چند سال پیش همکاری داشتم که خیلی خوشخنده بود. البته که حرفهای بود و در مواقع حساس، کاملا جدی؛ اما وقتهایی که کار عادی جلو میرفت یا وقتهایی که بین کارها استراحت میکردیم، امکان نداشت شوخی کوچکی نکند تا فضا عوض شود.
کار کردن کنار او راحت بود. ساعتهای طولانی کار هم چندان به نظر نمیرسید.
یکبار شنیدم که به مدیر - باز هم به شوخی - میگفت: شما در کنار حقوق عرفی که به من میدهید، باید حقوقی هم برای افزایش بهرهوری بچهها با شاد کردنشان در نظر بگیرید.
به شوخی میگفت اما، من حرف او را کاملا جدی میگیرم؛ مخصوصا این روزها که روحیهها خیلی نیاز به مراقبت و ترمیم دارند و کارها، بدجور گره میخورند.