ویرگول
ورودثبت نام
رضا محمدیان
رضا محمدیان
خواندن ۱ دقیقه·۴ سال پیش

پرستار تخریبچی

روزی روزگاری در کشوری به نام ایران جنگی شروع شد!

وایسا... کجا؟ صفحه رو نبند

خیلی از فیلم ها شاهد این بودیم که تخریبچی ها چطوری جونشون کف دستشون میذاشتن تا برن مین خثی کنند!

شهدا تخریبچی
شهدا تخریبچی

دشمن کور و کر

خاطره غلامرضا زعفری

یک بار مأموریت داشتم در منطقه ای که به تازگی هم در آنجا عملیات شده بود جهت شناسایی و میدان مین و وضعیت موانع و سنگرهای دشمن اطلاعاتی کسب کنم. دشمن به موقعیت حساس شده بود و چشم و گوشش حسابی باز بود. وارد میدان مین شدم و حین انجام کار گذرم به گودالی افتاد که چند شهید داخل آن بودند. براثر ایجاد سروصدا، عراقی ها متوجه من شدند. در میدان مین برای اختفا هیچ راهی نداشتم جز اینکه خودم را در همان گودال مثل شهدا قرار دهم. قلبم گویی از حرکت ایستاده بود لحظاتی بعد عراقی ها بالای سرم آمدند و صدای خنده و حرف هایشان مثل بلندگو در گوشم صدا می کرد. به لطف خدا دشمن کور و کر شده بود و زنده را از شهید تشخیص ندادند.

پرستار

ما اینجا وقتی با گوشی خود فقط میبینیم که دارن زحمت میکشن تنها کاری که میتونیم اینکه لایک کنیم یا انرژی مثبت بدیم؟

شاید این دو مورد کمکی باشه ولی کافی نـیست.

وقتی چهره خسته پرستار می بینیم باید چکار کنیم؟ به مسئول فحش بدیم که حقوق شان را بالا ببرند یا اینکه چرا نیرو کم دارن

بهتره ما خودمون کمک کنیم از این مسئولین کمک نمی کنند

شمارا دعوت میکنم به نوشته نظام واقعی ایران!!!

کلیک کن

الان هم مثل قدیم دارن مین خثی میکنند مینی که دیده نمیشه!

کمک شما عزیزان فقط زدن ماسک هست حداقل مراقب جون خودتون باشید اگر هنوز باور ندارید | احتیاط شرط عقله


نظر شما در این باره چیست؟؟


پرستار کروناییپرستار تخریب چیشهید راه کروناموج سوم کرونانمکی
سایت ما city-shirban.ir
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید