تقریبا دو ماه است با یکی از دوستان یک سایت با نام #کاردک راه اندازی کرده ایم و قصد داریم آن را به یک استارت آپ در حوزه خدمات ساختمانی تبدیل کنیم.
البته ممکن است به کار بردن نام استارت اپ برای یک سایت ضعیف خنده دار باشد :)) اما ما به همین سایت امید داریم.
اگر مقالات من را دنبال کرده باشید می دانید که من در زمینه سئو فعال هستم و خودم را کارشناس سئو می دانم، همچنین به زبان php و فریم ووک لاراول مسلط هستم.
خیلی چیزا ها مانده که فرا بگیرم و این تشنگی من به یادگیری هیچ وقت از بین نمی رود.
سایت کاردک نیز طراحی خود ام بوده است و امور سئو آن را نیز خودم بر عهده دارم، درست است که سایت ما خیلی کار دارد تا رشد کند، رتبه بگیرید و ... اما من یک هدف دارم و باید به آن برسم.
سایت ما نسبت به همه رقیب هایمان ضعیف تر است :)) اما ضعیف نمی ماند.
حالا چه شد که این مقاله را اینجا نوشتم؟
دلیل اصلی این نوشته این بود که به شما بگویم هر قدر هم حقوق بگیرید، هیچ وقت جای کار کردن برای خودتان را نمی گیرد.
اگر از کسب و کار خودم ۱ میلیون درآمد داشته باشم لذت اش بیشتر از ۱۰ میلیون حقوقی است که قرار است از شرکت بگیرم.
الان از هر چیزی برای رشد کسب و کار خودم می زنم، شاید کمتر وقت تفریح داشته باشم، شاید کمتر به پارک و سینما بروم، شاید سختی های بیشتری در این راه متوجه من شود اما وقتی به هدفم فکر می کنم اشتیاق من برای ادامه راه دو چندان می شود.
الان حساب خرج و مخارج را دارم و برای یک ریال ام برنامه ریزی دارم، خوشحالم که الان رهبر ام نه رئیس.
مرتب برای بهبود ساختار سایت، محتوا، ظاهر سایت و هزار چیز دیگر ساعت ها فکر میکنم، می دانم همین فکر کردن من را در کار خودم قوی خواهد کرد.
اگر استارت آپ ما موفق هم نشود ( به کمک خدا موفق خواهیم شد :)) ) در عوض تجربه بسیار بزرگی را به دست آورده ایم، تجربه ای که حتی با ۱۰ سال کار کردن نیز به دست نمی آید زیرا اکنون رخ در رخ مشکلات هستیم، رخ در رخ رقبا هستیم، تلاش می کنیم بخشی از سهم بازار را نصیب خودمان کنیم و در این راه ثابت قدم خواهیم بود.
اما چرا بعضی از افراد با وجود توانایی بالا از کار کردن برای خودشان و شروع کسب و کار شان صرف نظر می کنند؟
یکی از مشکلاتی که در ذهن اکثریت آدم ها است اینه که بیش از اندازه کمال طلب هستیم. دوست داریم همه چیز محیا بشه و بعد شروع کنیم.
باربارا کورکران حرف بسیار جالبی می زند ...
مادرم همیشه می گفت برای بچه دار شدن اکنون زمان مناسبی نیست و هر بار به پدرم می گفت که باید یک تخت جدید بخری و پدرم به بازار می رفت و یک تخت می خرید.
مادرم ۱۱ بچه به دنیا آورد و این برای من درس بزرگی بود تا بفهمم هیچ وقت نباید منتظر فراهم شدن شرایط باشی
من در شرکتی کار می کردم که ایده بسیار خوبی داشتند، قبل از اینکه کرونا پیش بیاید خیلی به مدیر شرکت اصرار کردم ایده را عملی کند و با حداقل محصول پذیرفتی کار را شروع کند اما توجه ای نکردند.
همه دیدیم که بعد از کرونا فروش اینترنتی چقدر رشد کرد، حال مدیر شرکت افسوس این فرصت از دست رفته را می خورد.
البته من کوچکتر از آن هستم که بخواهم در این باره اظهار نظری کنم، از نظر من شروع یک استارت اپ ۱۰۰٪ ریسک شکست دارد چون مشخص نیست از محصول استقبال شود یا نه، اما می شود محصول را تغییر داد و با نیاز بازار هماهنگ کرد.
از سایت نکس ترک حمایت کنید.
از همین تریبون به همه شما عزیزان ام می گویم، اگر به خودتان ایمان دارید و ترس از نقد شدن و مسخره شدن ندارید بروید روی رویا های خودتان کار کنید.
دوستون دارم رضا رحمتی