من رضام رضا دارابی و امروز میخوام تجربه خودمو از خوندن یه خربار کتاب که بعضا #زرد هم نامیده میشن بنویسم برای اساتید خواننده.
لازم به ذکره بگم که از اینکه اینجام و براتون مینویسم واقعا هیجان زده ام.
خب داستان از اونجایی شروع شد که سال 94، طبق شواهد عرض میکنم زمانشو، از نمایشگاه کتاب، بین المملیش نه ها، یه نمایشگاه کتاب که هر ساله توی شهرک مروارید موازی با روز جهانی کتاب برگزار میشد کتابی رو خریدم. و شش سال بعد هم لاش رو باز کردم!!!
حالا بگذریم از اینکه از اون موقع تا زمستون 1400 بغیر از خاک خوردن، دست به دست قرض میدادم و بصورت خیلی کلیشه ای به زور و تهدید و التماس پس میگرفتم...
هنوز اون لحظه جلو چشمامه روش نوشته بود «بیست و یک روش عالی برای غلبه بر تنبلی»
انصافا الان که فکر میکنم منی که خودم رو تنبل میدونستم با چه انگیزه ای اون روز کذایی خریدمش؟
عرض کردم خدمتتون که زمستون شروع کردم به خوندن، یا به قول نویسنده ی همون کتاب: «خوردن!»
زیاد نگذشت از آدم ای که فقط توی زمان شارژ شدن گوشیش کتاب میخونه تبدیل شدم به آدم ای که فقط توی زمان شارژ شدن گوشیش کتاب نمیخونه!
قورباغه را قورت بده. که تا یه مدت طولانی یعنی همین چن هفته پیش فکر میکردم اسمش «قورباغه ات را قورت بده» هس. از مأموریت های کتاب انجام کارای بیشتر در زمان کمتر هس...
شیوه گرگ. نوشته جردن بلفورت، کسی که یه کلاهبرداری میلیون دلاری رو توی کارنامه خودش داره. ادعای خود کتاب و البته کامنت های زیادی موجوده که میگه محتوای این کتاب فوق العاده یونیک هس. و آموزش کلاهبرداری نه ولی متقاعد کردن و تاثیر گذاری جزو چشم انداز های کتاب هس.
اثر مرکب. شعار کتاب آغاز جهشی در زندگی، موفقیت و درآمد شما هس...
قدم زدن روی ماه با انیشتن. که نویسنده اش توی TED سخنرانی متحیر کننده ای، دست کم برای کسایی که اولین باره میبینن پیش رو مخاطب گذاشته. اگه اطلاعات و جزئیات کتاب رو ریز به ریز خونده و به یاد داشته باشید کرک و پر براتون نمیمونه که چطور میشه که سایت چطور، روایت سایت Goodreads - اینو لینک نمیکنم، گوگل کنید خودتون - رو مبنی بر زرد بودن این کتاب خبر میده البته شایان ذکره که قضاوت رو میزاره به عهده خواننده... البته جای دیگه خوندم زرد بودن شامل این هم میشه که نویسنده تجربه خودشو از موضوع میگه و اگه این تعریف ملاک قرار بدیم آره زرده و حتی این نوشته من هم زرده!
عکس خوانی ذهنی نوشته محمد مهدی زندوکیلی. چرا نرفتم فوتوریدنگ پاول شیل که به قول معروف انجیل تند و تیز خوانی بخونم؟ فقط بخاطر اینکه این نویسنده ایرانی ادعا کرده که در کتابش، که اقتباسی هس از کتاب ذکر شده، علاوه بر انتقال مطالب از مرجع، نکات جدید و خوبی رو به کتاب اضافه کرده. شایان ذکره بگم من مرجع اصلی رو نخوندم ببینم صحت داره یا خیر. خوبی این کتاب، سبک دستورالعملیش هس و راحت میتونید دستاورد هاتون اندازه بگیرید.
قانون 5 ثانیه. [راستی با عرض پوزش بخاطر تکرر عدد انگلیسی، کیبوردم عدد فارسی نداره...]
کِی. آقای پینک نکات خاص(به معنای واقعی کلمه یونیک) رو با هدف «ترفند های عالی زمان سنجی عالی» در این کتاب گفته.
تصمیم گیری. تنها کتابی که در این لیست منابع و مآخذ رو با وسواس ذکر کرده. کتاب های دیگه تا جایی که حافظه ام قد میده حتی دریغ نکردن از اینکه به یه منبع خشک و خالی اشاره کنن! البته معنیش این نیس که از نظر من و طبق تجربه من، چه از نظر احساسی و چه از نظر منطقی بهترین باشه، نه نیست.