از امروز که به عبارتی باشه ۲۳ تیر ۱۴۰۲ من یسری تصمیم گرفتم که قطعا شاید به بخشیش عمل نکنم ولی در این لحظه که این متن رو مینویسم میخوام شروع کنم ببینم به کجا میرسم.
اولش اینکه پاشم زبان بخونم، مدت خیلی زیادیه قراره امروز یا فردا شروع کنم زبان جدی بخونم ولی به هر دلیلی پشت گوش میندازم و انجامش نمیدم.
دوم اینکه کتاب خوندن رو ادامه بدم هر روز چون واقعا جزو کارای لذت بخشه اگر کتابش خوب باشه، الان کتابی که در حال خوندنشم "آنجا که خرچنگ ها آواز میخوانند، اثر دلیا اوونر" عه که کتاب باحالیه حداقل تا اینجا خوشم اومده ازش، در تعریف من یه کتاب کوزت طوره، یه دختری که تنها میشه و تنهایی بزرگ میشه و روز به روزش گزارش میشه تو کتاب. راجع به اسمش هم بخوام بگم چیزی که توی متن کتاب اومده بود میشه "جایی توی جنگل که همه حیوون ها وحشی میشن."
مرحله بعدی اینکه بشینم کار کنم و تو کارم موضوعات و موارد جذاب و کاربردی تری یاد بگیرم. این مورد رو به مرور هر روز که اینجا بنویسم اگر چیز جدیدی پیدا کنم میگم که باهم پیش ببریم.
باید توی این دوره ۶۷ روزه، حداقل یدونه تا دو دونه کمپ برم و تو دل طبیعت یکی دو شب رو بگذرونم، این مورد رو اگر عملی کنم با همین دیگه داستانش رو میخونیم در ادامه.
ادامه برنامه ریزیمم یادم نمیاد ولی هر موقع شد اینجا میام و باهم پیش میبریمش.
فعلا امروز جمعه س و فردا همون شنبه ایه که یا شروع میشه یا نمیشه، که این بار احتمالا بشه.
یروز قبل از روز اول