من سال ۹۴ پیشدانشگاهی بودم و برای موفقیت در کنکور سراسری به برنامه درسی نیاز داشتم. تو این مسیر با چندتا مشاور تحصیلی صحبت کردم و ازشون برنامه درسی برای مطالعه گرفتم. همه مشاورها به من میگفتن رتبههای تکرقمی کنکور، روزانه بالای ۱۲ ساعت درس میخونن، پس تو هم برای اینکه موفق بشی باید همینقدر درس بخونی و برنامه مطالعاتی من رو هم براساس روزانه ۱۲ ساعت مطالعه میچیدن.
من طبق برنامه شروع میکردم اما بعد از یک هفته درس خوندن، خسته میشدم و نمیتونستم به این برنامههای درسی عمل کنم. در نهایت در کنکور هم نتیجه خوبی نگرفتم.
همیشه برنامهها و نسخههایی که برای من پیچیده میشد برای رتبه یک شدن و در نهایت قهرمان شدن بود. در صورتی که من اصلاً نمیخواستم قهرمان بشم. من آدم روزی ۱۲ ساعت درس خوندن نبودم و اگه یک برنامه درسی با روزی ۳ ساعت مطالعه میداشتم، احتمالاً کامل اجراش میکردم و رتبه متوسطِ مورد انتظارم رو بدست میاوردم.
قرار نیست همه انیشتین و ایلان ماسک و کریس رونالدو بشن. ۹۰ درصد ما آدمها، آدمهای معمولی هستیم و نیاز به راهکارهای معمولی برای موفق شدن داریم؛ راهکارهایی که توان اجراش رو داشته باشیم و در نهایت به یک موفقیت معمولی برسیم و خوشحال باشیم.
کمتر از ۱۰ درصد آدمها به موفقیتهای خیلی بزرگ در سطح دنیا یا حتی کشور میرسن و قهرمان میشن. اما مشکل اینجاست که همه راهکارهایی که در کتابها و کلاسها و... گفته میشه به درد قهرمانهای ۱۰ درصدی میخوره؛ مثل ۱۲ ساعت مطالعه روزانه برای موفقیت در کنکور!
قرار نیست همه قهرمان باشیم. ما نیاز داریم به راهکارهایی که توان اجراش رو داشته باشیم.