت برق به ازای هر کیلوواتساعت نیز مورد بررسی قرار گرفتند. اگر قیمت متوسط برق کشورهای مختلف را از بیشترین به کمترین مرتب کنیم، قیمت برق ایران با 0.004 دلار به ازای هر کیلوواتساعت در بین 122 کشور مورد بررسی، در رتبه 121 قرار گرفته است و تنها سودان را پایینتر از خود میبیند. لازم به ذکر است که کشور آلمان با 0.35 دلار به ازای هر کیلوواتساعت، گرانترین برق را بین 122 کشور مورد بررسی داراست. متوسط قیمت برق در بین این 122 کشور نیز 0.129 دلار به ازای هر کیلوواتساعت است.
بد نیست به عنوان مثال بدانیم متوسط قیمت هر کیلوواتساعت برق در بریتانیا 0.274 دلار، در ژاپن 0.245 دلار، در هلند 0.182 دلار، در آمریکا 0.153 دلار، در در برزیل 0.151 دلار، در کره جنوبی 0.103 دلار، در هند 0.075 دلار، در ترکیه 0.054 دلار، در عربستان سعودی 0.048 دلار و حتی در عراق 0.024 دلار است.
البته که مطمئناً صرف بررسی و مقایسه «قیمت هر کیلوواتساعت برق» نمیتواند معیار مناسبی برای نتیجهگیری و قضاوت باشد. به همین دلیل سرانه مصرف برق (و متعاقباً مجموع پرداختی هر نفر به ازای مصرف برق سالانه) و حداقل دستمزد ساعتی و ساعات کاری سالانه (که منجر به تعیین درآمد سالانه هر فرد میشوند) نیز در 122 کشور مورد بررسی اهمیت پیدا میکنند. این پارامترها از آن جهت حائز اهمیت هستند که بتوان دریافت هر فرد چه درصدی از درآمد سالانه خود را صرف خرید برق میکند.
پس از لحاظکردن پارامترهای فوق و انجام محاسبات مربوطه، مشخص میشود که در ایران با قیمت برق 0.004 دلار به ازای هر کیلوواتساعت، سرانه مصرف برق 3.4 مگاواتساعت در سال، حداقل دستمزد 0.56 دلار به ازای هر ساعت و 2،228 ساعت کار در سال (متوسط درآمد ساعتی در 122 کشور برابر 3.82 دلار و متوسط ساعت کاری در سال 2،216 ساعت است)، هر فرد حدود 1.09% از درآمد سالانه خود را صرف تأمین برق میکند. این عدد، ایران را در بین 122 کشور مورد بررسی، در رتبه 115 قرار میدهد. پایینتر از ایران کشورهایی چون آنگولا، نپال، سودان، نیجریه، لیبی، اتیوپی و لبنان قرار گرفتهاند. لازم به ذکر است که هر فرد در چین 23.47%، قزاقستان 20.93%، کویت 20.62%، جمهوری چک 18.78% و آفریقای جنوبی 17.24% از درآمد سالانه خود را صرف تأمین برق میکند و با درنظرگرفتن این پارامتر، کشورهای مذکور با این اعداد به ترتیب در رتبههای اول تا پنجم فهرست 122 کشور قرار میگیرند.
ذکر این نکته نیز خالی از لطف نیست که هر فرد در آمریکا حدود 12.47%، ژاپن 12.37%، روسیه 11.67%، هند 10.73%، امارات متحده عربی 10.30%، بلژیک 9.87%، استرالیا 8.11%، آلمان 7.85%، سوئد 7.64% و نیوزلند 6.32% از درآمد سالانه خود را صرف تأمین برق میکند.
از زاویه دیگری نیز میتوان به بحث قیمت برق ورود کرد: مقایسه قیمت اقلام، کالاها و خدمات در داخل ایران. به همین منظور قیمت حدود 50 قلم کالا و خدمت که در بازارهای مختلف، بورس انرژی و بورس کالا معامله شدهاند، در سالهای 1392 و 1400 مورد بررسی قرار خواهد گرفت.
ابتدا نگاهی به برخی کالاها و اقلام اساسی و خدمات مرسوم در کشور میاندازیم:
همانطور که در شکلهای 2 تا 5 قابل مشاهده است، از میان حدود 50 قلم کالا و خدمت که از سال 1392 تا 1400 دچار افزایش قیمت شدهاند، کالاهایی وجود دارند که بیش از 1000% افزایش قیمت داشتهاند و همچنین قیمت برخی کالاها حدود 2 برابر شده است، اما در بین تمام این کالاها، هر کیلوواتساعت برق تنها با حدود 68% افزایش قیمت، در پایینترین رتبه قرار میگیرد! احتمالاً پس از مشاهده این آمار و ارقام سوالی که به ذهن خواننده میرسد این است که چرا قیمت برق همگام با سایر قیمتها پیش نرفته است؟! البته احتمالاً پاسخ این سوال را مسئولین امر و سیاستگذاران بهتر بدانند.
جمعبندی آنکه مطمئناً صنعتی از یک کشور که از تورم و رشد قیمتها جا بماند، نمیتواند خود را همگام با فناوری روز دنیا و نیاز روز جامعه و کشور جلو ببرد و نتیجه آن چیزی جز حیات نباتی که اکنون صنعت برق ایران با آن مواجه است، نخواهد بود. خصوصاً اگر بحث یک کشور «در حال توسعه» مانند جمهوری اسلامی ایران در میان باشد، صنعت برق باید به عنوان یک صنعت محرک و حیاتی و قلب تپنده برای توسعه کشور مورد حمایت قرار گیرد و شاید ورشکستهشدن این صنعت با مصلحتاندیشی و توجیههایی همچون «جلوگیری از واردکردن فشار بیشتر به اقشار مختلف جامعه»، نتیجهای جز ایجاد سدی محکم برای توسعه کشور و سایر صنایع در پی نداشته باشد. از سویی لازم است خصوصیسازی در دستور کار دولت و کشور قرار گیرد، اما با وضعیت فعلی مطمئناً نمیتوان انتظار داشت که سرمایهگذار بخش خصوصی جذب یک صنعت ورشکسته همچون صنعت برق شود. صنعتی که سرمایهگذار جذب آن نشود راکد خواهد ماند و یک صنعت راکد قادر نمیتواند نیاز افزاینده جامعه به برق در بخش خانگی، صنعتی، کشاورزی و تجاری را تأمین کند.
شکی نیست که نزدیککردن قیمت برق به قیمت واقعی آن منجر به افزایش فشار اقتصادی به مردم و خصوصاً اقشار ضعیفتر خواهد شد، اما این نکته را باید مدنظر قرار داد که اگر این اقدام به شکل مناسب مدیریت و اجرایی شود، مطمئناً فشار اقتصادی وارده به مردم مقطعی و کوتاه خواهد بود و این واقعیسازی قیمت برق در درازمدت به نفع عموم مردم است. نباید فراموش شود که در حال حاضر بیشترین سود این یارانه پنهان انرژی پرداختی توسط دولت را مشترکین پرمصرف و بدمصرف میبرند و نه اقشاری که بیشتر تحت فشار اقتصادی هستند.