هرگز فکر نمیکردم چرخ گردون انقدر فوقالعاده بچرخه. آقنده در راه است. اما نه آن آینده ای که گمان میکردیم و در موردش نوضتند وما خواندیم. آینده ما به نوعی دگرگون شد.
اولین بار که فیلم Cast away رو دیدم تا مدتها درگیر اتفاقات فیلم بودم و دائما خودم را جای تام هنکس شخصیت اصلی داستان که ۴سال در یک جزیره دور افتاده تنها زندگی کرد میذاشتم. به این فکر میکردم که چه اتفاقی برای من میافتاد اگر جای او بودم؟ چقدرمقاومت میکردم؟ آیا خودم را نجات میدادم یا تسلیم اتفاقات میشدم. چقدر امید به زندگی داشتم و باور به نجات پیدا کردن؟ آیاشخصیت ویلسون را خلق میکردم و از شدت تنهایی باهاش حرف میزدم؟! آیا منفعل به امید کمک روزها رو به اقیانوس چشمهایم باموجها بالا و پایین میرفتند و به توهم دیدن کشتی روی آب روی زانوهایم نیمخیز میشدم؟
امروز همه ما شده ایم تام هنکس در فیلم Cast away. شاید اکثر ما تجربه تنها زندگی کردن را داشته ایم اما هیچوقت تنها نمانده بودیم. فرقی نمیکند یک نفر باشید یا چند نفر در خانه. حتی یک جمعیت هم میتواند احساس تنهایی کند. امروز تنهایی را جور دیگری تجربهمیکنیم.
باید قبول کنیم که دنیا تغییر کرد. بسیاری از عادتها شکست. و عادتهای جدید خلق شد. اگر کتابهای انگیزشی و خلق عادت را برایمطالعه در روزهای قرنطینه انتخاب کردید. پیشنهاد میکنم دست نگه دارید. عادتهای جدید و انگیزه های نو خلق خواهند شد.
فرض کنید روزی در شهری تعداد بسیاری مسموم شوند و عدهای بدلیل مسمومیت بمیرند. فرماندار شهر اعلام کند که آب آشامیدنی شهربر اثر یک اشتباه قابل شرب نیست و سمی است. به همین دلیل جریان آب تا رفع مشکل قطع میشود. تا رفع مشکل همه از آن پرهیزمیکنند تا اینکه اعلام میشود مشکل حل شده و آب آشامیدنی در لوله ها صد در صد سالم است. دیگر کسی به این سادگی اعتمادنمیکند. بسیاری قادر به بازگشت به عادت قبلی خود نیستند. حالا این اتفاق دارد در مورد سبک زندگی ما میافتد. تعریف جدیدی ازبهداشت فردی شکل میگیرد با عادتهای جدید. تنهایی ها بیشتر و عمیق تر میشود. بسیاری در قرنطینه ها دور خود پیله ای پیچیده اندکه دیگر مایل به خروج از آن نیستند. فاصله اجتماعی پروتکل های جدید ارتباط بین افراد در جامعه را تعریف خواهد کرد. آدمها از همدورتر میشوند. بغلها کمتر میشود و دست دادن نوعی بی نزاکتی محسوب میشود. ترک عادتهای قدیم و ایجاد عادتهای جدید مرضهایجدیدی هم به جان این آدم خسته خواهد انداخت. روانها پریشان تر و ظرفهای تحمل کمتر.
تغییرات عجیبی در راه است. تام هنکس وقتی از جزیره تنهایی خود بازگشت دید در بین آدمها بازم تنهاست. جای او را پر کردهاند. اماالان یک چیزی فرق دارد. آدمها و گروه ها هر کدام یک تام هنکس هستند و برخی نیز نقش ویلسون را بازی میکنند.
هر چقدر داستان کرونا بیشتر ادامه پیدا کند تعییرات بزرگتر و عمیق تر.