ویرگول
ورودثبت نام
رضا توکلی
رضا توکلی
خواندن ۲ دقیقه·۴ سال پیش

ویدیو ترجمه فارسی Wer weiß das schon از تیل لیندمان

ترجمه فارسی آهنگ Wer weiß das schon (چه‌ کسی می‌داند؟) از بند شخصی تیل لیندمان خواننده اصلی گروه آلمانی رامشتاین. این ویدیو رو می‌تونید از آپارات با بهترین کیفیت و بدون واترمارک دانلود کنید.


https://www.aparat.com/v/QI8CR

Feine Seele, ach so nackt

روح لطیف‌ام، آه چه برهنه‌‌ست

Und ob ich steh', ganz ohne Haut

و انگار ایستاده‌ام بدون هیچ پوستی

Hoffnung kriecht aus Fleisch und Blut

امید از گوشت و خون من بیرون می‌رود

Das Unheil auf dem Frohsinn kaut

شر خوشحالی‌ام را از بین می‌برد

Glück verlässt mich

بخت مرا رها می‌کند

Herz verlässt mich

قلب مرا رها می‌کند

Alles lässt mich, verlässt mich

همه‌ مرا رها می‌کنند، همه

Glück verlässt mich

بخت مرا رها می‌کند

Herz verlässt mich, nur das Unglück bleibt

قلب مرا رها می‌کند، فقط بدبختی می‌ماند

Verneigt sich

(بدبختی:) تعظیم کن

Wer weiß das schon?

چه کسی می‌داند؟

Mein Herz auf und davon

قلب من، من را ترک کرده

Wer weiß das schon?

چه کسی می‌داند؟

Mein Herz auf und davon

قلب من، من را ترک کرده

Ich liebe das Leben

من عاشق زندگی هستم

Das Leben liebt mich nicht

اما زندگی من را دوست ندارد

Es tritt mich mit Füßen

دائما بر من پا می‌گذارد

Und schlägt mir ins Gesicht

و بر صورتم می‌کوبد

Ich liebe die Sonne

من عاشق خورشید هستم

Die Sonne liebt mich nicht

اما خورشید هم من را دوست ندارد

Verbrennt mir die Seele

روحم را می‌سوزاند

Der Tag ohne Licht

روزم را بی‌نور می‌کند

Ich laufe davon

من فرار می‌کنم

Will mich befreien

می‌خواهم خودم را آزاد کنم

Doch das Unglück, es holt

اما بدبختی هر بار...

Mich immer wieder ein

مرا به‌چنگ می‌آورد

Trinkt meine Tränen

اشک‌هایم را می‌نوشد

Springt in mein Blut

در خونم می‌جهد

Frisst meine Träume

رویاهایم را می‌بلعد

Und füttert sich gut, ja

و تا می‌تواند از آن تغذیه می‌کند، آره

(sieh dich an)

(خودت را ببین)

Wer weiß das schon?

چه کسی می‌داند؟

Mein Herz auf und davon

قلب من، من را ترک کرده

Wer weiß das schon?

چه کسی می‌داند؟

Mein Herz auf und davon

قلب من، من را ترک کرده

Ich liebe das Leben

من عاشق زندگی هستم

Das Leben liebt mich nicht

اما زندگی من را دوست ندارد

Es tritt mich mit Füßen

دائما بر من پا می‌گذارد

Und schlägt mir ins Gesicht

و بر صورتم می‌کوبد

Ich liebe die Sonne

من عاشق خورشید هستم

Die Sonne liebt mich nicht

اما خورشید هم من را دوست ندارد

Die Zukunft so dunkel

آینده‌ای تاریک پیش رویم

Alle Tage ohne Licht...

و تمام روزها بی‌نور...

نویسنده علاقه‌مند به داستان | سازنده فوربو | https://RezaTavakoli.com
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید